معرفی کتاب جاده ای به گذشته اثر لوسی مود مونتگمری مترجم سارا قدیانی

جاده ای به گذشته

جاده ای به گذشته

3.8
16 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

41

خواهم خواند

38

شابک
9786000802899
تعداد صفحات
384
تاریخ انتشار
1397/11/27

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        زندگی انی و گیلبرت بلایت در یک روستای کوچک، به هیچ وجه کسل کننده نبود، چون همواره شایعات سرگرم کننده و ماجراهای عجیب و بامزه ای به گوششان می رسید: ماجرای دوقلوهای بازیگوشی که بعد از ملاقات با یک میلیونر بی حوصله، مهم ترین آرزویشان به حقیقت پیوست: یا پنه لوپه کرگ باهوش که خودش را در امور کودکان خیلی قبول داشت، تا اینکه یک پسر را به فرزندی گرفت: یا تیمتی رندبش، مردی که برای نجات دادن برادرش از چنگال یک زن خطرناک، آن زن را به جای دوری برد و خودش گرفتار عشق او شد. این مجموعه شامل سیزده داستان محبوب بلایت هاست که سراسر غافل گیری و اشک و خنده است.
      

لیست‌های مرتبط به جاده ای به گذشته

نمایش همه
قصر آبیریلا در اینگل سایدآنی شرلی در خانه رویاها

عاشقانه‌های کلاسیک بخش چهارم قصر آبی در سایه‌ی آنه

20 کتاب

اثرگذار و گرم در سرمای کانادا، ال.ام مونتگومری امکان ندارد اسم آنه‌شرلی را نشینیده باشید، اگر هم نسل من باشید، تکرار غریبانه‌ی روزهایت چگونه گذشت را به یاد دارید، اگر جوان‌تر باشی احتمالا تا حالا آهنگ careless whisper جرج مایکل را شنیده اید، یه کم جوانتر احتمالا اسم‌ دره‌ی سبز به گوشتان آشنا باشد، خلاصه امکان ندارد به نحوی آنه‌شرلی دختر موقرمز ککی‌مکی که به گرین گیبلز می‌آید و همدم متیو و ماریلا کاتبرت میشود، به پست‌تان نخورده باشد. لوسی ماد مونتگومری نویسنده‌ی محبوب آن‌شرلی بیش از ۱۵ اثر شناخته شده و تعداد متعددی اثر کوتاه ناشناخته متولد کانادا و جزیره‌ی پرنس‌ادوارد است. بله همان پرنس ادواردی که میشناسید، در شارلوت تون به دانشگاه رفته، معلم شده و بعد در نوا‌ اسکوشا شروع به تدریس کرده و‌ بعد در جزیره معلم شده. همه‌ چیز برای شما آشنا نیست، شما آنه، یا خانواده‌ی کینگ را در وجود او‌ نمیبینید... زمان انتشار اولین کتابش «۱۹۰۸» آنه‌شرلی در گرین گیبلز ۳۴ سال داشت اما محبوبیت آنه انقدر زیاد بود که با همان کتاب به نویسنده‌ای سرشناس بدل شد و داستان آنه تا سال ۱۹۲۱ ادامه یافت. بعد از آنه، مونتگومری نوشتن امیلی را آغاز کرد اما هرگز محبوبیت آنه‌شرلی نصیب امیلی نشد. مجموعه‌ی دختر قصه‌گو یا همان قصه‌های جزیره و کیلْمِنی را در میانه‌ی نوشتن مجموعه‌ی آنه‌شرلی نوشت و بعد از امیلی شروع به نوشتن قصر آبی کرد، که معروف‌ترین داستان تک‌جلدی او و یکی از بهترین‌های عاشقانه‌های کلاسیک است. شاید اکثر کسانی که این‌مجموعه‌ها را خوانده‌‌اند موافق باشند که‌ نوعی لطافت و حس دلپذیر و گرم را میتوان از کتاب دریافت کرد. توصیفات جادویی و سحرانگیز مونتگومری همراه داستان پر‌فراز و نشیب اما به غایت ساده و خودمانی، مملو از