این کتاب اونقدری کشش داره که دلم خواست بعد سال ۹۲   لذت  خوندن و غرق شدن در رویای بابل رو  دوباره بچشم🫀
        

          و این کتاب سرگرم‌کننده! :)‌
‌
من کلی باهاش خندیدم و یه جاهایی جداً غافلگیر شدم. کتاب شیرینه که شما رو به دنبال خودش می‌کشونه. هرچند... محتوای خاصی نداشت. یعنی صرفاً یه تجربه‌ی داستانی جذابه که یه بار خوندنش خیلی هم عالیه. ‌
‌‌
شخصیت اصلی کتاب، یک کارآگاه بی‌حواس و گیجه که وضعیت مالی‌ش واقعاً افتضاحه و امیدواره بعد از مدت‌ها یک مشتری پیدا کنه تا روبه‌راه شه. اون بیشتر اوقاتش رو توی رؤیاهاش سیر می‌کنه و خیلی اوقات این قضیه به ضررش تموم می‌شه. یه‌جورایی داستانش طنزه؛ هرچند طنزی که همزمان با شیرین بودن، تلخ هم هست.
‌
‌نکته‌ی جذاب دیگه‌ش اینه که تا حد زیادی به شرایط زندگی خود براتیگان نزدیکه. یعنی می‌شه ردپای زندگی خودش رو توی این داستان دید.

فصل‌‌های کتاب خیلی کوتاه و در حد یک، دو یا حداکثر سه صفحه‌ن و خیلی سریع می‌تونید پیش ببریدش و تمومش کنید :)
پیشنهادش می‌کنم. 
        

          من طنزش رو دوست داشتم، بلاهت شخصیت اصلی رو دوست داشتم و در واقع تنها چیزی که دوست نداشتم، ویرایش مزخخخخخرف کتاب بود. (به بریده‌های کتاب مراجعه کنید.)
        

          تنها کتابی بود که بعد چند ماه دوری از کتاب‌خوانی به واسطه‌ی شیفت‌های سنگین و تغییر سبک‌زندگی که هنوز باهاش اخت نگرفته‌م، تونست سفت و سخت پای خودش نگه‌ام داره.

نثر روان، طنزآلود، کمدی سیاه آمریکایی که همه‌جوره پذیرایش هستم. داستان نا-کارآگاه خصوصی‌ای که در علاقه‌ش، اگر بگویم ناموفق بهش ارفاق کرده‌ام؛ افتضاحه ولی حاضر نیست ازش دست بکشه. عمده‌ی در آرمان‌شهری که برای خودش ساخته (بابل) به سر می‌بره و در موقعیت‌های مختلف گسترشش می‌ده و می‌سازدش. بابل؛ شهری که آقای کارد کارآگاه خصوصی فوقالعاده موفق و مشهور و گرانیه و زن زیبایی هم در کنار خودش داره! 
و واقعیتی که تماماً با این تصویری که روزبه‌روز بیشتر تقویت می‌شه، در تضاده.
با تمام قرص‌وقوله‌هایی که داره پرونده‌ای پیدا می‌کنه و جذابیت داستان از همون فصل‌های ابتدایی در دست پیشروی کارد در این پرونده‌ست.
شاید پایانش یه‌جورایی ناامیدم کرد. ولی بعد که بیشتر گذاشتم خیس‌ بخوره تو ذهنم، دیدم که نه؛ پایان درخوری بود! با ین داستان و بخت این کاراکتر و طنز تاریکش، واقع‌بینانه‌ترین پایان می‌بود. حتی قبول دارم که غافل‌گیرکننده بود.

جناب براتیگان؛ زین پس به آثار دیگر شما نیز نگاه خریدارانه خواهم داشت!
        

