معرفی کتاب پزشک نازنین: کمدی در دو پرده و یازده صحنه بر اساس داستان هایی از آنتوان چخوف اثر نیل سایمون مترجم شهرام زرگر

پزشک نازنین: کمدی در دو پرده و یازده صحنه بر اساس داستان هایی از آنتوان چخوف

پزشک نازنین: کمدی در دو پرده و یازده صحنه بر اساس داستان هایی از آنتوان چخوف

نیل سایمون و 1 نفر دیگر
3.8
25 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

39

خواهم خواند

6

ناشر
نیلا
شابک
9789648573336
تعداد صفحات
82
تاریخ انتشار
1393/11/29

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        
نخستین اجرای این نمایشنامه به تاریخ 27 نوامبر 1973 در برادوی نیویورک و در تاتر یوجین اونیل به کارگردانی آ.جی.آنتون و بازی هنرمندان زیر به روی صحنه رفت...

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

یادداشت‌ها

          دکتر: چندوقته این درد رو دارین؟
خادم: ده سال.
دکتر: ده سال؟
خادم: از دیروز تا الان انگار ده ساله. باید گناه بزرگی کرده باشم که این‌طور درد می‌کشم. انگار دردهای همه‌رو داده به من. خدا، چه گناهی به درگاهت کردم. دکتر کجاست؟
دکتر: ایشون یه مسئله‌ی خصوصی براشون پیش اومده بود... برای همین، مسئولیت مریض‌هاشون رو به دست منِ جوان قادر و توانا سپرد.
خادم: شما... دکتر هستین؟
دکتر: دکتر بدون لیسانس. دکترِ بعد از این هستم. 
خادم: پس منم مریضِ بعد از این هستم. خدا نگهدار.


خوندن نمایشنامه‌ای که چند وقت پیش تئاترشو دیدم (به کارگردانی اشکان خطیبی) برام جذاب بود :)
بار دوم بود، دفعه‌ی قبل اول نمایشنامه رو خونده بودم (داستان خرس‌های پاندا) و بعد تئاترشو دیدم و کمی خورد تو ذوقم :))

البته همه‌ی صحنه‌های نمایشنامه تو تئاتره نبود، و ترجمه هم همونطور که تو مقدمه گفته شده شامل همه‌ی نمایشنامه نیست!
و این که این نمایشنامه شامل چند صحنه‌س که هر کدوم براساس یکی از داستان‌های کوتاه چخوف نوشته شدن.
        

8

          🟠پزشک نازنین نوشته نیل سایمون، نمایشنامه‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی قصه نویسنده‌ای را دنبال می‌کند که در اتاق کوچکش، آرزوی نوشتن داستانی ماندگار دارد اما در طراحی روند داستان‌ها و پایان‌بندی آنها در دوراهی گیر می‌کند و نمی‌تواند بین پایان منطقی و پایان خوش، تصمیم بگیرد واز مشکلات نویسندگی با ترس صحبت میکند.

به گفته خود سایمون  درباره این اثر می‌گوید: «پزشک نازنین» در اصل یک نمایش کامل نیست. طرح‌های کلی و صحنه‌هایی است که با همکاری غیرحضوری من و چخوف نوشته شده است، البته نه آنتون چخوفِ «سه خواهر»، بلکه مردِ جوانی که برای روزنامه‌ها داستان‌های کوتاه و قطعات فکاهی می‌نوشت.
 در نمایشنامه چند داستان کوتاه که در دست نگارش نویسنده هستند را می‌خوانیم و همزمان با درگیری‌های ذهنی او مواجه می‌شویم:
🔻یک سری داستان کوتاه در قالب ایده های ذهن یک نویسنده  پی در پی روایت می شدند، هر کدام داستانی جدا از هم هستند و می توانست خیلی راحت به چند اپیزود تبدیل شود. آنچه که به درستی باعث شده هم نویسنده نمایشنامه و هم کارگردان نمایش آن به سمت  چند تک پرده ای شدن،یا اپیزود شدن نروند،شاید وجود همان نویسنده نمایش است که در میان آدم های نمایش جریان دارد و انگار سوژه داستان هایش را از خود آن ها می گیرد که در نمایش در برخی از داستان ها خوب پرداخته شده بود و در برخی از داستان ها هم نه.

