اتللو

اتللو

اتللو

ویلیام شکسپیر و 1 نفر دیگر
4.1
43 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

88

خواهم خواند

35

نزدیک سیصد سال است که پیس های شکسپیر نوشته شده است. در زمان شکسپیر در تئاترها دکور به شکل امروز وجود نداشت. در موقع نمایش، مانند تعزیه های قدیم ایران محل وقوع حادثه را با نشانه ای که تماشاچی نیز با آن نشانه آشنا و به آن عادت کرده بود، نشان می دادند... .

یادداشت‌های مرتبط به اتللو

            حسد دیوی‌ است که از خود مایه می‌گیرد و از خود می‌زاید.
از شکسپیر گفتن، حقیقتا حرف اضافه زدن است. او و آثارش نه نیاز به معرفی من دارد و نه نیاز به تعریف یا تمجید من.  حقیر در گذشته‌ی نه چندان دور، خواندن شکسپیر را با خونین‌ترین نمایشنامه‌ی او یعنی «تیتوس آندرونیکوس» آغاز نمودم، در ادامه «هملت» و «مکبث» را از او خوانده و امروز نیز توفیق به پایان رساندن یکی از آثار قوی او را داشتم. در وصف قلم نویسنده چیزی جز تمجید و ستایش برای گفتن ندارم و اما اگر شخصی از من بپرسد که اصولا خواندن تراژدی‌ها در این دوره و زمانه چه سودی برای ما دارد و چرا باید آن‌ها را خواند... ارجاع‌شان می‌دهم به مقدمه‌ای که استاد «شاهرخ مسکوب» در ابتدای کتاب «افسانه‌های تبای» برای ما به یادگار گذاشته است. 
به عنوان سخن پایانی باید به ترجمه‌ی اثر اشاره کنم.
اتللو را با ترجمه‌ی جناب محمود اعتمادزاده(به‌آذین) خواندم و حقیقتا پسندیدمش. ایشان تلاش زیادی نموده بود که وزن و لطافت قلم نویسنده را حفظ نماید و از نظر حقیر در کار خود کاملا موفق بود و اثری خوب را برای ما خواننده‌ها به یادگار گذاشت. 
یاد ایشان و استاد شاهرخ مسکوب گرامی