معرفی کتاب محاصره سارایوو: خاطرات کاوه ذاکری از جنگ بوسنی و هرزگوین اثر کاوه ذاکری

محاصره سارایوو: خاطرات کاوه ذاکری از جنگ بوسنی و هرزگوین

محاصره سارایوو: خاطرات کاوه ذاکری از جنگ بوسنی و هرزگوین

3.6
6 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

16

شابک
9786000328412
تعداد صفحات
468
تاریخ انتشار
1398/6/16

توضیحات

کتاب محاصره سارایوو: خاطرات کاوه ذاکری از جنگ بوسنی و هرزگوین، نویسنده کاوه ذاکری.

لیست‌های مرتبط به محاصره سارایوو: خاطرات کاوه ذاکری از جنگ بوسنی و هرزگوین

یادداشت‌ها

          این کتاب یادداشت‌های یک مستشار ایرانی است که در دوران جنگ بوسنی، به کمک مسلمانان بوسنی رفته بودند. مثلا این بخش از کتاب را ببینید:
۱۳ اسفند ۱۳۷۱
 باز هم سحری جا ماندیم و به اجبار باید روزهٔ بی‌سحری بگیریم. فقط بلند شدیم نماز صبح خواندیم و باز هم خوابیدیم. برق هم رفته و سرما کم‌کم بر فضای اتاق غلبه پیدا کرده است. ساعت نه همراه با دکتر جاکا، مهندس آب و حاج‌احمد به دوبرونیا رفتیم. آنجا خلیل، مسئول ستاد تیپ دوبرونیا را دیدیم و ما را به منزل عصمت حاجیچ، فرمانده تیپ دوبرونیا برد. منزلش چند بلوک عقب‌تر از خط مقدم است.

🔹در منزل او با حضور مسئولان خط شهرک دوبرونیا و فرودگاه، جلسه را برقرار کردیم. پیشنهادها ارائه شد و قرار گذاشتیم برویم و محل آغاز تونل زیر فرودگاه را از نزدیک بررسی و مشخص کنیم. چون حاج‌احمد [کریمی] مدت‌ها است طرح این تونل را که از تونل عملیات فتح‌المبین اقتباس کرده، ارائه داده و بسیار تلاش می‌کند این تونل برای رفع محاصرهٔ شهر سارایوو از زیر فرودگاه زده شود و دو طرف آن، یعنی دوبرونیا به بوتمیر، را به هم وصل کند. این تنها راه ارتباطی مطمئن بین جبهۀ مسلمانان سارایوو با خارج از آن است و به نظر می‌رسد تحول عجیبی در خطوط مقدم شهر سارایوو ایجاد کند. اگر این تونل زودتر زده می‌شد، چه بسا معاون نخست‌وزیر بوسنی کشته نمی‌شد. (حاكيا تورالیچ، معاون نخست‌وزیر وقت بوسنی، در یک عملیات تروریستی به دست صرب‌ها کشته شد.) 

🔹 حدوداً چهل پنجاه روز پیش صرب‌ها نفربر معاون نخست‌وزیر را متوقف کردند و او را از آن بیرون کشیدند و جلو چشم محافظانش که همه سربازان و افسران UN بودند، تیرباران کردند. غیرممکن است این عملیات از قبل طراحی نشده باشد. حتماً توافقاتی بین UN و صرب‌ها صورت گرفته بود، اما اجمالاً می‌توان گفت اگر این تونل وجود داشت، لازم نبود او را از میان صرب‌ها بگذرانند، یا اینکه سربازان UN کار انتقال او را انجام دهند. خود مسلمانان حفاظت او را بر عهده می‌گرفتند.
        

22

          فکر می‌کنم کامل‌ترین متن موجود در مورد نحوه حضور ایران در بوسنی در دوران جنگ این کتاب است. خاطرات کاوه ذاکری که طی دو ماموریت چند ماهه در بوسنی حاضر می‌شود و از خلال یادداشت‌هایش می‌توان یک کلیاتی در مورد نقش ایران در جنگ به دست آورد. 
یک سوم ابتدایی کتاب واقعا حوصله سربر است. نیروهای ایرانی که به جهات دیپلماتیک نمی‌توانند مستقیما و به صورت نظامی وارد جنگ شوند، برای کمک‌رسانی به جنگ زدگان ماموریت دارند و در یکی از شهرک‌های اطراف سارایوو مستقرند. این قسمت‌های ممتن تقریبا چیزی به دست خواننده نمی دهد. اما بعدتر ذاکری وارد سارایوو می‌شود و در خلال گزارش‌هایش عملکرد ج‌.ا. هم در بخش‌های نظامی و غیرنظامی بیشتر روشن می‌شود. 

این را هم بنویسم که یادم بماند.. تکان‌دهنده‌ترین بخش کتاب به نظر من در مورد حضور یک گروه موسیقی سنتی ایرانی در بوسنی است که یک نوازنده‌ی خانم هم دارد.. ذاکری می‌گوید به نظرش آمدن این گروه موسیقی و حضور نوازنده‌ی زن آن تاثیرگذارترین اقدام جمهوری اسلامی ایران در بوسنی بوده و بیشترین بازخورد را بین بوسنیایی‌ها داشته. توصیف می‌کند که چطور سفیر دوستی ایرانی‌ها شده و چطور آن نوازنده‌ی خانم بین مردم جا باز کرده تا اندازه‌ای که خانم‌ها تا مدتی بعد از ان چند شب اجرا مثل خانم نوازنده لباس می‌پوشیده‌اند.. 
بعد.. فکر می‌کنم به الانمان که گیر افتاده‌ایم وسط مصیبتی که بخش مهمی‌اش دست‌پخت خودمان و حاصل تنگ‌نظری های فرهنگی‌ و اجتماعی‌مان است... 
        

23