معرفی کتاب خلیج فارس صحنه ی جنگ های بی پایان عراق 1369 اثر کاوه کاظمی مترجم بی تا غفاری کتابعمومیهنرعکاسی خلیج فارس صحنه ی جنگ های بی پایان عراق 1369 کاوه کاظمی و 2 نفر دیگر 4.2 2 نفر | 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 2 خواهم خواند 0 خرید از کتابفروشیها ناشر نظر شابک 9786001523366 تعداد صفحات 128 تاریخ انتشار 1399/12/17 توضیحات کتاب خلیج فارس صحنه ی جنگ های بی پایان عراق 1369، پدیدآور کاوه کاظمی. یادداشتها محبوبترین جدیدترین فاطمه نقوی 1403/2/20 سوزان سانتاک هوشیارانه نوشته است، در جهانی که تحت سیطرهی «تصویرسازی بیوقفه» است، عکس «گزندگی عمیقتری» دارد. در عصری اشباع شده از اطلاعات، عکس راهی سریع برای درک هر چیز و قالبی فشرده برای سپردن آن به حافظه است. به گفتهای «امروزه عکس همان سلطهای را بر تخیل دارد که دیروز نوشتار چاپی و پیش از آن بیان شفاهی داشتند.» تاریخ را میتوان با عکسها مرور کرد و آن را بازسازی کرد. فتوژورنالیستها برای ما تاریخی دیداری میسازند که به حافظهی تاریخی ما کمک میکند تا با یادآوری قابهای ثابت تاریخ را راحتتر به یاد بیاوریم. کاوه کاظمی یکی از این فتوژورنالیستهاست که در 25 مهرماه 1331 در تهران به دنیا آمد. آنطور که کتاب میگوید؛ زندگی حرفهای او با عکاسی از انقلاب ایران در سال 1357 شروع شد. در چهار دههی گذشته او به عنوان عکاس روزنامهنگار آزاد با رسانههای چاپی بینالمللی معتبر جهان همکاری کرده و از ایران، خاورمیانه، و نقاط دیگر جهان عکس گرفته است. میگویند «جنگها هم به سبب ویرانگریشان و هم به رغم آن به شدت فتوژنیک هستند.» این کتاب پوشش خبری سههفتهای کاظمی از جنگ خلیج فارس است، در قالب تصویر. تصاویری چون تصویر بزرگ صدام که فاتحانه دست بالا برده است بر دیوارِ ساختمانی در بغداد، تصاویری از بازار، خانمی کت و دامنپوش دست در دست دختر کوچکش، خانمی چادر به سر در حال دادن سهمیهی نان به دختر، ساختمانهای ویران، جنازههای پشت کامیون در احاطهی جمعیت، حیاط هتل الرشید بغداد و حضور خبرنگاران، بیبرقی در هتل و کار در زیر نور چراغ اضطراری، بمب کار نکرده در کربلا، نماز بر بالای جنازه در حرم امام علیع، حرم امام حسینع و پوستر صدام در حال دعا به دیوار آن، مجسمهی صدام در وسط ساحه الرصافی بغداد از نمای پشت، مردان شیکپوش در حال کشیدن قلیان در قهوه خانه، مادری با بچهی زیر سرم، دکل افتاده، کِل کشیدن دختر عراقی، برانکارد خونین، مجسمهی صدام که راه را نشان میدهد و تصاویری از آوارگان کُرد؛ خون و گریه و مرگ. کاظمی میگوید موقعی که در شورای امنیت سازمان ملل ضربالاجل 15 ژانویه را آخرین مهلت صدام برای خروج از کویت تعیین کردند حس ششم به او ندا داد به طریقی به بغداد خواهد رفت. زمانی بود که روابط ایران با عراق اندکی بهبود یافته بود. نخست وزیر وقت عراق به ایران آمده بود و بعد از ملاقاتش با مقامات ایرانی اعلام کردند که گروهی از مخبران ایرانی میتوانند به بغداد سفر کنند. حالا بعد از سپری شدن چند سال از جنگ ایران و عراق بار اولی بود که خبرنگاران و عکاسان ایرانی میتوانستند برای ثبت رویدادی که از قضا جنگ دیگری در منطقه بود در عراق حاضر باشند؛ اما ظاهرا این عدهی انگشتشمار که میتوانستند به بغداد سفر کنند از مطبوعات داخلی و دولتی بودند و کاظمی عکاسی آزاد و مستقل بود که با بودجه و امکانات شخصی سفر میکرد. تلاشهایش بالاخره نتیجه داد و او سفر پرمخاطرهاش را شروع کرد. او از معدود خبرنگارانی بود که موفق میشد در آن لحظات تاریخی در صحنه حاضر باشد. نه تنها از ایران بلکه از سراسر دنیا. خودش میگوید؛ مناطق بمباران شده، کودکان سوار بر گاری حامل کپسولهای خالی گاز، پسر روزنامه فروشی با عکس صدام در صفحهی اول روزنامه و سربازان اولین تصاویری بود که در بغداد دید و از آنها عکاسی کرد. به پناهگاهی رفت که روز قبل از ورودش مورد حملهی هواپیمای متحدین قرار گرفته بود. ظاهرا در این پناهگاه فقط زنها و بچهها جای داده شده بودند و تمام قربانیان هم از این عده بودند. گروه امداد اجساد را از زیر آوار بیرون میآورد. بوی تعفن زیاد بود و از ترکیدن لولهها آب در کف پناهگاه جمع شده بود و گرما زیاد بود. او که روزهای جنگ ایران و عراق در جبههی غرب عکاسی کرده بود باز هم رو در روی چهرهی کثیف جنگ و واقعیت تلخ آن قرار گرفت. روزی که قشون شکستخوردهی عراقی از کویت بازمیگشتند برای عکاسی راه جادهی کربلا را پیش گرفت. ولی آنها نمیخواستند او این لحظهی شکست را ثبت کند و به او هجوم بردند. تصاویر آن روز فقط در حافظهاش نقش بسته است. در روز 16 اسفند (7 مارس) پس از اقامت سه هفتهای از عراق خارج شد. جنگ پایان یافته بود، بدون نتیجه و مثل همیشه با تلفات و خسارات فراوان. کاظمی در این کتاب از فاجعهای دیگر هم عکاسی کرده است: سیل آوارگان کُرد به داخل کشور، صف آوارگان منتظر برای ورود به ایران. از شمال و غرب کشور کردها و از جنوب شیعیان عراق به مبارزه با حکومت مرکزی پرداخته بودند به تصور اینکه صدام رفتنی است اما نبود. کاظمی رخدادهای تاریخی واقعی آن روز را مستندنگارانه، چون هر عکاس خبری دیگری، مثل تابلوی نقاشی پیش روی ما قرار داده است تا شاید در گذشته و اکنونمان اندکی بیندیشیم و شرم کنیم و همزمان به یاد این سوال بیفتیم که: «هنگامی که ما به جهان میاندیشیم آیا به یک عکس نمیاندیشیم؟» منتشر شده در نشریهی جهان کتاب 2 8