بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور

فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور

فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور

4.2
82 نفر |
24 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

208

خواهم خواند

52

مادرم همیشه می گفت: «چقدر شری تو، فرنگ! اصلا تو اشتباهی دنیا آمدی و باید پسر می شدی. هیچ چیزت به دخترها نرفته. دختر باید آرام و باحیا باشد، متین و رنگین...» وقتی می دید به حرفش گوش نمی دهم، می گفت: «فرنگیس، مردی گفتند، زنی گفتند... کاری نکن هیچ مردی برای ازدواج نیاید سراغت! دختر باید سنگین و رنگین باشد.» وقتی مادرم اینطوری نصیحتم می کرد، حرصم می گرفت. اصلا هم دلم نمی خواست سنگین و رنگین باشم. چه اشکال داشت شلوار پسرانه پا کنم و چوپان باشم؟ چه اشکال داشت شبها دخترها را توی تاریکی بترسانم و خودم بخندم؟ مگر چه اشکال داشت وقتی برای بازی می رفتیم سمت قبرستان، با هر بهانه ای، پسرها را بترساننم و آنان را فراری دهم و خودم همان جا بنشینم و بهشان بخندم.

لیست‌های مرتبط به فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور

sajjadfarsijani

1401/11/27

                در مورد دختری است که در جنگ برادرش مجروح می شود و همه او را مقصر می دونند و خانواداش می گویند که با عراقی ها باید ازدواج کند ولی عمویش نگذاشت و گفتند که اگر اولین کسی که امد خاستگاری فرنگیس با او ازدواج کند.
امید وارم خوشتون بیاد
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            لطفا یه لحظه چشماتون رو ببندید...
تصور کنید دشمن تا یه قدمی روستاتون رسیده و حالا مجبورید خونه‌تون و همه چیزایی که با زحمت به دست آوردید رها کنید و برید...
تصور کنید دارید زندگیتون رو می‌کنید که یهو صدای وحشتناک هواپیماهای جنگی دیوار صوتی رو می‌شکنه و یه دفعه همه جا جهنم میشه...
تصور کنید بمب مثل بارون از آسمون می‌باره و عزیزترین کسایی که تو این دنیا دارید مثل برگ خزوون جلوی چشماتون به زمین می‌افتن...
تصور کنید که تا سال‌ها بعد از جنگ هنوز مین‌ها از خانواده‌تون دست و پا می‌گیرن...

من تمام این حس‌ها رو با کتاب فرنگیس تجربه کردم، هر چند از پشت برگه‌های کتاب و با صدای گویندهٔ سطرها...

اولین بار بود که به جنگ از دید یه آدم عادی نگاه می‌کردم، یه زن روستایی مرزنشین، یه دختر پرشروشور ۱۸ ساله که وقتی با دو تا سرباز عراقی مواجه میشه به جای اینکه تن به اسارت بده، با تنها سلاحی که داره، یعنی یه تبر، یکیشون رو می‌کشه و اون یکی رو اسیر می‌کنه... 
اولین بار بود که انگار تونستم سنگینی جنگ و دردش رو روی دلم احساس کنم، تونستم خودم رو به جای مردمی بذارم که یه دفعه زندگیشون با یه تجاوز ظالمانه از این رو به اون رو شد و دیگه هیچ‌وقت به حالت عادی برنگشت....
          
            رهبر انقلاب:
بخش ناگفته و بااهمّیّتی از حوادث دوران دفاع را به مناسبت شرح حال این بانوی شجاع و فداکار، در این کتاب میتوان دید. بانو فرنگیس دلاور با همان روحیّه‌ی استوار و پُرقدرت، و با زبان صادق و صمیمی یک روستایی، و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک زن، با ما سخن گفته و منطقه‌ی ناشناخته و مهمّی از جغرافیای جنگ تحمیلی را با جزئیّاتش به ما نشان داده است. ما از روستاهای مرزی در دوران جنگ و مصائب فراوان آنان و آوارگی‌ها و گرسنگی‌ها و خسارتهای مادّی و ویرانی‌ها و داغ عزیزان آنها، هرگز به این وضوح و تفصیلی که در این روایت صادقانه آمده است، خبر نداشتیم؛ و نیز از فداکاری جوانان آنان که در شمار اوّلین شتابندگان به مقابله با دشمن مهاجم بودند. ماجرای قتل و اسارت دشمن به دست این بانوی دلاور هم که خود یک داستان مستقل و استثنائی است که نظیر آن فقط در سوسنگرد، در همان اوان، اتّفاق افتاده بود. بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت و از نویسنده‌ی کتاب -خانم فتّاحی- به‌خاطر قلم روان و شیوا و هنر مصاحبه‌گیری و خاطره‌نویسی، باید بسیار تشکّر کرد.

