محو این کتاب شدم من. خیلی کوتاه و خلاصه بگم در مورد این کتاب:
"نگاه من همیشه به تو بوده و هست؛ و من تو را همیشه، در همه چیز می‌بینم"
اگر این جمله را بخواهید باز کنید و به آن جزئیات بدهید، می‌شود کتاب فراتر از بودن کریستین بوبن.
ممنونم از تو که به من این کتاب رو هدیه دادی🧡

        

          "فراتر از بودن"، دومین کتاب از بوبن بود که از یک دوست کتابخوان هدیه گرفتم، و حالا می‌دونم چرا. کتاب، از لحظات دوم و سوم، من رو بی‌هیاهو و بدون زحمت، برد، گذاشت توی بغل همون وضعیتی که برای تجربه‌‌اش/نزدیک شدن به تجربه‌اش اساسا، کتاب می‌خونم. ماجرای ساده و عمیق زندگی، دوست داشتن، از دست دادن، شاید هم به دست آوردن و غم؛ که خوندنش برام رهایی‌بخش بود.


        

          مرثیه ای برای عشق
کریستین بوبن فقط نویسنده نیست، شاعر هم هست، فیلسوف هم هست. همین دو مورد آخر یعنی شعر و فلسفه باعث شده در آثارش زیباترین، دلنشین ترین و واقعی ترین تصاویر از زندگی، عشق، زن و کودکی رو به تصویر بکشه. 
با خودم فکر می کنم چقدر خوب که مردی میتونه تا این حد به لطافت عشق، ظرافت زن، روشنایی زندگی و تقدس کودکان واقف باشه. 
کریستین بوبن از اون آدماییه که با خودم فکر میکنم کاش میشد ازشون کپی گرفت و توی تمام دنیا مثل یه کتاب منتشرشون کرد. 
«فراتر از بودن»  گفت و گوی مردی عاشق با همسره تازه وفات یافته اشه، با همسری که دیگه هیچ وقت نمیتونه اونو ببینه، اما با این حال شیوه ی نوشتنش در مورد معشوق سفر کرده به نحویه که انگار روبه روش نشسته، بهش لبخند میزنه و با اشتیاق صحبت های دردمند و عاشقانه ی اونو میشنوه. 
هنگام خواندن کتاب گاهی تاریکی رو حس کردم، گاهی نور مثل پرتوهای خورشید تمام ذهنمو مملو از روشنی میکرد، گاهی بهار بود و سرسبزی، گاهی زمستون بود و برف. 
شاید بشه گفت یه تاریخچه ی کامل بود از یک عشق. 

واقعا گاهی تسکینی جز نوشتن نیست. 
        

          برای من بوبن مظهر لطافت، عشق و زندگیه.
می‌تونم با نوشته‌هاش نفس بکشم، تخیل کنم و به عالم زیبایی‌ها برم. 
تو این کتاب، عشق، مرگ و زندگی رو همزمان با هم به زیبایی به تصویر کشیده بود.