کاپیتان جفرسون کایل کید بیوه مردی سالخورده بود که سه جنگ را از سر گذرانده بود و در دوتای آن ها حضور داشت. او در جوانی چاپخانه چی بود تا اینکه درگیری بین ایالت ها باعث شد دستگاه چاپ و هست و نیستش را از دست بدهد. اکنون در هفتادویک سالگی، باوجود تحمل دردهای معمول کهنسالی و مشکلات ناشی از بی پولی، از سیاحت آزادانه در جاده ها لذت می برد تا اینکه دست برقضا مأموریت خاصی را به عهده می گیرد؛ رساندن دخترکی یتیم نزد بستگانش در جنوب تگزاس که مستلزم عبور از جاده هایپرخطر است. این مأموریت اساس داستان را نیز تشکیل می دهد؛ داستانی است که خواننده اش را، علاوه بر آشنایی مختصر با تاریخ آمریکا، به گونه ای با خود همراه می کند که تا پایانش یک نفس پیش می رود.