معرفی کتاب کنت دو مونت کریستو اثر آلکساندر دوما مترجم ماه منیر مینوی

کنت دو مونت کریستو

کنت دو مونت کریستو

آلکساندر دوما و 1 نفر دیگر
5.0
4 نفر |
1 یادداشت
جلد 3

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

16

خواهم خواند

9

ناشر
توس
شابک
9789643156725
تعداد صفحات
486
تاریخ انتشار
1388/5/14

توضیحات

        مونت کریستو بیش از آن که از نسل عالیجنابان باشد، از سلاله زنده ماندگان است.
در ورا مرد اشرافی اسرارآمیزی که برای انتقام گرفتن دسیسه می‌چیند، باید ملاح جوانی را جستجو کرد که به چوب دکل فارائون چسبیده است،ب ا توفان اقیانوس هند جنگیده است، پوست دستش را در حال برافراشتن بادبان پاره کرده است و شاید از تب زرد و اسکورپوت رنج برده است. مردی که ناامیدی را شناخته چهارده سال زندان را در شرایطی غیر انسانی، از جهت جسمی و روحی، در سیاه‌چال تاریک و نفرت انگیز قلعه دیف را تحمل کرده است.
مونت کریستو بیش از آ که انتقاد جویی خشن باشد، عادلی با ظرافت است. همه بزرگی شخصیت او در همین است. این صفات است که از کنت دو مونت-کریستو، وزین ترین و انسانی ترین اثر الکساندر دوما را به وجود می آورد.
      

پست‌های مرتبط به کنت دو مونت کریستو

یادداشت‌ها

          چه کسی میتونه خیانت، جنایت و رنج رو این‌طور در کمال زیبایی شرح و بسط بده؟ در پایان کتاب آوازهایی توی سرم پخش شد . مثل وقتی که یه سریال خیلی جذاب رو می‌بینیم و در دنیاش غرق میشیم و قسمت آخر درِ اون دنیای شیرین رو به رومون می‌بندن و مجبوریم رهاش کنیم. 
نکته‌ای که در سرتاسر کتاب توجهم رو جلب کرد، ادبِ بی حد و اندازه‌ی آدم‌هاش بود. حتی آدم‌های دون‌پایه توی زندان ، آدم‌های قدرتمند در مواجهه با افراد پست جامعه، ادب دارن. و این از ادبِ نویسنده میاد. آدم‌ها واقعا اینطور نیستن. به نظرم روحی پاک میتونه انقدر مثبت‌ نگاه کنه و به همین ترتیب رنج رو شرح بده.
تعلیق در داستان به خوبی حفظ میشه، گرچه ما در اواسط جلد سوم، به خوبی شخصیت کنت رو از بَریم و دیگه در اینجا میتونیم حدس بزنیم که چه کارهایی انجام خواهد داد. ولی حتی این حدس زدن هم باعث کم شدنِ شیرینیِ متن نمیشه‌. انگار ما تبدیل به یک دانای کل میشیم که میدونه قضیه چطور پیش میره، اما با لذت دست زیر چونه گذاشتیم و منتظریم تا تک به تک به وقوع بپیوندن.
کتاب زیاده گویی نداره. هزار و چند صد صفحه بنویسی ‌و حرف بیخود توش نزده باشی خیلی هنره. توصیفاتش درست و به‌جاست، شخصیت‌ها جلوی چشمت راه میرن و دیالوگ‌هاشون اسرار وجودشونو فاش میکنه.
در نهایت کتاب هر شخصیتی رو راضی میکنه. چه جنگجو و منتقم، چه لطیف ‌و شکننده ، چه معتدل و ایستاده در وسطِ محور.
ایرادی که میتونم بهش بگیرم فقط اینه که همیشه دنیا دست یاری به سمتمون دراز نمیکنه تا ما هم بتونیم توی یه لحظه بگیریمش و خودمونو بکِشیم بالا. ( از این حرفمم مطمئن نیستم. می‌ترسم که شاید نکنه به سرنوشت ماکزیمیلین دچار شده باشم.😄)
        

20