میهن فروش

میهن فروش

میهن فروش

پل بیتی و 2 نفر دیگر
3.1
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

2

شابک
9786008211747
تعداد صفحات
386
تاریخ انتشار
1396/2/2

توضیحات

        
وقتی پدرت می میرد، باید گریه کنی. به نظام فحش بدهی، چون پدرت به دست پلیس ها کشته شده است. اگرچه من یک کشاورز سیاه پوست عزادار و نسبتا فقیر بودم که در ایستگاه پلیسی نشسته بودم که فقط از پولدارهای سفید پوست و ستاره های جهانی سینما حمایت می کرد، نه از رنگین پوست هایی مثل من؛ اما حتی قطره ای اشک نریختم. فکر می کردم که مرگ او یک حقه بود؛ یک حقه ی دیگر در ادامه ی برنامه های پیچیده ای که او برای تربیت من داشت، برای اینکه یاد بگیرم سیاه پوست ها چه محدودیت هایی دارند، برای اینکه به من الهام ببخشد که خودم دست به کار شوم، من هنوز امید داشتم که او بلند شود، خودش را بتکاند و بگوید: «ببین کاکاسیاه، اگه ممکن باشه همچین اتفاقی واسه ی زرنگ ترین سیاه پوست دنیا بیفته، فکرش رو بکن سر توی ابله ممکنه چه بلاهایی بیاد. فقط اینکه یه نژادپرست مرده، دلیل نمی شه که اونا بقیه ی کاکاسیاهای جلو چشم شون رو دیگه نکشن.»

      

لیست‌های مرتبط به میهن فروش

ربکاگتسبی بزرگبینوایان

معرفی کتاب برای شروع کتابخوانی | رمان‌های کلاسیک

34 کتاب

بچه که بودم دنیایم کتاب‌ها و مجله‌های کودک بود. هر هفته در انتظار مجله‌های جدید بودم و وقتی آن‌ها را می‌خریدم اولین کار این بود که صفحه پایانی آن که معرفی کتاب بود، می‌خواندم. بعد تصمیم می‌گرفتم که بروم کتاب را بخرم یا نه. اما کمی بزرگتر که شدم دنیایم به کلی عوض شد. درگیر درس خواندن برای کنکور شدم و دیگر سال به سال رنگ کتاب را هم نمی‌دیدم. بعد از کنکور هم چند سالی درگیر دانشگاه و کتاب‌های درسی شدم. روزی که دوباره تصمیم گرفتم که کتاب غیردرسی بخوانم را به خوبی خاطرم هست. رفتم به یکی از کتابفروشی‌های بزرگ و بین قفسه‌ها چرخیدم. اصلا نمی‌دانستم از کجا باید کتاب خوانی را شروع کنم. کمی که در فروشگاه چرخ زدم، یکی از کتابفروش‌ها پیشم آمد و گفت که می‌خواهد در انتخاب کتاب کمکم کند. برایش گفتم که خیلی وقت است کتاب نخواندم و شما فرض کنید که اصلا کتابی تا به حال نخوانده‌ام. او هم شروع کرد به سوال پرسیدن از اینکه چه موضوعی دوست دارم، دلم می‌خواهد از ادبیات چه کشوری بخوانم و از این دست سوال‌ها. بعد از پنج یا شش سوال هم کتابی را به من معرفی کرد. من هم به سرعت شروع کردم به خواندن کتاب. با اینکه الان بعد از گذشت سه سال می‌توانم بگویم از بدترین کتاب‌هایی بوده که خواندم، اما آن کتاب مزیت بزرگی برای من داشت. مزیتش این بود که برای شروع کتاب خواندن خوب بود. وقتی این اینفوگرافی را دیدم ناخودآگاه یادم افتاد که سوال‌های کتابفروش چقدر به پیدا شدن کتاب مناسب برای شروع کتاب خوانی من کمک کرد. برای همین دست به کار شدم و بازطراحی اینفوگرافیک را شروع کردم. اینفوگرافیکی که می‌بینید نسبت به حالت اولیه تفاوت‌هایی دارد، اما سعی کردیم به محتوای آن تا جایی که امکان دارد، وفادار باشیم. برای اینکه طول آن بیش از اندازه زیاد نشود، در سه بخش این اینفوگرافی را منتشر می‌کنیم. بخش اول که این پست است، راهنمای پیدا کردن کتابی از میان رمان‌های کلاسیک است.

40

یادداشت‌ها

          کتابی با حال و هوای دهه ۶۰ شمسی که عاشق‌پیشه‌گی‌های دختران نوجوان آن زمان را با همان گفتار دهه شصتی بازگو می‌کند.
داستان‌های این کتاب شاید حرفی برای گفتن نداشته باشند اما نویسنده در بازگو کردن این داستان‌ها به خوبی توانسته سبک و سیاق زندگی مردم در دهه ۶۰ را دوباره زنده کند و همین کار ارزش خواندن این کتاب برای نوجوان‌های آن زمان و بزرگسالان امروز را بیشتر می‌کند.

اگر به میانه راه نزدیک شده‌اید و می‌خواهید خاطرات خوش دوران اوشین و فوتبالیست‌ها را ورق بزنید این کتاب انتخاب خوبی برای شما خواهد بود.

نکته جالب و البته واقعی: تمامی دخترهایی که در داستان‌های این کتاب عاشق می‌شوند در نگاه اول معشوق خود را سوار بر اسب سفیدی می بینند که قصد دارد آن‌ها را به خانه بخت ببرد.
در بیشتر داستان‌ها نیز دختران نوجوان به خانه بخت می‌روند. این وضعیت واقعا در دهه شصت حاکم بود و دوستی و آشنایی با جنس مخالف معنایی به جز ازدواج نداشت.
این روزها وضعیت فرق کرده و حتما نباید یک رابطه به ازدواج ختم شود.
قصدم این نیست که شرایط دهه ۶۰ را با اواخر دهه ۹۰ در ایران مقایسه کنم فقط برام جالب است که دست‌آخر روابط دختر و پسر باید به ازدواج ختم شود یا اینکه جامعه پذیرش آن را پیدا کرده که هر رابطه‌ای الزاما نباید به ازدواج منجر شود.
و این پرسش مهم که روش دهه شصتی‌ها درست بود یا آشنایی‌های امروزی‌ جوان‌های امروزی؟
        

1