معرفی کتاب الیزابت فینچ اثر جولیان بارنز مترجم محمدرضا ترک تتاری

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
4
خواندهام
8
خواهم خواند
11
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
نیل در دههٔ سوم زندگی مجذوب معلم درونگرا و خویشتندار اما رئیسمآب خود الیزابت فینچ میشود. الیزابت فینچ «فرهنگ و تمدن» درس میدهد و شاگردان و درنهایت خوانندگانش را به چالش میکشد تا مستقلاً بیندیشند. نیل سخت مجذوب شخصیت معلمش شده و نیز به روش نامتعارف او در پیادهکردن تاریخ و فلسفه در امور عادی زندگی. معلم به امپراتور یولیانوس علاقهٔ وافری دارد. شاگرد بعد از مرگِ الیزابت فینچ یادداشتهایش را مییابد و به کاوشی پیگیرانه دربارهٔ آثار و احوال امپراتور یولیانوس میپردازد. جریان تاریخ و زندگینامه، هم آبشخور روح و روان و اندیشهٔ خوانندگان میشود و هم راهنما و راهگشای زندگانیشان. عشق افلاطونی یکجانبه و نافرجام نیل و مرگ الیزابت فینچ آتشی میزند به اشتیاق نیل برای کاوشی تغزلی و اندیشهبرانگیز در عشق، دوستی، سوگ، و پژوهش در اسرار و احوال یک شخصیت تاریخی.
بریدۀ کتابهای مرتبط به الیزابت فینچ
نمایش همهلیستهای مرتبط به الیزابت فینچ
یادداشتها
1404/2/24
صفحهی اول استاد وارد کلاس میشه: رو به روی ما ایستاد، بدون یادداشت، بدون کتاب، بدون دلهره....«حتما میدونین عنوان این دوره چیه: فرهنگ و تمدن. هیچ نگران نباشین. قرار نیست تو نمودارهای دایرهای غرقتون کنم.... طبیعتا امیدوارم این دوره برای شما جذاب و حتی مفرح باشه، مفرح جدی، البته.این دو واژه هیچ منافاتی با هم ندارن...الیزابت فینچ هستم...» راوی کتاب یکی از دانشجوهای کلاسه. تو این فصل غرق گفتگوهای الیزابت فینچ و دانشجوها شدم که اغلب دربارهی تاریخ مسیحیت بود. فینچ به روش خودش توی تاریخ سیر میکنه. به خودش اجازه میده که آزادانه دربارهی تاریخ فکر کنه، روایتهای تاریخی رو به چالش میکشه. گاهی به نظر میاد که داره تاریخ و آدماش رو قضاوت میکنه یا گاهی میخواد آیندهی تاریخی جدیدی تخیل کنه. مثلا میپرسه به نظرتون اگه فلان نمیشد تاریخ چطوری میشد؟ تو فصل بعد راوی داستان دنبال یکی از دغدغههای تاریخی فینچ میفته و سعی میکنه نزدیک به روش فینچ اون موضوع رو بررسی کنه. و تو فصل آخر راوی دوباره برمیگرده به زمان حال و این دفعه دنبال گذشتهی فینچه و طبیعتا چیز خاصی دستش رو نمیگیره چون استادش آزادانهتر از فکر دانشجوش و آدمهای معمولی زندگی کرده. جان کتاب به من نشست، شخصیت فکریِ مستقل و آزاد فینچ اما کاش بسترش به جای تاریخ مسیحیت و روم باستان یک بستر نزدیکتر به من بود. تاریخی که بیشتر به من میخورد. (که بدیهیه وقتی دارم کتاب ترجمه میخونم نباید انتظارات اینطوری هم داشته باشم) یا کاش طولانیتر بود و بیشتر به اون جنبههای تاریخی میپرداخت تا بهتر درکشون کنم. همین، تمام.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.