معرفی کتاب آکواریوم های پیونگ یانگ اثر چول هوان کانگ مترجم بیژن اشتری

آکواریوم های پیونگ یانگ

آکواریوم های پیونگ یانگ

چول هوان کانگ و 2 نفر دیگر
3.9
33 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

60

خواهم خواند

46

شابک
9789643802028
تعداد صفحات
348
تاریخ انتشار
1399/9/16

توضیحات

        
کانگ چول- هوان در کتاب آکواریوم های پیونگ یانگ قصه واقعی زندگی خود را تعریف می کند. این مرد جوان زاده پیونگ یانگ در کره شمالی، زمانی که نه سال بیش تر نداشت، همراه دیگر اعضای خانواده خود (مادربزرگ، پدر، عمو و خواهرش) محکوم شد به اقامت در یکی از اردوگاه های کار اجباری در کره شمالی، جرم این خانواده، «خطای بزرگی» بود که پدربزرگ کانگ چول- هوان، یکی از مدیران بلند پایه حکومت کمونیستی کره شمالی، مرتکب شده بود. کانگ چول- هوان و خانواده اش پس از تحمل ده سال سختی های اردوگاه آزاد شدند. اما این مرد جوان کره ای دو سال بعد از آزادی اش تصمیم گرفت از کره شمالی فرار کند زیرا به اتهام گوش دادن به رادیوهای غیر مجاز در آستانه دستگیری و اعزام دوباره به اردوگاه کار اجباری بود. کانگ چول- هوان نهایتا از طریق چنین به کره جنوبی گریخت. وی یکی از معدود جان به در بردگان از اردوگاه کار اجباری در کره شمالی است که موفق شده صدای خود را به گوش جهانیان برساند.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به آکواریوم های پیونگ یانگ

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به آکواریوم های پیونگ یانگ

پست‌های مرتبط به آکواریوم های پیونگ یانگ

یادداشت‌ها

زینب

زینب

1404/3/2

          این کتاب نسبت به دو کتاب قبلی که دربارهٔ کرهٔ شمالی خوانده بودم (فرار از اردوگاه ۱۴- هزار فرسنگ تا آزادی) کرهٔ شمالی را بهتر به تصویر می‌کشد. خانوادهٔ کانگ از کره‌ای‌های ثروتمند ساکن ژاپن بودند و از مدافعان سرسخت کمونیسم و حکومت کرهٔ شمالی. در پی تبلیغات فراوانی که در ژاپن برای برگرداندن کره‌ای به وطنشان می‌شود، این خانواده تمام زندگی و ثروتشان در ژاپن را رها می‌کنند و با هزاران امید و آرزو به کره می‌آیند... انتخابی که سرنوشت این خانواده را به‌کلی دگرگون می‌کند... 

به نظرم کانگ آدم باهوشی بوده است. او وقتی به اردوگاه رفت سن کمی داشت، اما بلد بود چطور گلیمش را از آب بیرون بکشد، خودش را به خطر نیندازد، سعی کند زنده بماند، و از طرفی بهانه دست نگهبانان ندهد. نکتهٔ جالب دیگر اینکه او با وجود تمام خشونت و سختی حاکم بر اردوگاه، باز هم بلد بود که زیبایی‌های مناظر اطراف اردوگاه را ببیند، درک کند، و از آن لذت ببرد. 
وقتی کانگ از کرهٔ شمالی فرار کرد، من مدام به این فکر می‌کردم که چطور توانسته بدون آنکه به عاقبت خانواده‌اش فکر کند دست به فرار بزند. آیا خانواده‌اش را باز به اردوگاه منتقل کرده‌اند؟ کانگ احساس عذاب وجدان نمی‌کند؟
        

1

          آکواریوم های پیونگ یانگ"

کره شمالی؛
از عجیب‌ترین و مرموز ترین کشورهای جهان.
کشوری که به علت حکومت کمونیستی و محافظه کاری که داره و مرزهای بسته ، اطلاعات کمی ازش وجود داره ...
 

این کتاب شرح فرار از کره شمالیه و تا حدودی می‌تونه شما رو با وضعیت کره شمالی آشنا کنه .

خب تنها آشنایی من با این کشور و حکومت برمی‌گشت به سفرنامه نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ امیرخانی و دختری با هفت اسم که شرح فرار یکی از ساکنان کره شمالیه.
و کتاب های شوروی ضد شوروی و ۱۹۸۴ که جامعه کمونیستی رو به تصویر می‌کشه.

