معرفی کتاب ندای کوهستان اثر خالد حسینی مترجم مهدی غبرائی

ندای کوهستان

ندای کوهستان

خالد حسینی و 1 نفر دیگر
3.6
62 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

147

خواهم خواند

35

شابک
9789643809119
تعداد صفحات
448
تاریخ انتشار
1399/9/16

توضیحات

        
تازه ترین رمان خالد حسینی نویسنده افغانستانی مقیم آمریکا با ?? ترجمه مختلف در بازار کتاب ایران همراه شده است. 
به گزارش تسنیم رمان تازه خالد حسینی ندای کوهستان یا در کوهستان طنین انداخت نام دارد که البته با نام های مختلفی و از سوی مترجمان متفاوتی و ناشران متعددی منتشر شده است.
تا کنون ?? ترجمه از این کتاب ثبت شده است. نزدیک ده ترجمه به بازار کتاب راه یافته است و ده ترجمه دیگر نیز در راه است و احتمالا تا نمایشگاه بین المللی کتاب تهران منتشر خواهد شد.
 ترجمه غبرایی از رمان خالد حسینی این گونه آغاز می شود: «خب قصه می خواهید، من برایتان می گویم اما فقط یکی، هیچکدامتان از من بیشتر نخواهید. دیر وقت است و فردا سفری دراز در پیش داریم .
آدم ها می آیند و می روند هر کدام با روایتی و در زمانی.شاید بتوان گفت
کتاب قهرمان مشخصی ندارد و همه قهرمان داستان خودشانند.
صفحات اول کتاب از عبدالله و پری میگوید خواهر و برادری که فقر آنها را از هم جدا می کند و بعد یکی یکی بقیه وارد می شوند. پروانه ،نبی، ادریس ، ....... ،کسانی که به نوعی به پری و عبدالله مرتبطند.و همه ی اینها می شوند قهرمان روایت خودشان.
یکی در افغانستان است ،دیگری در فرانسه و یکی دیگر در آمریکا.
آدم هایی که چالش های ذهنی اشان  همچون زندگی شان پیش روی خواننده است.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ندای کوهستان

یادداشت‌ها

          ندای کوهستان سومین کتابیه که از خالد حسینی نویسنده افغان خوندم.یکی از ویژگی کتابهای خالد حسینی اینه که وقتی آثارش رو‌ میخونی اصلاً حس نمیکنی که داری یه اثر ترجمه شده میخونی(شاید به دلیل قرابت فرهنگی و یا استفاده از واژگان فارسی و یا اسامی ایرانی).
.🌼
این کتاب به لحاظ سبک کاملاً با دو‌کتاب قبلی(بادبادک باز و هزار خورشید تابان)متفاوت بود و تقریباً هر فصل یک راوی متفاوت داشت و اتفاقات داستان در گذشته،حال و آینده به طور پس و پیش روایت میشدند که سبک نویسنده رو پخته تر و حرفه ای تر میکرد.(به زعم منتقدین).
.🌼
اما به نظر من(سلیقه شخصی ام) این شیوه داستان نویسی در این کتاب کمی ما را از آن حال و هوای دلچسب آثار قبلی خالد حسینی دور کرد و درست در جایی که انتظار میرفت نقطه اوج داستان باشد،داستان آنقدر تکه تکه میشد که اصلاً هیجان و اشتیاقی در آن لحظه برای مخاطب باقی نمیماند.
.🌼
ترجمه کتاب بسیار خوب،روان و خوشخوان بود(البته به جز چندین غلط املایی و یکی دو تا سوتی در لغات انتخاب شده توسط مترجم)😉🌼.

سیزدهم الی سی و یکم خرداد ۹۹🍉
        

21

مها

مها

1403/10/5

          "وقتی‌ به او و به درد و رنج آخر عمرش و درماندگی خودم در برابر آن فکر می‌کنم ، هر آنچه تا به حال کرده‌ام و هرآنچه دلم می‌خواهد بکنم بیهوده جلوه می‌کند ، مانند عهد و پیمان‌های کوچکی که هنگام خواب با خود میبندی و صبح که از خواب بیدار میشوی همه را از یاد برده‌ای
(از متن کتاب)"
***
احساس می کنم که نسلی که خالد حسینی در این کتاب از آن حرف میزند شباهت هایی با خیلی از ایرانی های مهاجر دهه های اخیر دارد . بچه های ایرانی که در خارج از ایران متولد شده اند و احساس سردرگمی می کنند که واقعا هویتشان چیست ؟ حتی من هم که در ایران دنیا آمده و بزرگ شده ه ام تا حدی با این حس همزاد پنداری داشتم . به یاد گفتگویم با دختر خاله  ی ۸ ساله ام که در کانادا زندگی‌ می‌کند درباره ی کلاس فارسی می افتم که میگفت : حوصله سر بره ...و فارسی را به سختی می خواند .. و تازه اگر بخواند ...
***
   "گفت بعدها قدرهدیه ای که به من میدهد خواهم دانست . میگفت اگر فرهنگ خانهٔ آدم باشد ، زبان کلید در ورودی و در نتیجه اتاق‌های خانه است میگفت بدون این کلید آدم آواره میشود بی‌ خانمان  و بی‌ هویت میشود
(از متن کتاب)"
        

0