معرفی کتاب غرور و تعصب اثر جین آستین مترجم فرناز اخوان طباطبایی

غرور و تعصب

غرور و تعصب

جین آستین و 1 نفر دیگر
4.1
770 نفر |
158 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

94

خوانده‌ام

1,949

خواهم خواند

551

شابک
9786008009504
تعداد صفحات
116
تاریخ انتشار
1395/11/2

توضیحات

        کتاب مصور حاضر، یکی از معروف ترین داستان های کلاسیک جهان است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. این داستان ماجرای دختری از طبقه متوسط است که مردی مغرور از طبقه ثروتمند به او علاقه مند می شود. قصه از جایی آغاز می شود که مردی ثروتمند و خوش سیما به نام «بینگلی» در همسایگی خانواده ی «بنت» سکونت می کند. خانم بنت که شدیداً علاقه مند است برای دخترانش همسری مناسب پیدا کند، درصدد است که توجه آقای بینگلی را جلب کند. سرانجام در ضیافت آقای بینگلی، این فرصت مهیا می شود. در این میهمانی فرد دیگری به نام آقای دارسی نیز حضور دارد که جوانی خودخواه و متعصب است، آشنایی او با «الیزابت» آغازگر حوادث بعدی داستان است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به غرور و تعصب

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

نمایش همه

تعداد صفحه

15 صفحه در روز

تعداد صفحه

30 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به غرور و تعصب

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          دقیقاً یادم نیست که غرور و تعصب را کِی خریدم. شاید یک زمانی در زندگی که تصمیم گرفته‌بودم کتاب‌های فاخر بخوانم و مشغول خرید کتاب‌های فاخر جهان شدم که هیچ کدامشان را نخوانم. احتمالاً همان ایام بوده که با ذوق غرور و تعصب را باز کردم، چند صفحه‌ای خواندم و بعد از شدت کسالت کنارش گذاشتم. غرور و تعصب در 20 سالگی جزو اولین مواجهه‌های من با رمان کلاسیک بود و گمان نمی‌کردم هیچ‌وقت بتوانم تمامش کنم و این گزاره که کتاب‌های کلاسیک الکی معروف می‌شوند در ذهنم پررنگ و پررنگ‌تر شد. (پیش از آن «بلندی‌های بادگیر» را خوانده‌بودم و دوستش نداشتم. هنوز هم دوست ندارم)
اما بالاخره یک روز تمامش کردم، در کمال ناباوری در نتیجه اصرار بی‌پایان چند دانش‌آموز کلاس هشتم. نمی‌فهمیدم چرا نوجوان‌های متولد دهه 80 باید از چنین کتاب کسالت‌باری خوششان بیاید. اما هر چه که بود مجبورم کردند کتاب را تا انتها دنبال کنم و بعد از تحمل صحنه‌های کشدار طولانی، میلیون‌ها بار پیاده‌روی و صرف چای، هزاران مهمانی و صفحه‌ها دیالوگ تمام نشدنی تمامش کردم. نکته تعجب‌برانگیز این بود که دوستش داشتم! آن‌قدر دوستش داشتم که بعد از آن دانه دانه سراغ باقی کتاب‌های جین آستین هم رفتم و امروز در آغازین روزهای 24 سالگی فقط دو تا از کتاب‌های او را نخوانده‌ام که آن را هم نگه داشته‌ام برای روز مبادا. چون آستین دیگر زنده نمی‌شود و از او در این جهان فقط 6 رمان وجود دارد.
