معرفی کتاب ماهی سیاه کوچولو = السمکه الصغیره السوداء اثر صمد بهرنگی مترجم حیدر شجاعی

ماهی سیاه کوچولو = السمکه الصغیره السوداء

ماهی سیاه کوچولو = السمکه الصغیره السوداء

صمد بهرنگی و 1 نفر دیگر
3.9
513 نفر |
117 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

1,113

خواهم خواند

155

شابک
9786007811474
تعداد صفحات
36
تاریخ انتشار
1396/8/2

توضیحات

        ماهی سیاه کوچولو یکی از داستان های کودکان، نوشته صمد بهرنگی، نویسنده ایرانی است. او این داستان را در زمستان سال ۱۳۴۶ نوشت. قصه ماهی سیاه کوچولو در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر می کند و سفری دور و دراز را با تجربه های متفاوت برای رسیدن به رهایی آغاز می کند. ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال ۱۳۴۷ شد. در اثر پیش رو متن این داستان به دو زبان فارسی و عربی آمده است.
      

پست‌های مرتبط به ماهی سیاه کوچولو = السمکه الصغیره السوداء

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          خیلی از ما که هنوز پا به وادی میان‌سالی و پیری نگذاشته‌ایم، در قصه‌ی «ماهی سیاه کوچولو» به آن ماهی‌های ریزه‌ای می‌مانیم که شوق رهایی از زندانی که کانون گرم خانواده دست‌وپا کرده، سراپایشان را دربرگرفته است؛ اما ترس محرکه‌ی اصلی بی‌تحرکی و راکِدماندنشان است.
ما آن ماهی‌های ریزه‌ی بسیار شبیه به‌همی هستیم که حتی با وجود انتخاب گریز از خانواده و استقلال عمل که رهایی به‌دنبال دارد، همچنان ترس را تنها همدم خود می‌دانیم. از تفاوت‌های دیگران با خود می‌ترسیم و بیهوده شلوغ‌کاری می‌کنیم.
کسی با نیت دل‌سوزی و کمک نزدیکمان شود، فراری‌اش می‌دهیم و هرچند هرازگاهی کردارمان گول‌زنک به نظر بیاید و نشانی از افتادگی در ما بنمایاند، اما در خرد منحصربه‌فردمان - حتی به‌هنگام ترس - بازهم خود را داناتر از دیگران می‌پنداریم.
دنیایی فراتر از آنچه که خانواده برایمان ترسیم کرده، نمی‌بینیم و ابلهانه درک‌ودریافت خود از جهان را فراتر از همگان تصور می‌کنیم، حال آنکه نادانسته در جویباری کوچک محصوریم.
راهکار چیست؟ حتی نزد خانواده خط قرمزهایی داشته باشیم و اختیارمان را به‌طور تام، به دستانی که ادعا می‌کنند: «ما خیروصلاح تو را می‌خواهیم.»، نسپریم. بدانیم دنیایی بسیار بزرگ‌تر از آنچه می‌بینیم در دسترسمان است. از سفرکردن نهراسیم، حتی به‌تنهایی. آدم‌ها را هرچه بیشتر بشناسیم و گریز و انزوا را راه‌حل ندانیم. به‌راستی شاید مهم این است که زندگی یا مرگ ما «چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد».
        

4

sanaz

sanaz

1402/12/28

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

5