معرفی کتاب ژان دوفلورت و دختر چشمه اثر مارسل پانیول مترجم سروش جیبی

ژان دوفلورت و دختر چشمه

ژان دوفلورت و دختر چشمه

مارسل پانیول و 1 نفر دیگر
3.5
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

5

شابک
9789643620424
تعداد صفحات
604
تاریخ انتشار
1390/4/13

توضیحات

کتاب ژان دوفلورت و دختر چشمه، مترجم سروش جیبی.

یادداشت‌ها

حسرت؛ تطهی
          حسرت؛ تطهیر تباهی

«آب تپه‌ها» رمانی‌ست که دو بخش دارد به نام‌های ژان‌دوفلورت و دختر چشمه. این رمان به همان آرامی جاری شدن سرچشمه‌ای به سوی زمین آغاز می‌شود و بستر روایت را کم‌کم مرطوب می‌کند. وقتی آب خوب به خورد زمین رفت، خاک جان می‌گیرد و به‌شتاب بذرهایش را می‌ترکاند و جوانه‌هایش را به روی خاک می‌راند. از نیمۀ رمان به بعد، انگار که خواب زمستانی طی شده باشد، روایت به جنب‌وجوش می‌افتد و خواننده را با خود به باغی پرشکوفه می‌برد اما نمی‌گذارد او آسوده از آن بگذرد. تمام بستر ساخته‌شده را به تباهی می‌کشاند و مخاطب را هم به آن آلوده می‌کند.

مارسل پانیول به بهانۀ ارثی نامنتظر انسان شهریِ گشوده‌ای را به روستایی دور و کوچک، میان مردمی بسته می‌کشاند. انگار نویسنده با این کارش قصد دارد طینت آدمی را به جغرافیای زیستی‌اش پیوند بزند. او گوژپشت خوش‌خویی خلق می‌کند که علی‌رغم ژن‌های آشنایی که از همان مردم و همان دیار در تن خود حمل می‌کند، میان آنها غریب است. غربتی که نه به‌واسطۀ خون، بلکه به‌واسطۀ تجارب زیستی سربرآورده است. او از ماندن و مقاومت برای ماندن تن نمی‌زند و بر سر آباد کردن رؤیاهایش نرد جان می‌بازد و میان توطئه‌هایی از سر بخل و آز، ویران می‌شود. پس از او دختر نیز ماندن و ساختن را به رفتن و خلاصی ترجیح می‌دهد. گویی آن که می‌رود، باید رنج ناتمامی همیشگی را بر روانش تحمل کند. اما آن که می‌ماند حتی به بهای جان، از ناتمام ماندن می‌گریزد. در خلال روایت، عشق مثل پیچکی به تنۀ روایت می‌تند و از شیرۀ آن می‌مکد و خود را وسعت می‌دهد. اما نویسنده به این‌ها بسنده نمی‌کند و در اواخر رمان داوی روان می‌کند که مخاطب را هم‌زمان با شخصیت داستان به حسرتی جانگزا مبتلا می‌کند. رازی از پرده بیرون می‌افتد و پوچی دسیسه‌های خنده‌آور آدمی را برملا می‌کند. دریغ و از پس آن وجدانی زخم‌خورده به مثابۀ بارانی برای تطهیر تباهی. مارسل پانیول چشمه‌ای روان می‌کند، به عمق می‌رساند، تباه می‌کند و در نهایت با حسی از پشیمانی و حسرت و عذاب وجدان تطهیر سرائر می‌کند.
        

1

دریا

دریا

4 روز پیش

        یادداشت سال ۱۴۰۱:

این کتاب برام پر از گریه بود. مخصوصا صفحات آخرش هر دو سه خط یه بار مجبور بودم اشکامو پاک کنم، بعد ادامه بدم. هر بار که حس کردم دیگه داره لوس می‌شه، با یه غافلگیری جدید، چنان ضربه‌ای بهم وارد کرد که هاج‌وواج موندم.
احساسم به نویسنده‌ش مارسل پانیول مثل عشقم به جان استاین بکه. اگه کتابای جانو دوست دارید، احتمالا از این کتاب هم خوشتون میاد.
شرق بهشت جان استاین بک اقتباسی بود از داستان هابیل و قابیل و این کتاب رو به نظر من می‌شه اقتباسی از داستان رستم و سهراب دونست. نمی‌دونم نویسنده‌ش با فردوسی و این داستان آشنایی داشته یا نه.

این کتاب، داستان عشقه
و مرگ
و ایمان.
داستان ظلمه و سکوت دربرابر ظلم و روشن شدن حقیقت و در آخر ندامت ظالم، به قول معروف مثل سگ. جوری که نصف بیشتر اشکام برای همون ظالم بیچاره بود.
ده سفیدیا و کرسپنیا همیشه با هم مشکل داشتن. از هم خوششون نمیومد. با هم نمی‌ساختن.
اوگولن، آخرین بازمانده‌ی خاندان سوبران، می‌خواد میخک بکاره. پول خوبی می‌تونه به دست بیاره. ولی آب فراوون نیاز داره. فقط وادی رومارن، ملک پیک بوفیگه که به خاطر چشمه‌ش آب خوبی داره. 
یواش یواش با آقای ژان کادوره و همسرش امه و دخترشون مانون زیبا آشنا می‌شیم. اینقدر این خونواده مهربون و قشنگن که نمی‌شه شناختشون و شیفته‌شون نشد.
بقیه‌شو نمی‌گم که خودتون بخونید.

معمولا دوست داشتم سیاستمدارا رو مجبور به خوندن بعضی کتابا کنم ولی امروز دلم می‌خواست می‌شد نیروهای سرکوبگرو گرفت و مجبورشون کرد گوش بدن. همذات‌پنداری با شخصیتای کتاب گریزناپذیره، نمی‌شه خوند و دل نسوزوند، فهمید و درک نکرد، نمی‌شه قلب داشت و اشک نریخت.
ممکنه داستان اونا با کتاب یکی نباشه، ولی ماهیت ظلم و نتیجه‌ش همیشه یه چیزه.
دیگه از خیلیا گذشته. زمانی که باید می‌خوندن، نخوندن که نتیجه‌ش شده این. ولی کاش ما بخونیم تا دیر نشده. مایی که باید فردا رو بسازیم. کاش حس کنیم درد تک‌تک آدما رو، طبقه‌بندی نکنیم، سیاه‌وسفید نبینیم. که خودمون دیکتاتور نشیم، ظالم نشیم. باور کنیم که همه‌مون یه خانواده‌ایم.

ایهاالناس ما همه بشریم
بنده‌ی یک خدای دادگریم
خواهران و برادران همیم
چون ز یک مادر و ز یک پدریم
_ نعیم سدهی

از روی این کتاب فیلم هم ساخته شده که متاسفانه نه زیرنویس و نه دوبله فارسی‌ش پیدا نمی‌شه.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1