مرگ ماهی ها
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
«آریا» در حالی که ذاتا جوان است، زندگی خود را در کلبه ای کنار باتلاق خلاصه کرده است. «شاهرخ»، «متین» و «رضا» به کلبة او می روند و او قصة زندگی اش را برای آنها بازگو می کند. او تک فرزند خانواده، در نوجوانی بر اثر شکست در عشق و به بازی گرفته شدن احساسش توسط «فریبا» نفرت عمیقی نسبت به زنان پیدا می کند؛ او به دلیل انتقامش از زنان باعث نابودی «سپیده» و «آذر» می شود ـ کسانی که به گونه ای به زندگی آریا معنی می بخشیدند ـ تا این که با فریبا به طور اتفاقی روبه رو می شود و با ایجاد مزاحمت های پی درپی برای او، سرانجام او را ربوده و به کلبه ای کنار باتلاق می آورد، جایی که برای همیشه فریبا و سپس خود او بعد از بازگو کردن حقایق زندگی اش در آنجا مدفون می شوند.