۹۶/۱۱/۲۱


          
zed_bml

1402/05/14

            #معرفی_کتاب 
"در شهر شما بانویی مسلمان و شجاع در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی مهاجم را به خاک و خون بنشاند؛ این را نگه دارید برای خودتان و آن را حفظ کنید."
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم گیلان غرب

#کتاب_صوتی📚🎧
📕 فرنگیس
👤خاطره نگار: مهناز فتاحی/گوینده: افسانه محمدی
📚 ناشر صوتی سوره مهر
📖 ۱۱ ساعت و ۴ دقیقه
💲از قیمت روز اطلاعی ندارم!

.
این کتاب شامل خاطرات فرنگیس حیدرپور -یکی از دلیر زنان کرد- از جنگ تحمیلی است.
در آغاز جنگ ، بسیاری از مردهای اهالی روستای «آوه‌زین»(از توابع شهرستان گیلانغرب در غرب کرمانشاه، محل زندگی فرنگیس که در آن زمان ۱۸ سال داشته) برای متوقف کردن نیرو های صدام راهی خط مقدم شدند و زنان، کودکان و پیران روستا هم از روستا خارج شده و به کوه ها و دره ها پناه بردند.
نقطه ی اوج رشادت های او آنجاست که در یکی از روزها،  برای تهیه غذا به روستا باز می‌گردد اما در مسیر بازگشت با ۲ سرباز عراقی مسلح مواجه می شود. او با تبر پدرش با آنان درگیر می شود و یکی را به هلاکت می رساند و دیگری را اسیر می‌کند و با تجهیزاتش به مقر ارتش تحویل می‌دهد.
والبته این بخش کوچکی از شجاعت های اوست...
.
تجربه ی شخصی:
فرنگیس از اون کتاباس که با خوندن/شنیدنش سرشار از غرور و لذت میشی... از اینکه تو خاکی به دنیا اومدی و بزرگ شدی که پر از زنان و دخترانی مثل فرنگیسه...
کاش این شخصیت هم جایی در کتاب های درسی داشت و کاش در زمینه ی معرفی الگو به فرزندان این سرزمین بهتر عمل می کردیم تا...
علاوه بر ماجرایی که در معرفی کتاب بهش اشاره شد و از نظر همه پررنگ ترین اتفاقه ، من از اون قسمتی که فرنگیس خودش به تنهایی و با وجود بچه ای در شکمش در کوه خونه می سازه خیلی خیلی لذت بردم... و استقلال و اراده اش رو عمیقا تحسین کردم.
و در پایان دو تا نکته:
۱ در بعضی جاها نوشته شده که در ماجرای بازگشت به روستا برای تهیه ی غذا، پدر و بردار فرنگیس کشته میشن! اما من در کتاب اینو ندیدم😶 حتی دو بار هم گوش دادم اون قسمت رو😐
۲ موکدا توصیه می کنم نسخه ی صوتی رو تهیه کنید. چون کتاب پر از گفت و گوهایی به زبان محلی هست و خوندن نسخه ی چاپی ش هم کمی سخت خواهد بود و هم خودتون رو از لذت شنیدن خوانش ماهرانه خانم محمدی و گویش شیرین کُردی محروم می کنید!
.
#کتاب_صوتی
#فرنگیس
#مهناز_فتاحی
#نشر_سوره مهر
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#روزی_۳۴_صفحه_کتاب_بخوانیم
#کتاب_صوتی_نوار
          
            یک کتاب نفسگیر از خاطرات خانم فرنگیس حیدر پور. زندگی سراسر چالش و جنگ از کودکی تا کنون.
یکی از ویژگی های کتاب اینه که شروعش هم خاصه. برای نشون دادن غیرتمندی ایرانی ها و بخصوص کردها داستان رو از زمان کودکی و دغدغه کودک همسری شروع میکنه.
پیشنهاد میکنم خوندن کتاب رو از دست ندید.
......................................................
کتاب خاطرات فرنگیس حیدر پور را طی دو سه روز  خواندم. عجیب نفس گیر بود خاطرات این شیرزن. نویسنده به خوبی خاطرات را روایت کرده . شروع بسیار خوب داستان با کودکی و ازدواج در سنین پایین و غیرتمندی مردان ایرانی تا رسیدن به جنگ و ذکر خاطرت نفسگیر فرنگیس در مقابل ناملایمات که چه عرض کنم در مقابل همه ی دنیایی که داشت جهانش را خراب می کرد. مگر می شود یک زن اینقدر سختی در زندگی بکشد؟

البته تمام زنها و مردهایی که در این داستان کنار فرنگیس نامشان دیده می شود همتراز و همپای او سختی کشیده‌اند با این تفاوت که او کتابش نوشته شد، البته به زعم تلاش و کارهایی محیرالعقول که فرنگیس انجام داده بود.

دعوتتان می کنم به خواندن کتاب فرنگیس به قلم مهناز فتاحی.