معرفی کتاب پاریس از دور نمایان شد: پاریس به روایت مسافران دوره قاجار اثر محمدمهدی حیدری

پاریس از دور نمایان شد: پاریس به روایت مسافران دوره قاجار

پاریس از دور نمایان شد: پاریس به روایت مسافران دوره قاجار

زهره ترابی و 2 نفر دیگر
3.7
27 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

48

خواهم خواند

32

شابک
9786009688418
تعداد صفحات
228
تاریخ انتشار
1399/2/29

توضیحات

        خیلی عجیب است که این همه خیابان و رستوران و دکان مزّین و بناها که در پاریس است دو تا شبیه به هم نیستند. راستی بیسمارک چه خوب گفت که پاریس قهوه خانه و تماشاگاه دنیاست.ظهیرالدولهشهر پاریس فی الحقیقه حالا مخصوص رعیت و عام? مردم است. هر طور بخواهند حرکت کنند دولت چندان قدرت ممانعت ندارد. ناصرالدین شاهآراسته و پیراسته و مزیّن و منقّش عمارت های عالی . نشیمن گاه های باصفا و از هر طرف اسباب لهو و لعب فراوان و وفور نعمت های گوناگون و مردم در منتهای ناز و نعمت. فقیر و غنی را نمی توان از هم تمیز داد.حاجی پیرزادهروح شهر کلاف پیچیده ای از عناصر دیدنی و نادیدنی ست و در شکل گیری این روح، روایت مسافران سهم انکارناپذیری دارد. تصویری خیالی که از پاریس در ذهن هم? ما نقش بسته از توصیفات و غافلگیری هایی پدید آمده که ایرانی های پیشین سوغات آورده اند. گزارش اولین مواجهه با شهر، موضوع این کتاب است؛ پاریس مسافران قاجاری.کتاب «پاریس از دور نمایان شد» اولین جلد از مجموع? «تماشای شهر» است که در هر جلد از خلال گزید? سفرنامه ها، نگاه ایرانی به هویت یکی از شهرهای دور را ترسیم می کند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به پاریس از دور نمایان شد: پاریس به روایت مسافران دوره قاجار

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 140

خیلی عجب است که این همه خیابان و رستوران و دکان مزین و بناها که در پاریس است دو تا شبیه به هم نیستند. راستی بیسمارک چه خوب گفت که پاریس قهوه خانه و تماشاگاه دنیاست. "ظهیر الدوله" شهر پاریس فی الحقیقه حالا مخصوص رعیت و عامۀ مردم است. هر طور بخواهند حرکت کنند دولت چندان قدرت ممانعت ندارد. "ناصر الدین شاه" آراسته و پیراسته و مزین و منقش عمارت‌های عالی و نشیمن‌گام‌های باصفا و از هر طرف اسباب لهو و لعب فراوان و وفور نعمت‌های گوناگون و مردم در منتهای ناز و نعمت. فقیر و غنی را نمی‌توان از هم تمیز داد. *در پاریس عادت و رسم است که دسته گل برای یکدیگر می‌فرستند.* هر دسته چهل فرانک و پنجاه فرانک تا به ده فرانک قیمت دارد و دکان گل فروشی در زمستان و در تابستان مثل سایر دکاکین خرید و فروش می‌شود. هم کوزه گل می‌فروشند و هم دسته گل و دکان گل فروشی بسیار بزرگ است و کوزه‌ها و درخت‌های گل فراوان دارد و در زمستان هوای دکان گل فروشی خیلی ملایم است و زن‌ها و خدمتکارها برای دسته بستن و گل آوردن حاضرند و محاسب و دفتردار علی حده در روی صندلی و پهلوی میزی نشسته که هر قدر کوزه گل - دسته گل می‌فروشند قیمت آن را تحویل می‌گیرد و ثبت می‌کند و دکان‌هایی که در شهر گل می‌فروشند در خارج شهر گرمخانه‌های بزرگ دارند که در آنجا گل به عمل می‌آورند و هر روزه به تدریج به دکان می‌فرستند. گل‌های نرگس رنگارنگ در گلخانه‌های پاریس دیدم. گل نرگس سفید که کاسه او هم سفید بود و سنبل‌های رنگارنگ و گل نرگس لیموئی رنگ و زرد و انواع و اقسام گل‌هایی که در ایران دیده نشده و نیاورده‌اند و در دکان‌های گل فروشی شهر پاریس آینه‌ها و چلچراغ‌ها و جارها و زینت‌ها دارد و به قدری باصفا و با روح و هوای آنجا معطر است که از حد وصف خارج است و مردمان نجیب و معقول کسب گل فروشی دارند و بعضی از دکانهای گل فروشی سالی هزار تومان اجاره دارد و نیز در زمستان و تابستان طبق‌های گل از هر رنگ در کوچه و بازار می‌گردانند و هر کسی می‌خرد و بیشتر زن‌ها گل‌ها را گرفته به سر می‌زنند و بعضی از زن‌ها گل مصنوعی از هر رنگ به سر خود می‌زنند و در همۀ خانه‌های مردم گلکاری و کوزه گل هست حتی مهتر و آشپزها کوزه‌های گل در منزل خود می‌گذارند و همهٔ اوقات با خود گل دارند. "حاجی پیرزاده"