تفاوت این کتاب با دختری با هفت اسم این بود که اونجا دختره خیلی مسیر سخت‌تری رو پیش رو داشت اما اینجا نسبتا راحت تر بود.
یعنی حتی تو یک جامعه کمونیستی هم پول و موقعیت بهتر می‌تونه کار ها رو راحت تر کنه...

موقع خوندنش یاد حرف یکی از دوستام افتادم که می‌گفت :
شاید این‌ها هم جزوی از برنامه‌های خود کره شمالیه و اگر خودش نمی‌خواست هیچ اطلاعاتی به بیرون دزر نمی‌کرد.
        

4

          داستان یوسف وار آقای کانگ را بخوانید و با نوع جدید و دردناکی از زندگی آشنا شوید.
از آن رو نوشتم یوسف وار که آقای کانگ هم روزی به علت جرمی که پدربزرگ اش کرده ، به همراه سایر اعضای خانواده در سن 9 سالگی تشریف می برد اردوگاه کار اجباری یودوک.
یک جورهایی مثل قعر چاهی که حضرت یوسف علیه السلام رفت.
اردوگاه یودوک نسخه ای ملایم تر از گولاگ های شوروی است که حتی می توان در آن خانوادگی هم به زندگی ادامه داد. البته این ملایم که من می نویسم ان شاء الله که شما را گول نزند که مثلا فکر کنید در یودوک خوش می گذرد ! 
بگذریم جذاب ترین و طولانی ترین قسمت کتاب همین ده سال اقامت آقای کانگ در یودوک است که بسیار هم خواندنی است.
نهایتا آقای کانگ  به سئول می رسد و چنان پولدار می شود که بیا و ببین مثل جناب یوسف علیه السلام از قعر چاه و بدبختی تا اوج عزت و رفاه.
جدای از داستان و روایت جذاب با حال و اوضاع دیکتاتوری ها هم می توانید آشنا شوید البته من اعتقاد ندارم همه ی محتوای این کتاب و نظرات سیاسی نویسنده درست و واقعی است. در نظر بگیرید که طرف یک پناهنده ی سیاسی است که اصلا نان و رزق و روزی اش در نوشتن در مورد سختی ها و بلایای کره ی شمالی است و ... 
یک جورهایی شبیه بعضی مزخرفاتی که  رسانه ها و رسانه چی ها خارج نشین خودمان در مورد کشورمان می گویند. اما به همان نسبت هم می شود قدری فکر کرد و با قدری مطالعه ی بیشتر در این فضا رگه های واقعیت ها را پیدا کرد . 
نهایتا بخوانید تا بدانید آدمی چه میل عجیبی برای زنده ماندن در هر شرایطی دارد.
        

1

          
این کتاب در مورد شخصی هست که مدت ده سال در اردوگاه‌های کار اجباری کشور کره‌ی شمالی اسیر بوده و پس از آزادی به دلیل امکان دوباره دستگیری از طریق چین به کره‌جنوبی پناهنده میشه. در مقدمه کتاب توسط ویراستار اطلاعات خوبی راجع به نحوه‌ی جدایی دو کره و اتفاقاتی که افتاد تا کره‌ی شمالی به کشوری که الان هست تبدیل بشه آورده شده. شروع کتاب با صحبت در مورد مادربزرگ سوژه‌ی اصلی شروع میشه که قبل از تشکیل دولت کره‌ی شمالی فعلی وقتی کره جزو مستعمره‌های ژاپن بوده به ژاپن رفته و پس از اتفاقاتی که در کتاب می‌خونیم ازدواج کرده و کسب کاری با شوهرش راه انداخته. توی ژاپن با تفکر چپ و سوسیالیستی آشنا میشه و در نهایت پس از تشکیل دولت کمونیستی کره‌ی شمالی تمام خانواده رو از ژاپن به کره‌ی شمالی می‌بره برای رسیدن به آرزوی بزرگ و آرمان کمونیستی. بعد از برگشت همسرش جزو اعضاء رده بالای دولتی میشه و زندگی خوبی نسبت به عامه‌ی مردم کره‌ی شمالی دارند اما کم‌کم متوجه پوچ بودن امید و آرزوها و آرمانهای خودشون میشن تا اینکه روزی پدربزرگ دیگه به خونه بر نمیگرده و چند روز بعد کل اعضا خانواده به اردوگاه کار اجباری برده میشن و اتفاقات این اردوگاه قسمت اعظم کتابه و در نهایت ازادی، ترس از گرفتاری مجدد و فرار و پناهندگی. من کتابهای زیادی در مورد کره‌ی شمالی و فراریان از اونجا خوندم و کم‌کم تمام اتفاقات داره برام تکرار میشه و جذابیتش رو برام از دست داده، میتونم بگم خیلی از کتابها کمتر از بیست درصد با هم تفاوت دارند و حتی اتفاقات حاشیه‌ای برای جذابیت کتاب بیان نشده. فکر میکنم تنها کتاب متفاوتی که در این موضوع خوندم کتابی بود به اسم «روح‌ گریان من» که کاملا موضوع متفاوت و جالبی داشت.ه
        