داستان مواجهه ما و آثار کلاسیک، در اینجا به طور خاص رمان‌های جین آستین، ماجرای مفصل و تاحدی پیچیده است. ما آدم‌های عصر تکنولوژی گاهی به نظر می‌رسد میلیون‌ها سال از سکون و سکوت قرن هجدهم دور شده‌ایم. به همین خاطر کتاب‌های آن دوره برای همه‌مان آثاری کسالت‌بارند که به سختی تمامشان می‌کنیم. اما عجیب‌تر آن است که خیلی‌هایمان بعد از تحمل چنین کسالتی، کتاب را دوست داریم. حین خواندن کتاب‌های آستین ممکن است از کند پیش رفتن ماجرا خیلی حرص بخورم، اما درکنارش از این کندی لذت هم می‌برم. الیزابت بنت ساعت‌ها فرصت داشت گلدوزی کند، با خواهرش به پیاده‌روی برود، و تمام روز می‌نشست و به این فکر می‌کرد که نهایتاً با چه کسی ازدواج می‌کند. من شاید این سبک زندگی‌ را هیچ‌وقت برای خودم انتخاب نکنم (اگر بخواهم هم به خاطر شرایط زمانه نمی‌توانم) اما از سرک کشیدن میان آن لذت می‌برم. برای همین وقتی «غرور و تعصب» را می‌خوانم، سراغ «عقل و احساس» می‌روم، بعد «منسفیلد پارک» را می‌خوانم، بعد میان صفحات «اِما» سرک می‌کشم و «جین آستین» خوانی برایم تبدیل به یک تفریح می‌شود. گنجینه‌ای که باید نگهش دارم تا در زمان‌های خاص سراغش بروم.
بعد از خواندن همه‌ی این آثار هنوز راز کتاب‌های آستین را کشف نکرده‌ام. هنوز نمی‌دانم چرا می‌تواند این همه سال ماندگار بماند. نمی‌فهمم مقالاتی که می‌گویند او در کتاب‌هایش نگاه انتقادی به وضعیت اجتماعی داشته دقیقاً بر چه اساس این ادعا را می‌کنند. اما هر چه که هست؛ شخصیت‌هایی که آستین خلق کرده دوستان خوب من‌اند که قریب به 300 سال قبل در کشوری دور از کشور من زندگی می‌کردند و من هم مدتی کنارشان بوده‌ام. روابط آن‌ها برایم عمیق و باورپذیر بوده. من توانسته‌ام پشیمانی الیزابت از قضاوت زودهنگام را تقریباً به انداز‌ه‌‌ی خودش درک کنم، به اندازه‌ی او از شخصیت‌های فضول حرص بخورم، و مثل او فنجان چای دستم بگیرم و خاله‌زنکی‌ترین بحث‌های تاریخ را بکنم. از طرفی آن‌ها با همه‌ی بعد زمانی و مکانی بازهم شبیه ما هستند، بازهم زود قضاوت می‌کنند، باز هم اشتباه‌های فاجعه‌بار دارند، باز هم دست به تجربه‌های عجیب در جوانی می‌زنند. ما در کنار شخصیت‌های جین آستین غریبه نیستیم، چون آن‌ها هم مشکلاتی مثل همه‌ی جوان‌های تاریخ دارند، همان مشکلاتی که ما هم با شرایط و ضوابط عصر خودمان. درگیرش هستیم.
فارغ از همه‌ توضیحات، همین که جین آستین می‌تواند من را به مکان و زمانی ببرد که هیچ‌گاه نمی‌‌توانم تجربه‌اش کنم برای خواندن کتاب‌هایش کافی است. برای همین است که چند روز پیش «ترغیب» را از کتابخانه‌ام بیرون کشیدم و با خودم گفتم:«وقت جین آستین ‌خواندن است» و دوباره از سرعت و درگیری قرن 21 به سکون و سکوت قرن هجدهم پناه بردم.
        