0

لیست‌های مرتبط به پاریس از دور نمایان شد: پاریس به روایت مسافران دوره قاجار

پست‌های مرتبط به پاریس از دور نمایان شد: پاریس به روایت مسافران دوره قاجار

یادداشت‌ها

          .







خواندن سفرنامه‌های عهد قاجار به اروپا، این حسن را دارد که می تواند ریشه حرف‌های احمقانه امروز را بهمان نشان بدهد و مضمن بودن بیماری توهمات روشنفکران و مدیران وطنی پیرامون غرب را متذکر شود. 
مثلاً بخشی از سفرنامه میرزا عبدالرئوف را که آذر 1281 شمسی وارد پاریس شده است بخوانید: 
«داخل شهر پاریس شدم که این شهر دارالسرور شهرهای فرنگستان است و پایتخت دولت جمهوری فرانسه است که آوازه نکویی و آبادی آن عالمگیر است و تمام خلق عالم آرزوی دیدن این شهر قشنگ مرغوب غم‌زدا را دارند. زمین آن از هر جهت بر تمام پایتخت‌های آباد دنیا شرف و افتخار دارد. مردمانش همه با علم و با تربیت‌ترین ملل بیدار روی زمین می‌باشند. دولت جمهوری فرانسه دارای چهل و دو میلیون نفوس باتربیت و اهل علم و صنعت است. عده نفوس پایتخت آن که پاریس است قریب به چهار میلیون می‌شود. هرکسی که در دنیا آمده باشد و پاریس را ندیده باشد مثل این است که هیچ در دنیا از عدم به وجود نیامده است. می‌توان بهشت روی زمین گفت. پاریس معدن علم است و هنر...» 

پاریسِ این شخص مسافر را مقایسه کنید با پاریس رمانی مثل بینوایان، تا عمق فاجعه مشخص شود: 
«بنده در فرنگستان یک آدم لباسش کهنه و چرکی ندیدم. یک عمارت خرابه ندیدم. یک کوچه بی‌سنگ‌فرش ندیدم؛ نه در شهر نه در دهات آن. در تمام اروپا یک نفر گدا و یک آدم بیکاره دیده نمی‌شود.» 
و یا مثلاً پاریس حاجی پیرزاده را (با تاریخ ورود: آذر 1265 شمسی) با پاریس ژرمینال:
«فرنگستان خاصه شهر پاریس است؛ آراسته و پیراسته و مزین و منقش عمارت‌های عالی و نشیمن‌گاه‌های باصفا و از هر طرف اسباب لهو و لعب فراوان و وفور نعمت‌های گوناگون و مردم در منتهای ناز و نعمت. فقیر و غنی را نمی‌توان از هم تمیز داد. همه مردم با لباس‌های ابریشمی و ماهوت گران‌بها، جواهرات بر خود بسته، خانه‌ها و عمارت‌ها هر کدام قصر سلطنتی، باغ‌ها و باغچه‌ها در شهر و بیرون همچون بهشت، اسباب زینت و تجمل در خانه‌ها به حدی است که به وصف نمی‌آید.»

وقتی بزرگان یک ملت بگویند:
«بعد از تماشای کتابخانه آمدیم به تماشای باغ وحش. چه باغ وحشی که انسان آرزو بکند که یکی از آن حیوانات وحشی شده، در آن باغ منزل داشته باشد...»
معلوم است که کار خودباختگی ملی به کجا خواهد کشید و کشور سر از کجا در خواهد آورد. 
بعد از گذشت یک قرن، هنوز هم در بر همان پاشنه می‌چرخد. 
هنوز هم بسیاری از بزرگان این کشور، از زندگی در ایران سیرند و دوست دارند یکی از حیوانات باغ وحش‌های ینگه دنیا باشند!
        

1