15

1

          ((تنها درسی که من از اردوگاه یود‌وک یاد گرفتم این بود که ظرفیتِ انسان‌ها برای رذالت و پستی بی‌انتهاست.))
خواندن آکواریوم‌های پیونگ‌یانگ بلافاصله بعد از آیشمن در اورشلیم برای من تجربه‌ی جالب و عمیقی بود. هر دو کتاب در ظاهر درباره‌ی دو جهان متفاوت‌اند: یکی دادگاه یک جنایتکار نازی در اورشلیم، دیگری روایت یک پسر کره‌ای در اردوگاه‌های کار اجباری. اما وقتی کنار هم قرار می‌گیرند، حقیقت تلخی آشکار می‌شود: «رذالت بشر انتهایی ندارد.»
هانا آرنت از «ابتذال شر» سخن می‌گفت، و این کتاب تصویری عینی از همان ابتذال است. در اردوگاه‌های کره شمالی، نگهبانان و حتی زندانیانِ هم‌قطار تنها به این دلیل که «دستور» بود، بی‌هیچ اندیشه یا پرسشی، دست به خشونت و جنایت می‌زدند. این اطاعت کورکورانه، همان بی‌فکری هولناکی‌ست که شر را از یک هیولای دوردست به رفتاری روزمره و عادی تبدیل می‌کند.
اما آنچه این اثر را از بسیاری خاطرات مشابه متمایز می‌کند، لحن روایت است. کانگ چول‌هوان قصه‌اش را با سادگی و روانی شگفت‌انگیزی می‌نویسد. با اینکه پر از صحنه‌های دردناک گرسنگی، تحقیر، مرگ و … است اما هیچ‌وقت سنگینی نوشته‌اش خواننده را پس نمی‌زند. برعکس، همین صداقت و سادگی باعث می‌شود کتاب پرکشش و حتی دلنشین باشد؛ طوری که لحظه‌ای نمی‌توان از آن جدا شد.
در نهایت، آکواریوم‌های پیونگ‌یانگ یکی از بهترین روایت‌هایی بود که تا به حال خوانده‌ام؛ نه فقط به خاطر بیان رنج انسانی، بلکه چون پرده از حقیقتی جهانی برمی‌دارد: شر همیشه در جایی کمین کرده، و وقتی انسان اندیشیدن را کنار بگذارد، کوچک‌ترین آدم‌ها می‌توانند بزرگ‌ترین جنایت‌ها را مرتکب شوند.
به تمام دوستانم خواندن این کتاب را توصیه می‌کنم.
        