          با اینکه داستان خیالی هست و در زمان و مکانی نامعلوم اما قلم نویسنده خیلی خوبه . من این کتابو خوندم چون نویسنده برام اشنا بود و هیچ فرضیه ای نسبت به رمانش نداشتم اما خط سیری داستان خیلی اروم و به هم پیوسته هست. پیشنهاد میکنم
        

          بامزه بود کلی خندیدم
        

          شما رو نميدونم ولى من به شخصه با اين كتاب خيلى همزاد پندارى كردم! كتاب توسط مدير نشر چشمه كوروش، اقاى تيمورى عزيز،بهم پيشنهاد شد و به محض اينكه كليت داستان رو واسم گفت عاشق ايده ى نويسنده شدم و در اولين فرصت شروع كردم به خوندنش!
به شخصه خيلى طرفدار سبك طنز تلخ نيستم ولى خوندن اين كتاب خالى از لطف نبود! من مطمعنم تنها كسى نيستم كه وقتايى از روز كه بيكار بودم رفتم تو فكر روياى بابل خودم و تو بابلى كه واسه خودم ساخته بودم موفق ترين و ايده آل ترين خودم بودم!
و مطمعنا تنها كسى هم نيستم كه يه روزي تصميم گرفتم به روياى بابل خودم جامه حقيقت بپوشونم! 
براى همين اين كتاب رو به همه كسايى كه همچين رويايى تو سرشون داشتن پيشنهاد ميكنم! قطعا از خوندنش لذت خواهيد برد هرچند كه كتاب خالى از اشكال و كمبود نيست!
        

          بیست و چهار ساعت از زندگی یک کارگاه خصوصی بخت‌برگشته...
براتیگان، ساده، جذاب و مهیج تعریف می‌کند، در کشاکش داستان شخصیت را معرفی می‌کند، گذشته‌اش را نشانت می‌دهد، خنده بر لبت می‌آورد، گره می‌افکند، باز می‌کند و همه چیز را برای همراهی و لذت بردنت آماده می‌کند. 
شخصیت اصلی، بازنده،اعصاب‌خردکن، سوء استفاده‌گر، طماع اما دوست‌داشتنی است.
ترجمه روان و فصل‌های کوتاه، کتابی خوش‌خوان به ارمغان آورده است.
و چقدر حرکت دایره‌وار قصه را دوست داشتم. 
        

          خیلی کتاب جالب و جذابی بود برای من و به خصوص بخش های طنز کتاب و قلم نویسنده که عالی بود و بخش های تخیلی کتاب کلی بخوام بگم عالی بود کتابش
        

          کتابی روان و نسبتا جذاب که جزء دسته کتابای ناتور دشتی قرار میگیره!4امین کتابیه که تو این سبک خوندم. طبیعتا اولیش که سردسته این کتابا هم هست، ناتور دشته. دومی اتحادیه ابلهان و سومی هم عامه پسند که براتیگان هم این کتاب در رویای بابل رو به تاثیر از عامه پسند نوشته و دو کتاب شباهتای زیادی به هم دارند. جالبه که هر 4 تا کتابی که تو این فضا خوندم، آمریکایی هستن و بی تفاوتی خاصی نسبت به مردم و زندگی توشون موج میزنه.!  این حالت تخیل رو خیلی دوست دارم. چون هنوزم یموقعایی تو این تیپ فضا ها میرم و راضیم هستم:))
        

          این‌که چطور برای اولین بار در رویای بابل افتاد، بامزه بود. تمام گذرهاش از واقعیت به رویا هم به‌جا بودند.
تو خوندن‌اش یکی دو روزی وقفه افتاد. وقتی دوباره برگشتم به‌ش، گفتم من عاشق این بوکوفسکی‌ام. تازه بعد چند ساعت حواسم جمع شد که کتاب براتیگانه!
        

          کتاب جالب و نسبتا کوتاهیه،
شخصیت های داستان زیاد نیست، داستان و متن کتاب روان هست، بخاطر همین آدم روی کتاب متمرکز میشه و مثل بعضی کتاب ها نیست که مدام حواسمون پرت بشه. داستانش کل حواس آدم رو جذب میکنه.
در کل خوبه، اما کاش آخرش قشنگ تر تموم میشد 😂
بعضی جاهای کتاب خیلی خنده دار بود😂
مخصوصا اونجاها که توی رویای خودش، میرفت توی شهر بابِل 😂
این کتاب برعکس اسمش، جنایی هست. 24 ساعت از زندگی یک کارآگاه خصوصی امریکایی رو توضیح میده. 
        

          جای‌جایش یاد عامه پسند بوکوفسکی افتادم