🔻توضیح مختصری از نمایشنامه: ماجرای اول  کارمند جزئی را که ناخودآگاه بر روی رئیس خود عطسه کرده  و اکنون برای حفظ شغل خویش می‌کوشد حکایت می‌کند و یا کشیشی که برای درمان درد دندان خویش نزد دندانپزشکی مبتدی می‌رود و درد بسیاری را متحمل می‌شود. از معلمی ساده‌دل و خجالتی سخن می‌گوید که قادر به احقاق حق خود نیست و سپس از خود، که در دام شیادان گرفتار می‌آید یا زمانی که در مصاحبه برای استخدام هنرپیشه با دختری جوان روبه‌رو شده و به صحبت نشسته است. هم‌چنین ماجرای رییس بانکی را بازگو می‌کند که گرفتار زن لجبازی شده که از او پول طلب می‌کند ویادآور نمایشنامه جشن سالگرد آنتون چخوف در تک پرده ای ها بود. در پایان، نویسنده از آرزوهای دوران کودکی‌اش با مخاطبان سخن گفته و از صحنه خارج می‌شود. این نمایش‌نامه در دو پرده و هشت صحنه . داستان مردی به خاطر پول می خواهد خودش را به شکل نمایشی غرق کند، اما واقعا غرق می شود و به نوعی سرنوشت تمام آدم هایی که در داستان نویسنده دیده ایم را می خواهد نشان دهد.
هرچند در نمایشنامه به خصوص در داستان اول مرز داستان و نمایشنامه مشخص است و نویسنده داستان در نمایشنامه جریان دارد اما در داستان های آخر او کمرنگ می شود و مانند دیگر کاراکترها نمایش را به نظاره می نشیند
🔻کتاب را با ترجمه خانم آهوخردمند خواندیم که ترجمه روان وخوبی بود. ترجمه خوب ترجمه ای است ، که نه زیاده گویی داشته باشد وباعث شود روند داستان از ذهن تماشاگر خارج کند و نه کم گویی که داستان را دچار ابهام کند.،درعین حال ساده ،روان و وفادار به متن   هم باشد.

🔥بریده ای  جالب وتأمل برانگیز  از متن نمایشنامه:
دهن باز کردن که درد نداره!!!!
        

55

        در این کتاب با یک نمایشنامۀ دو پرده‌ای روبروییم که هر پرده از چهار صحنه تشکیل شده است و به ترتیب عبارتند از:

*ـ پردۀ اول :  
ـ صحنۀ اول: گفتگو و درددل یک نویسنده با تماشاچیان تئاتر که روبه‌روی آنها نشسته است.
ـ صحنۀ دوم: ماجرای کارمند دون پایۀ شهرداری در بخش فضای سبز، به نام «ایوان ایلیچ چردیاکوف» که با همسرش به تئاتر رفته‌اند و آنجا شهردار و همسرش را می‌بینند و... .
ـ صحنۀ سوم: ماجرای یک دختر آرام و ساکت است که معلم سرخانه شده و ... .
ـ صحنۀ چهارم: ماجرای یک خادم کلیسا و دستیار دندانپزشک است.

**ـ پردۀ دوم : 
ـ صحنۀ اول: ماجرای یک نویسنده و یک ولگرد، شب هنگام در بارانداز اسکله است.
ـ صحنۀ دوم: ماجرای دختر جوانی است که از فاصله‌ای دور برای آزمون آمده و ... .
ـ صحنۀ سوم: این صحنه؛ در اصل بر اساس همان داستان و نمایشنامۀ «جشن سالگرد» با تغییراتی بازنویسی شده است.
ـ صحنۀ چهارم: نویسنده به درددل کردن با تماشاگران تئاتر پایان می‌دهد.
 
نثر کتاب خوب است و ویراستاری هم خوب است. من چند مورد از این نمایشنامه‌ها را پیش از این شنیده و یا خوانده بودم و اکنون آنها را به یاد آوردم.

در مجموع نمایشنامه‌ها خوب بودند و هر چند ظاهر ساده‌ای داشتند، اما بسیار خواندنی و جالب بودند.

این ماجراها، حاوی نکات ساده‌ای هستند که ما در ارتباطات خود با دیگران، به آنها بی‌توجهیم و غالبا از کنار آنها به سادگی می‌گذریم. در حالی که قدری توجه به این مطالب، می‌تواند به ما در کیفیت‌بخشی به روابط‌مان، نقشی اساسی و کمک‌کننده داشته باشد.

گاه مطلبی که ممکن است، برای ما بی‌اهمیت باشد؛ در درون انسانی دیگر، چنان آشوب و بلوا و طوفانی برپاساخته که خواب و آرام را از او گرفته است.

این تفاوت دیدگاه‌ آدم‌های نمایش، طنزی تلخ و گزنده ساخته که گاه انسان را در شوکی بزرگ فرو می‌برد؛ وقتی هیچ فردی برای مسائل، مشکلات و سرنوشت دیگری ارزشی درخور قائل نیست.