4

نوید نظری

نوید نظری

2 روز پیش

          کره شمالی کشوری رمزآلود و اسرار‌آمیز است. داده‌های چندانی پیرامون وضعیت اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی آن دسترس نیست. ارتباطات و تعاملات آن با عمده جهان قطع و یا بسیار ناچیز است. تا جایی که تنها می‌توان چین را به عنوان شریک راهبردی و مورد اعتماد رهبران آن کشور قلمداد کرد. این کتاب شرحی است از زندگانی یک خانواده کره‌ای که در پی شنیدن آوای بهشتی! سرزمینی بی طبقه و کمونیستی، خاک ژاپن را ترک و با آرزوهای بسیار و باور آبادانی میهن‌شان، بازگشته‌اند. در مقدمه کتاب  از تاریخ معاصر سرزمین کره و داستان جنگ‌های داخلی و فرایند استقلال و گرایش جنوب و شمال آن به امریکا و شوروی شرحی خواندنی دست داده شده است. 
خانواده نویسنده که در ژاپن برخوردار از وضعیت اقتصادی مطلوب هستند با گرایش به آرمان‌های سوسیالیستی تصمیم می‌گیرند به خاک خودشان بازگردند که در آغاز با استقبال گرم دولت‌مردان و افراد کلیدی حزب مواجه می‌شوند. اما در ادامه به ماجراهای اسرار‌آمیز، شگفت‌آنگیز،محنت‌زا و پند آموزی برمی‌خورند که خواندنشان حتی بدون علاقمندی به شناخت ماهیت کشور و حکومت کره شمالی جذاب و گیراست. نویسنده خانواده، سرمایه و هستی جوانی خویش را در قربانی سیاست‌های تند و غیرانسانی و خشن دولت‌مردان شمال می‌بیند و از این نظر حق دارد با تلخی و انتقاد فراوان به شرح وقایع بپردازد. این روزگار چنان بر او تلخ و سخت گذشته است که هرجایی را به کره شمالی و هر زندگی را به زندانی شدن در آن برمی‌گزیند. اما به نظر من، در بیان این تلخی‌ها و روایت خوشی‌های بعد از فرار کمی زیاده‌روی کرده است. شاید اگر او هم‌اکنون تصمیم بگیرد کتابش را بازنویسی کند قدری از تیزی قلم خود در شمال و شیرینی آن در جنوب بکاهد.
کتاب در چهار بخش‌ شرح دوران کودکی، تبعید به اردوگاه کار اجباری، بازگشت به شهر و زندگی خفقان‌آلود و در نهایت ماجراهای فرار و زندگی دوباره گردآوری شده است. در این بین شرح روایت اردوگاه کار اجباری وماجراهای فرار از قوی‌ترین قسمت‌های کتاب هستند. توصیفی که نویسنده از اردوگاه‌های کشور کره شمالی به دست می‌دهد، بیان‌گر تفاوت‌هایی با نمونه‌های مشابه آن در سراسر جهان از جمله شوروی و آلمان است. در اینجا به بهانه مهربانی طبیعت سرزمین کره، خبری از سرماهای استخوان‌سوزو دندان شکن سیبری نیست و خانواده‌ها از این امتیاز بهره‌منداند که دسته‌جمعی و یکجا در اردوگاه زندگی کرده، مرهون مهربانی و بزرگ‌اندیشی رهبر آن  کشور باشند و خود را برای بازگشت به جامعه و خدمت به مردم و میهن‌شان آماده سازند! از سوی دیگر قوانین حاکم در اردوگاه بسیار سخت‌گیرانه، لغزش‌ها بخشش‌ناپذیر، زندگی تنگ‌ و تاریک و بهای تصمیم گریختن جبران‌ناپذیر است. بر اساس این روایت هدف مردان اردوگاه برعکس آن‌چه که ابراز می‌دارند، تنها و تنها خرد کردن و شکستن شخصیت انسانی تبعید‌شدگان  و خالی کردن آن‌ها از هرگونه احساس انسانیت اعم از مهر و عاطفه، پرسش و کنجکاوی، انتخاب و به‌گزینی، رویا و آرزومندی و یا حتی حق اعتراض و امکان تفکر است. بنابراین با گذشت‌ سال‌ها، ساکنان اردوگاه فراخور پارگی و ژندگی البسه و پریشانی صورت، دچار پلیدی سیرت نیز می‌شوند؛ از ارزش‌های انسانی تهی گشته و به پست‌ترین درجه اخلاقی می‌خزند. نویسنده در جایی بخاطر  همراهی با چند کودک هم‌سن و سال بعد از دفن مرده نگون‌بختی در اردوگاه، شاد و سرمست بر روی خاک گورش پریدن و از جهیدن چونان فنر آن خندیدن، به حال پریشان خویش افسوس می‌خورد. آنان برای تنها زنده‌ماندن ناگزیر از خوردنی‌هایی هستند که تصورش برای ما، چندش‌آور و دهشتناک است. وضعیت درمان و سلامت، آموزش و مهارت، و کارورزی و خلاقیت در بدترین شکل آن و دردآور می‌نماید. گویی مردگان‌اند با کفن‌های ژنده‌ که دزدیدنش را هم صرفه نیست، بر روی زمین هم‌چون گوری سرناپوشیده و فراخ‌تر! کسی نه تاریخ اسارتش را می‌داند و نه از زمان آزادی‌اش با خبر است. طبیعت سبز،‌ طراوت بهار، نغمه خوش هزار و آواز مستانه رودها در کوهسار، تنها دلخوشی واماندگان در این ناکجا‌آباد است. آن‌گونه که روایت شده است، پیوند عمیق خانواده، پشتیبانی از یکدیگر در سختی‌ها، کشیدن جور و بار درماندگان و آفرینش شادی‌های کوچک رمز پایداری نویسنده و نزدیکانش در روزگار اسارت و تبعید بوده است.
