پابرهنه ها (متن کامل)

پابرهنه ها (متن کامل)

پابرهنه ها (متن کامل)

زاهاریا استانکو و 1 نفر دیگر
4.1
7 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

12

خواهم خواند

20

مانی از زاهاریا استانکو (1974- 1920 )، نویسنده رومانیایی، که در 1948 منتشر گردید و در 1960 به صورت رمانی سه­ گانه بسط داده شد. واقعه، پیش از قیام مردمی و بزرگ 1907، در روستایی در اولتنین رخ می دهد. داریه، جوانکی کشاورز، داستان زندگی والدین و پدربزرگ و مادربزرگش را از زبان عمه خود می شنود: مادرش در پانزده سالگی ازدواج می کند. پس از دو سال، بیوه ای فقیر شده و مجبور می شود با دو فرزند خود نزد والدینش برگردد که با اکراه او را دوباره می پذیرند. تازه وقتی با مرد زن مرده ای که دو بچه دارد ازدواج می کند...

لیست‌های مرتبط به پابرهنه ها (متن کامل)

خانواده من و بقیه حیواناتخداحافظ گاری کوپرلیدی ال

سیاهه‌ی صدتایی رمان

100 کتاب

اولا صد تا بيش‌تر شد، گفتيم صد و ده تا بشود تيمنا و تبركا، آن هم نشد! مي‌توانيد خودتان تا صد و ده را پر كنيد. ثانيا براي بعضي از كتاب‌ها كه ترجمه‌هاي متعدد داشت، ترجمه‌ي به‌تر را -به انتخابِ خودم!- برگزيدم. ثالثا نه كسي با خواندنِ رمان بي‌دين مي‌شود، نه دين‌دار، اين هر دو، كارِ آخوند است! رابعا اين‌چنين سياهه‌اي را آن‌چنان كه پيش‌تر گفته‌ام، قديم‌ها ناصرزاده‌ي عزيز به ما -به دوستانم و نه به من!- پيش‌نهاد كرده بود، اما از آن‌جا كه سياهه‌ي وي را نيافتم، سياهه‌ي خود را نوشتم، كه يحتمل حذف و اضافاتي دارد. خامسا شايد بعضي از رمان‌هاي تازه منتشر شده مثلِ "سورِ بز" از دستم در رفته باشند، اما از آن‌طرفِ قضيه شايد بعضي از رمان‌هاي قديمي را نيز فراموش كرده باشم، مثلِ "هكلبري فين" يا "تام ساير". اين به آن در. سادسا در اين سياهه‌ي رمان، كتاب‌هايي وجود دارند كه اصالتا رمان نيستند، مثلِ "هفت روزِ آخر" رضا بايرامي. سابعا اگر پنج دقيقه‌ي ديگر به من وقت مي‌دادند، نامِ بيست رمانِ ديگر را اضافه مي‌كردم، و يحتمل نامِ ده كتاب را نيز حذف. اما به هر رو شما مي‌توانيد مطمئن باشيد كه از اين صد و اندي، دستِ كم پنجاه تا را بايد (حتا در دورانِ سپري‌شده‌ي بايدها و نبايدها!) بايد خواند... ثامناً -كه خيلي سخت است- همان هشتماً! بعضي از جاهاي خالي را كه بدجوري توي ذوق مي‌زد با توضيحاتي بي‌ربط پر كرده‌ام. ترتيب هم كاملا تصادفي است. تاسعاً اين قلم آن‌قدر از استعداد و فروتنيِ توامان برخوردار مي‌باشد كه كارهاي خودش را در اين سياهه نياورده باشد. منتقدانِ گرامي بي‌جهت دنبال‌شان نگردند!!! رضا امیرخانی، اردیبهشت 1397 *هشت‌تایش اینجا جا نشد: سنگ صبور (صادق چوبک)، بارون درخت نشین (ایتالو کالوینو)، سنگ‌اندازان غارِ کبود (داوود غفارزادگان)، روی ماه خداوند را ببوس (مصطفا مستور)، مرغان شاخسار طرب (کالین مک کالوی)، صد سال تنهایی (گابریل گارسیا مارکز)، مجمع الجزایر گولاک (الکساندر سولژنیتسین)، مسخ و درباره‌ی سمخ (کافکا و ناباکوف).

یادداشت‌های مرتبط به پابرهنه ها (متن کامل)