از این میان، به نظر من ماجرای «ایوان ایلیچ چردیاکوف» و شهردار، داستان دختر «معلم سرخانه» و داستان «دندانپزشک و خادم کلیسا» و داستان بازنویسی «جشن سالگرد» از بقیه بهتر بودند.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

29

وقتی دو تا
          وقتی دو تا ابر بزرگ و بارور به هم برخورد میکنن ، نتیجه ش میشه یک رعد و برق بزرگ...

پزشک نازنین هم یک رعد و برقه... رعد و برقی از نوع برخورد دو نمایشنامه نویس بزرگ تاریخ ادبیات جهان...

چخوف بزرگ و نیل سایمون 

برای بار دوم ، این نمایشنامه رو مرور کردم. به هر حال یکی از حسن های هامارتیا برای من همین مرور دوباره بعضی از آثاری بوده که قبلا خوندم .

نیل سایمون ، یکی از بزرگترین و موفق ترین نویسنده های تئاتر آمریکاست . کسی که جونی دوباره به خیابون برادوی و تئاترهاش داده ... یکی از سلاطین صحنه در دهه های اخیر آمریکا بدون شک نیل سایمونه...
دیالوگ های پینگ پنگی،  فضاسازی مناسب در نمایشنامه ها ، شناخت مردم و فرهنگ آمریکا نیل سایمون رو تبدیل به یکی از پر طرفدارترین و موفق ترین نمایشنامه نویسان قرن بیستم در آمریکا کرده . 
بحث ما شناخت و معرفی آثار نیل سایمون نیست که خودش مطلبی جدا رو میطلبه که به امید خدا بعد از مرور مفصل آثارش در هامارتیا بهش میپردازم .

درباره چخوف هم هر حرف  و سخنی اگر بگیم ، کم گفتیم. چخوف احتیاجی به معرفی نداره... چخوف برای همیشه تاریخ بزرگه... چخوف علاوه بر آثار نمایشی جذاب و درجه یکی که نوشته ، داستان های کوتاهش هم در سراسر جهان معروف و مشهوره و الگوی مناسبی برای نویسندگان زیادی در هر جغرافیا و فرهنگی بوده و هست و خواهد بود .

وقتی نیل سایمون که یکی از بزرگترین طنزنویسان تئاتر آمریکاست ، دست با اقتباس آثار کوتاه چخوف که یکی از بزرگترین طنزپردازان تاریخ ادبیات جهانه ، میزنه... نتیجه ش جز شاهکار چیزی نمیتونه باشه...
صاعقه ای که گفتم اینجا شکل میگیره...

خلاقیت نیل سایمون در کنار نبوغ چخوف نتیجه ش میشه پزشک نازنین...

هر دوی این عزیزان برای من خاص هستند ... یک اثر از نیل سایمون رو بازی کردم و ۳ اثر از چخوف رو به روی صحنه بردم... ۲ تئاتری که بیشتر از بقیه کارهام دوست دارم.

نیل سایمون ، نویسنده رو به روی صحنه میاره... خلاقیت جالبی که کمتر مشابهش رو در آثار نمایشی دیدیم... چند داستان چخوف برای صحنه توسط این نویسنده اقتباس شده که البته در اثر با عنوان نوشتن ازش یاد شده...
در واقع خود چخوف به روی صحنه اومده...

داستان اول ، عطسه ست... یکی از شیرین ترین و جالب ترین و شاید بشه گفت دارک ترین اثر چخوفه...طنزی که تلخ تموم میشه...
داستان بعدی بی عرضه ست... فیلمش هم توی آپارات هست ... یکی از بهترین داستان کوتاه های جهان بدون شک همین داستانه... اینقد جالب و جذاب و شیرینه که اگر بخونید و ببینید سالها در ذهنتون باقی میمونه ...

یکی دو داستان دیگه هم این وسط هست که البته به زیبایی داستان اول و دوم نیست ولی در نوع خودش جالب و جذابه...
و در آخر می‌رسیم به اقتباس خوندنی نیل سایمون از داستان جشن سالگرد که باز هم خوندنی از کار در اومده...

در نهایت ، شما با چخوف از دیدگاه نیل سایمون طرفید... فکر می‌کنم همین نکته دلیل خیلی خوبی برای خوندن این نمایشنامه ست...

پ ن : تصویر یادداشت ، اجرای نمایش " خواستگاری " نوشته چخوف و به کارگردانی محمدرضا خطیب،  اجرا شده در خانه نمایش مهرگان تهران در پاییز ۱۴۰۰ می باشد.
        

25