پایان محکومیت و آزادی  از اردوگاه شاید در کشورهای دیگر مایه آرامش و بازیافتن نشاط زندگانی باشد. اما در این کتاب پای نهادن در زندانی بزرگ‌تر  است. این بخش کتاب در پی پدیداری تصویر زندگانی در یک کشور تماما کمونیستی یا شاید از نظر من فاشیستی است. آن‌گونه که نویسنده روایت می‌کند، سرزمین شمال تنها جنازه‌ای از جامعه سوسیالیستی را بزک کرده و هم‌چون مترسکان بر چوب خفقان افراشته و  با آن پرچم! خویش را منادی جامعه‌ای بی‌طبقه‌ و ضدسرمایه‌داری زالو صفت نمایش می‌دهد. حال که در این‌جا تنها پول است که کار را پیش می‌برد و اگر از مایه تهی باشی، مستمند و درد‌مند و بی‌چاره‌ای. با پول می‌شود همه کار کرد؛ مثلا کره‌ای‌هایی که از ژاپن بازگشته‌اند تنها در صورتی‌که وضع مالی خوبی داشته‌اند آن‌هم بعد از بخشیدن ثروت‌شان به حکومت محبوب‌شان، قادر خواهند بود زندگی بهتری را نسبت به سایر شهروندان تجربه کنند. خرید کالای اضافی، پیش‌بردن کارها در ادارات دولتی و شهری و ... همه و همه با معجزه این ابزار بی‌همتا شدنی است. اقتصاد دولتی و عمومی در کره یک فریب تاریخی و دامنه‌دار است؛ اقتصاد بخش خصوصی هر‌چند در نهان، در رگ و پی این کشور، هم‌چون خون جریان دارد و کمینه‌جانی را دوام می‌بخشد. همین موضوع از ورشکستگی کامل کشور پیش‌گیری می‌کند. جالب است در شمال، صادرات کالا همراه عوارض و واردات بدون هرگونه حقوق گمرکی انجام می‌شود که نشان‌دهنده کمبود شدید کالاهای اساسی است. بعد از یک دوره شکوفایی اولیه و بهبود سنجه‌های اقتصادی و اجتماعی، قحطی و نبود کالاهای اساسی بارها گریبان‌‌گیر این کشور شده است. روایت این کتاب، نه کمبود کالا، بلکه نارسایی رنج‌آور نظام توزیع، فرسودگی و ناکارآمدی افزارهای حمل و نقل، خرابی جاده و زیرساخت‌های بنیادین و فساد فراگیر نهادهای دولتی را مقصر این وضعیت می‌داند.  شنیدن رادیوهای بیگانه خصوصا اگر ایستگاه آن در جنوب باشد جرم و در اندازه اقدام علیه امنیت ملی است. بعد از آزادی، تبعیدشدگان حق بازگشت به پایتخت یا برخی شهرهای بزرگ را ندارند. تحصیلات و انتخاب شغل بسیار محدود و بعد از گذشتن از سدهای دولتی و حزبی است. دست از پا خطا‌کردنی با مستوجب بازگشت به اردوگاه است یا مستحق اعدام؛ طرفه آن‌که این بازرفتن را بازگشتی هرگز نخواهد بود. بنابراین باید که اندیشه رفتن کرد و دل به گریختن سپرد. شرح التهاب و اضطراب ماجراهای فرار بماند در خود کتاب تا زیاده شود میل خوانندگان به خوانش آن.
بخش پایانی کتاب شرح جنگ و گریز‌های نویسنده برای یافتن آزادی و آسودگی چند صباح زندگی باقیست. او بعد از رسیدن به جنوب سرزمین کره، تلاش‌هایش برای استواری یک زندگی معمولی را آغاز می‌کند. در این بخش هرچند اندک، نویسنده اشاراتی به برخی رفتارهای بورژاوزی اهالی جنوب کرده و از آن انتقاد می‌کند. در جنوب هم اگر سر وضع بسامانی نداشته باشی و درس آن‌چنانی نخوانده باشی، بی‌مهری خواهی دیدی و تحقیر. وی اشاره می‌کند که هم‌آهنگ با قطار پر و سر صدای توسعه، اخلاق، سنت‌ها و پیوستگی‌های اجتماعی در جنوب رخت بسته و شهروندان با یکدیگر بی‌گانه‌اند. حرمتی بین کوچک و بزرگ نیست و تفرد و تنهایی با نسخه دیگری در جنوب هم در حال گسترش است. اگر در شمال فشار مرکزیت و خفقان و گستردگی خبر‌چینان، انسان را در خود فرو می‌شکند، در جنوب نیز، رفاه و رنگارنگی آن، امکان خلق فرصت‌های بهتر، آزمندی نوع بشر، فرصت یک‌رنگی و یگانگی را ایشان می‌گیرد.
پ.ن
مراد از  انتخاب این تصویر، گوشزد کردن قدرت روایت در شکل‌گیری روایت‌های یکسویه بود. چه در متن و چه در قاب
        

29