            پابرهنه‌ها 
نوشته‌ی زاهاریا استانکو ترجمه‌ی احمد شاملو
اگر می‌خواهید «فقر» را حس کنید این کتاب یکی از بهترین‌هاست. 
شما روایتِ داستانِ نویسنده‌ای را می‌خوانید که وجهِ مشترکِ تمام عمرش مبارزه با فاشیسم و هزینه دادن برای آن بوده است. کسی که تمامیِ سال‌های جنگ جهانی را در اردوگاه‌های کار اجباری در اسارت به سر برده است. 
این رمان قصه‌ی پرغصّه‌ی کودکی به نام داریه است که از زبان خود او پی گرفته می‌شود. داستانِ شرایط اسف‌بارِ زندگانیِ اوست که غم‌های زندگی‌اش فرصتِ نفس کشیدن به شما نمی‌دهد. توصیف‌ها و بیانِ تاثیرگذارِ نویسنده با وجودِ لطافتِ شعرهای ترجمه شده توسّط شاملو احتمالا گه‌گاه شما را به این صرافت خواهد انداخت که کتاب را ببندید تا دمی از زیر بارِ رنج‌ها و تلخی‌های این زندگی بیرون بیایید و نفسی بکشید. 
قصه‌ی دورانِ کودکی تا پانزده سالگیِ پسري که در شرایطِ به معنایِ واقعیِ کلمه بد پا به دنیا می‌گذارد. در خانواده‌ای بزرگ می‌شود که رعیّت‌اند و هرچه دارند و ندارند از آنِ صاحبانِ خودخوانده‌ی زمین‌هاست. 
در این جامعه دینداران، کسانی که نمادِ دین شمرده می‌شوند، به برکتِ وجودِ خوانین و کاسه لیسی، مشغولِ چیزی شبیه به زندگی‌اند. شرایطِ اخلاقی و فرهنگیِ جامعه نیز چنان که می‌توان انتظار داشت فاجعه‌بار است. در نابهنجاریِ این وضع همین بس که تقریبا قیدی به نامِ زن و شوهری در این جامعه وجود ندارد و نه تنها تجاوز و روابط نامشروع در سطح گسترده وجود دارد بلکه این مسائل به حدّی علنی شده است که از چشم کودکان نیز پنهان نمی‌ماند. 
شرایطِ سیاسی نیز حکایت از قدرتِ مطلق بودنِ حاکمان دارد. هر تلاشی برایِ دستیابیِ کارگران به شرایطی بهتر محکوم به شکست است. در برهه‌ای رعیّت علیهِ حاکم شورش می‌کند و حقش را مطالبه می‌کند امّا این شورش یا به تعبیرِ نویسنده انقلاب پس از سه چهار روز به زورِ توپ‌ و تفنگ‌هایِ حکومتِ مرکزی خفه می‌شود و اوضاع از آن که بود نیز بدتر می‌شود. 
در چنین محیطی که فقر در تمامیِ ابعاد غوغا می‌کند صحبت از اخلاق و فرهنگ و مسائلی از این دست بیشتر شبیه به شوخی‌ست. نویسنده نیز این بی‌اخلاقی و خشونتِ مردم را زاییده‌ی دو مساله‌ی فقر و ظلمِ حاکمان و طبقه‌ی فرادست می‌داند. 
حال در چنین جامعه‌ای کودک داستان، داریه، به علم علاقه‌ دارد اما هرچه می‌دود نمی‌رسد و تمامِ تلاش‌هایش نافرجام باقی می‌ماند. 
همین که کورسویی از امید در برابرش نمایان می‌شود ناگهان تیری از غیب می‌آید و یکی از پاهایِ این کودکِ بیچاره را فلج می‌کند.
          
            رهبر انقلاب اسلامی گاه از رمان‌ها برای مقایسه با وضع موجود جهان سخن می‌گویند؛ «رمان نویس معروف رومانیایی -زاهاریا استانکو- کتابی دارد. نمی‌دانم شماها خوانده‌اید یا نه؟ من این کتاب را سال‌ها پیش خوانده‌ام. داستان، مربوط به اشغال بخارست به وسیله‌‌ی آلمانی‌هاست. یک عده به جنگل می‌روند و مبارزه می‌کنند و بالاخره هم پیروز می‌شوند. البته به دنبال شکست آلمان در کل جنگ یک عده هم در داخل فرصت طلبی می‌کنند و اشغالگر اولین ضربه‌ را به این‌ها می‌زند. ماجرایی در آن جا نقل می‌شود که واقعاً هیچ وقت یادم نمی‌رود. این، تصویر نه چندان دور از ذهنی است که همه‌ی ما در مقابل خود داریم. شما این تصویر را در سطح بین المللی توسعه دهید. واقعه‌ای است که در حال حاضر هم دارد اتفاق می‌افتد. الان منطقه‌‌ی خاورمیانه، یا بگویید منطقه‌ی اسلامی -خاورمیانه و شمال آفریقا- حکم همان شهری را دارد که دشمن آن را اشغال کرده یا در حال اشغال است. البته این نوع اشغال با اشغال سنتی نظامی قدیم تفاوت دارد. سیطره‌ی فرهنگی و اقتصادی و سیاسی کامل است. حتی در مواردی ممکن است بدون حضور اشغالگر باشد؛ مگر این که حضور نظامی یا حضور فوق‌العاده لازم باشد. این اتفاق الان دارد می‌افتد. این که من منطقه را مثال می‌زنم، چون نمی‌خواهم ماجرا را باز کنم؛ والا اگر ما به سمت اقصای آسیا یا آمریکای لاتین برویم، آن جا هم همین قضایا با کم و بیش تفاوت‌هایی وجود دارد. منتها من می‌خواهم منطقه‌ای را که مورد ابتلای خودمان است و وحدت خاصی دارد، مطرح کنم. الان اشغالگر -مثل همان اشغالگری که بخارست یا پاریس یا فلان کشور را تصرف کرده بود- در حال اشغال تدریجی است. این اشغالگر کیست؟ پاسخ این نیست که این اشغاگر دولت آمریکا یا فلان دولت دیگر است. نه‌، این اشغاگر یک طبقه‌ی اجتماعی است؛ طبقه‌ای که دولت آمریکا و دولت‌های دیگر را به قدر توانایی و قدرت خود و آمادگی آن‌ها دارد هدایت می‌کند. البته در بافت و ساخت این دولت‌ها هم بدون شک افراد این طبقه حضور دارند. اما هدایت، هدایت یک دولت نیست. هدایت یک مجموعه‌ی طبقاتی است که اگر بخواهیم در یک عبارت برای این‌ها اسم معین کنیم، باید بگوییم «زرسالاران اقتدار طلب» هدفشان هم سیطره بر منابع حیاتی و مالی همه‌ی دنیاست.»