معرفی کتاب پدر سرگی اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی مترجم مهناز صدری
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
5
خواندهام
272
خواهم خواند
79
نسخههای دیگر
توضیحات
در دهه ی 1840 در پترزبورگ واقعه ی بسیار حیرت انگیزی روی داد؛ "کیناز" خوش سیما فرمانده ی گردان هنگ سواره نظام سلطنتی، که همیشه پیش بینی می کردند به زودی آجودان ویژه ی امپراتور شود و مقام و موقعیتی در دربار امپراتور نیکلای اول به دست آورد، درست یک ماه قبل از ازدواجش با ندیمه ی زیبای ملکه، که مورد لطف و عنایت خاص او نیز بود، از خدمت در ارتش استعفا داد، با نامزد خود قطع رابطه کرد، ملک کوچکش را به خواهرش بخشید، و به صومعه رفت تا راهب شود... نام کیناز پس از این واقعه به "پدر سرگی" تغییر پیدا می کند. اما با وجود این انتخاب هنوز برای وی مفهوم انسان "فرودست" وجود دارد. او نتوانسته به تمامی به خلوص و آرامش برسد و همین مساله برایش مشکلات و ناراحتی هایی به دنبال دارد که خواننده با مطالعه ی این کتاب به آن ها واقف خواهد شد و پاسخ این سوال را که آیا پدر سرگی موفق می شود یا نه می یابد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به پدر سرگی
نمایش همهلیستهای مرتبط به پدر سرگی
1401/4/20
یادداشتها
1400/10/22
1403/9/15
پدر سرگئي ۱) "پدر سرگئي" داستان كوتاهي است نوشتۀ "لف تالستوي" كه در سال 1911 و پس از مرگش منتشر شد، اما ظاهراً در دهۀ 1890 ميلادي نگاشته شده است. برخي اين داستان را بهترين داستان "تالستوي" ميدانند. "پدر سرگئي" ترجمههاي متعددي به فارسي دارد و در سال 1917 ميلادي نيز فيلمي با اقتباس از آن در روسيه ساختهشده است. شايد سير داستان را بتوان با اين سه بيت از مثنوي مولوي مقايسه كرد: نیست ذکر بحث و اسرار بلند که دوانند اولیا آنسو سمند از مقامات تبتل تا فنا پلهپله تا ملاقات خدا شرح و حد هر مقام و منزلی که بپر زو بر پرد صاحبدلی ۲) "پدر سرگئي" با يك ضربۀ احساسي به راه تحول معنوي ميرود، اما اين مسير، خطي و سرراست نيست. شك و وسوسه همواره در کمیناند و سلوك در مسير يافتن خداوند اگرچه در ابتدا صعودي در كورهراههاي پیچدرپیچ مينمايد، اما درنهایت آشكار ميشود كه براي آن نياز به رفتنِ راه دوري نيست و به تعبير حافظ: سالها دل طلب جام جم از ما ميكرد و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا ميكرد ۳) "پدر سرگئي" به تعبيري خود "تالستوي" است آنگونه كه براي خود ميخواست. "تالستوي" در سال 1910 مانند "پدر سرگئي" بهقصد سفر به راه افتاد و در ايستگاه قطاري جان سپرد. و دور از ذهن نيست اگر بپنداريم كه سايۀ او بر ادبيات جهان و پس از مرگش، بسان سير معنوي "پدر سرگئي" راه سپرده است. كليساي ارتدكس در سال 1901 او را "مرتد" اعلام كرد، اما خدمت او به حيات معنوي عصرهاي بعد، كليساي ارتدكس را به حاشيۀ فراموشي رانده. صداي "تالستوي" بر گرامافوني كه "اديسون" به او هديه كرده بود ضبط شد و باقي است. بااینکه چندان با رويكرد مبارزات سوسياليستي موافق نبود، اما سردمداران كمونيست او را آينۀ انقلاب روسيه ناميدند. ۴) "پدر سرگئي" راهب شد تا برتر از كساني باشد كه خود را از او برتر ميشمردند و آنچه را كه ديگران و حتي خود او پيش از آن مهم برمیشمرد، در نظر خويش خوار گردانَد. اين توصيف "پدر سرگئي" از زبان "تالستوي" نشان ميدهد كه بيدليل نيست كه او را پيامبر نويسندگان روس مينامند. اكنون و پس از گذشتِ بيش از يك سده، شايد يكي از پرسشهای بنيادين "تالستوي" از خويشتن در كتاب "اعتراف" مبني بر معناي زندگي و آنچه از اين معنا پس از مرگش باقي ميماند، پاسخي بسيار فراتر ازآنچه خودش ميپنداشت پیداکرده باشد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1402/3/8
1403/3/7
1402/1/12