معرفی کتاب Harry potter and the prisoner of azkaban اثر جی. کی. رولینگ

Harry potter and the prisoner of azkaban

Harry potter and the prisoner of azkaban

4.6
465 نفر |
92 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

31

خوانده‌ام

1,245

خواهم خواند

120

شابک
9786222651886
تعداد صفحات
462
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
آزکابان زندان جادوگرهاست. یکی از بزرگ ترین قاتلان زندان از آنجا که زندانی مخوف می باشد، فرار کرده است. او سیریوس بلک است. کسی که به جیمز پاتر، پدر هری خیانت و محل زندگی جیمز و لی لی پاتر را برای لرد سیاه افشا کرد، در حالیکه خودش بهترین دوست جیمز بود. او اکنون در اطراف مدرسه هاگوارتز پرسه می زند و قصد کشتن هری را دارد. هری پاتر نیز در سومین سال تحصیلی خود در هاگوارتز قصد دارد که سیریوس بلک خائن را پیدا و انتقام پدر و مادرش را از او بگیرد ولی...

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به Harry potter and the prisoner of azkaban

aram

aram

1404/2/28

Harry Potter and the Deathly Hallows 1Harry Potter and the half-blood princeHarry Potter and the Order of the Phoenix

قصه ای که با آن قد کشیدم:)

7 کتاب

هری پاتر | قصه‌ای که نه خوانده شد، نه دیده شد… بلکه زندگی شد بعضی قصه‌ها نوشته نمی‌شوند، بلکه در لابه‌لای سال‌ها، آهسته‌آهسته نفس می‌کشند. نه چون جادویی‌اند، بلکه چون خود زندگی‌اند—زندگی با همه‌ی درد، با همه‌ی عشق، با همه‌ی امید و همه‌ی تلخی. برای من، هری پاتر فقط یک مجموعه نبود. یک جهان بود، یک پناهگاه. از کودکی، وقتی هنوز دنیای واقعی شکل نگرفته بود، من در دنیای هاگوارتز قد کشیدم. با هری بزرگ شدم… وقتی اولین بار عصای جادویی‌اش را گرفت، قلب من هم جرقه زد. وقتی فهمید "انتخاب‌هایمان ما را می‌سازند"، فهمیدم که من هم می‌توانم قهرمان زندگی خودم باشم. با رون خندیدم. با آن خنده‌های بی‌دلیل، با آن شیرینی ساده و بی‌تکلفش. با گاف‌هاش، با تپق‌هاش، با صداقت بی‌مرزش… همراهی‌اش، به من یاد داد که وفاداری گاهی از تمام قدرت‌ها ارزشمندتر است. با هرمایینی جنگیدم. برای حق، برای حقیقت، برای دانستن بیشتر. او تنها دختری نبود که همه‌ی جواب‌ها را بلد بود… او نوری بود در دل تمام سؤال‌ها. با فرد و جرج خندیدم تا اشک ریختم. تا آن لحظه که یکی‌شان دیگر نخندید… و دلم ترک برداشت. با سیریوس بغض کردم. با آن مردِ آزادی‌خواهِ محکوم، که قلبش هنوز برای رفاقت می‌تپید. او مثل یک ستاره بود؛ پرنور، ولی دور… و خیلی زود خاموش. با لوپین درد را لمس کردم. زخمی همیشگی، اما روحی شریف، محجوب، معلمی که مهربانی‌اش از جنس آغوش مادرانه بود. با دراکو تردید را شناختم. او نه ضدقهرمان بود، نه دشمن… بلکه پسری گمشده در دنیایی خاکستری. با هاگرید یاد گرفتم بزرگ بودن به قلب است، نه قد. او مهربان‌ترین هیولای دنیاست. و با اسنیپ… آه، اسنیپ. با اسنیپ، فداکاری را فهمیدم. عشق خاموش، عشقی که فریاد نمی‌زند. مردی که همه فکر کردند بی‌رحم است، اما در قلبش عشقی پنهان بود که تا آخر عمر، از یاد نبرد. همان‌که تنها یک کلمه گفت، اما آن کلمه، کتاب را تکان داد: Always. و من؟ من هر سال این قصه را زندگی می‌کنم. نه یک بار، نه دو بار… بارها و بارها، چون با هر بار دیدن، بخشی از خودم را پیدا می‌کنم. من با هاگوارتز بزرگ شدم. من با وردها، با جغدها، با معجون‌ها و طلسم‌ها… و با دوستی. من با این قصه نفس کشیدم. و هنوز هم هر بار که قطارِ سکو ۹ و سه‌چهارم به راه می‌افتد، دلم پر می‌کشد. هنوز هم وقتی صدای بانو مک‌گونگال را می‌شنوم، یا نگاه جدی دامبلدور را می‌بینم، حس می‌کنم خانه برگشته‌ام. هری پاتر برای من پایان ندارد. او قصه‌ی شب‌های بارانی، صدای آرام‌بخش کودکی‌ام، پناه دلم در طوفان نوجوانی، و حالا… چراغی در مسیر آینده‌ست. هاگوارتز، هنوز هم خانه‌ام است. و همیشه خواهد بود.