روزمرگی و اشتیاق برای زیستن ویژگی‌های جدانشدنی آثار او هستند که‌ کم‌و‌بیش در هر کتابی پیدا میشوند. مونتگومری طبیعت را به شکلی تصویر میکند که گویی در یک نقاشی قدم میزنید با همین‌ تبحر و توانایی او زادگاهش، جزیره‌ی کوچکی در ساحل شرقی کانادا در خلیج سنت لارنس را به ما شناسانده است. میدانیم ساحل ماسه‌ای زیبایی دارد، پر است از رودها و جویبارهای کوچک، میدانیم بهارش چگونه است، زمستانش چگونه است، میدانیم پرنس ادوارد کجاست. غروبش را دیده‌ایم، بادهای سردش را حس کرده‌ایم، در ساحل ماسه‌ای نرمش قدم زده‌ایم و میان درختانش به گردش رفته‌ایم، تصویر مونتگومری چنان زنده‌است که‌ گویی انجا بوده‌ایم. مونتگومری چنان بر فرهنگ و‌ هویت کانادا اثر گذاشت که از پادشاه جرج پنجم نشان افتخاری دریافت کرد، تنها عضو‌زن انجمن هنری سلطنتی بریتانیا و دارای مقام سلطنتی بود.خانه‌هایش در انتاریو(که در حال حاضر‌موزه‌ی لوسی ماد مونتگومری نام دارد) و در زمین های اطراف گرین گیبلز در خود جزیره‌ی پرنس ادوارد اماکن ملی هستند، در سال ۱۹۷۵ تمبری به یادش چاپ شد و پارکی در تورنتو به نام‌ اوست. متاسفانه مونتگومری هم زندگی شادی را تجربه نکرد و در نهایت بر اثر ایست قلبی درگذشت، البته عده‌ای اعتقاد دیگری دارند، هر چه باشد او سرمای کانادا را برای چندین نسل به گرمایی تبدیل کرده که هنوز منتشر میشود. او شخصیت هایی ساخته که هنوز بعد از گذشت نیم قرن از زمان مرگش و بیش از ۱۰۰ سال از زمان انتشار اولین رمانش در یادها زنده هستند. اثرگذار، گرم و دلنشین مثل مونتگومری... قصر آبی قصر آبی داستان ولنسی استرلینگ است(باز هم اثری از خود مونتگومری)شخصیتی رویاپرداز و شوخ‌و شنگ که میان فامیل خشک و سنتی گرفتار در ارزش های پوچ و پوشالی زندگی آرام و یکنواختی را سپری میکند. مونتگومری در قصر آبی رمانی سحر انگیز خلق کرده البته نه از نظر شخصیت که از نظر وقایع و رویداد ها به طوری که هنوز قصه ای تمام نشده قصه ای دیگر آغاز شده... او با قرار دادن ولنسی در محیطی که اجازه ی ظهور و بروز استعداد ها را از او گرفته شده، جایی که کوته‌فکری افراد خانواده مثل حصاری به دور او پیچیده شده،‌ راه رهایی را نشان میدهد، ولنسی میخواهد هر طور که میل دارد زندگی کند. در پی این تصمیم ولنسی میفهمد نه میشود به میل دیگران و نه فقط به میل خود زندگی کرد. او تعادل را در زندگی پیدا میکند و آنگاه زندگی به کامش میشود‌. قصر آبی داستان پیدا کردن راه در میان بیراهه هاست. داستان خطر کردن ،رها کردن ،یافتن داستان فهم و درک عمیق از زندگی... ولنسی و قصر آبی او را دوست دارم اول به خاطر سادگی و متانتی که ولنسی از گذشته اش به ارث برده از همان محیط خشک خانه و دوم به خاطر جسارتی که آینده نصیبش میکند. بخوانید و در دنیای ولنسی غرق شوید. اصول و عقاید درست را بشناسید به اصول و عقاید پوچ پشت پا بزنید و جسارت تجربه های جدید داشته باشید. بیاموزید درست و غلط چیست. آنگاه مثل ولنسی زندگی کنید در کمال لذت و آرامش.

17

یادداشت‌ها