14

پست‌های مرتبط به Harry potter and the prisoner of azkaban

یادداشت‌ها

مطهره

مطهره

1402/5/16

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

6

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          دل کندن از این کتاب واقعا غم انگیز و دردناک بود اما در حالی ، آخرش بسیار خوشحال کننده بود 😢☺️
به نظرم تا اینجا ، این جلد بهترین جلد هری پاتر بود👌
نمی دانم ، ولی بعد از اتمام کتاب یه حس عجیبی داشتم . باورم نمیشه که انقدر سیریوس بلک رو‌ دوست دارم .
دلم برای لوپین هم تنگ میشه 🥺 امیدوارم باز هم در جلدهای دیگه حضور داشته باشه . 
واقعا آخر داستان دهنم باز موند 🤭
خیلی هیجان انگیز بود . 
این کتاب جز کتاب هایی بود که خاطره خواندنش همیشه در ذهنم خواهد بود.
این کتاب رو تقریبا یه هفته قبل از امتحان ها شروع کردم و الان که انشالله فردا آخرین امتحانمو تموم می کنم ، تموم شد .
توی دوران امتحان اصلا حال و حوصله نداشتم 😫 و زندگی ام به طور یکنواختی شده بود . 
من از یکنواخت بودن زندگی متنفرم😡 و دوست دارم زندگی ام پر از هیجان و پستی بلندی باشه .
و تنها چیزی که باعث شد توی این دوران خوشحال باشم ، هری پاتر ، هرمیون ، رون ، لوپین ، سیریوس ، جرج و فرد ، دامبلدور و جام کوییدیچ بود 🥰
ممممممنوننننم از همه شخصیت های کتاب که منو غافلگیر و خوشحال کردن😜

        

20

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

33

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کامبک خانم رولینگ به اوج...
به عنوان خواننده وقتی با یک مجموعه‌ی چند کتابی مواجه می‌شویم، قطعا نباید انتظار داشته باشیم تمام کتاب‌های آن مجموعه عالی باشند. حتی باید انتظار ضعف‌های فاجعه‌باری مانند کتاب دوم این مجموعه را داشته باشیم، اما خوشبختانه نویسنده توانست در این کتاب نه تنها از آن فاجعه خود را رها کند، بلکه بار دیگر ما را با یک داستان باشکوه مواجه کند. شخصا تا به اینجا این کتاب را بهترین کتاب میان سه عنوان نخست دیدم. نویسنده ما را در این کتاب بیش از هر زمانی با شخصیت‌هایش آشنا می‌کند و تکامل قلم او کاملا محسوس است. این عنوان سفری بود به اعماق برخی شخصیت‌های مهم داستان همانند هرماینی، به شکلی که دیگر با یک فانتزی تمام عیار مواجه نیستیم و داستان کمی رنگ و روی واقعیت نیز به خود می‌گیرد، هر چند هنوز آن‌قدر از واقعیت دور است که نمی‌توان در دسته‌ی رئالیسم جادویی گنجاندش. لازم به ذکر است که در این کتاب تنها به شخصیت‌ها پرداخته نشد بلکه به چرایی کشته شدن والدین هری پاتر نیز پاسخ کامل داده شد. 
به مانند دو عنوان نخست، پس از مطالعه‌ی کتاب فیلمش را نیز تماشا کردم و قویا معتقدم فاصله‌ی میان فیلم و کتاب در این نسخه چند برابر بیش از دو عنوان نخست بود. در کتاب به جزئیاتی پرداخته شد که در فیلم حتی به آن نزدیک نمی‌شویم. خواندن این کتاب برای من لذت بخش بود ولی نمی‌دانم چه زمانی به سراغ عنوان چهارم خواهم شتافت اما امیدوارم این فاصله به درازا نینجامد.
        

22