68

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        گفتنی ها گفته شده، غرور و تعصب کتابی ست با پایان خوش! عاشق به معشوق میرسه، کدورت ها محو می‌شوند، همه با شادی و سرمستی به زندگی ادامه می‌دهند...
اما بگذارید تقدیر و تشکر ویژه ای کنیم از آقای رضایی بابت این ترجمه بسیار روان و خوب که باعث میشه نتونی کتاب رو تا آخرین صفحه، لحظه ای زمین بگذاری
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

16

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          یه داستان عاشقانهٔ کلاسیک :)

با توجه به اینکه کلاسیکه واضحه که خیلی تمیز هم هست. تیکه‌های خوشمزه و نمکی هم داره که وقتی باز یادش می‌افتم خنده‌م می‌گیره 😄

من خیلی وقت پیش بعد از دیدن فیلمش، که خیلی دوستش داشتم (با بازی keira knightley)، نسخه‌ٔ زبان اصلی کتاب رو خونده بودم. چون نثرش با انگلیسی معاصر فرق داشت و جمله‌بندی‌ها متفاوت بودن خیلی ارتباط نگرفتم باهاش. 

ایندفعه بعد از تعریف دوستم رفتم صوتیش رو گوش دادم (اینم از مزایای نواره 😉 یه دفعه هوس می‌کنی یه چیزی گوش بدی بدون فکر کردن در مورد قیمتش میری شروعش می‌کنی 😅) و خب ایندفعه خیلی بیشتر خوشم اومد ازش :) البته باز رفتم و اونجاهایی رو که حساس بود یا دوست داشتم، دوباره از روی نسخهٔ زبان اصلی خوندم 😅 خیلی دقیق مقایسه نکردم چون متن ترجمه دستم نبود ولی در مجموع به نظرم ترجمه‌ش خوب بود و متن رو درست منتقل کرده بود. 

البته من احساس می‌کنم اسم کتاب باید باشه «غرور و پیش‌داوری»! به نظرم تعصب و پیش‌داوری با وجود نزدیک بودن دو تا مفهوم متفاوت هستن 🤔

اجرای صوتیش هم خیلی خوب بود (نشر آوانامه، با صدای خانم سحر بیرانوند و آقای مهبد قناعت‌پیشه از روی ترجمهٔ آقای رضا رضایی). البته با گوش دادن به صوتش دوباره ترغیب شدم فیلمش رو ببینم و واقعا به نظرم فیلمش خیلی قشنگه. یه سری جاها صحنه‌ها رو حتی بهتر از کتاب درآورده 😅 (مثلا یه حالت کتاب که دوست نداشتم این بود که اظهارنظرات عاشقانه رو اخباری توضیح می‌داد 😄 یعنی به جای اینکه گفتگو باشه یا درونیات فرد رو درست توضیح بده می‌گفت اینجا مثلا اینطوری عشقش رو ابراز کرد و این حرفا. یعنی یه سری جاها دوست داشتم گفتگو بخونم ولی توضیح می‌خوندم!). 
دخل و تصرف فیلم هم تو داستان در حدی نیست که مثل بعضی فیلمای دیگه بره رو مخ آدم! 

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
چند تا نکتهٔ مفهومی!
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

با خوندن این کتاب دوباره به این فکر کردم که حیای موجود در انگلستان ۲۰۰ سال پیش چقدر جالبه... یه دختر و پسر اگر همدیگه رو دوست دارن باید ازدواج کنن، دیگه راه دومی نداریم :) یعنی روابط خارج از ازدواج مخصوصا برای دختر خانواده‌دار بسیار بد دونسته می‌شده و مایهٔ آبروریزی...
حتی در این حد که مثلا تا دختر بزرگ‌تر شوهر نکرده کوچیکترا خوب نیست تو اجتماعات بچرخن (با توجه به اشارهٔ لیدی کاترین 😊)

نکتهٔ دیگه اینکه توجه کردید که خانوادهٔ ندار داستان در واقع خودش زمین‌داره و کلی خدمتکار داره؟!‌ آشپز... مسئول آراستن روزانهٔ خانم‌های خونه و ... اعضای خانواده اصولا کار خاصی برای انجام ندارن جز اینکه کتاب بخونن، موسیقی بنوازن و اینور و اونور مهمونی شرکت کنن! 
من همه‌ش با خودم فکر می‌کردم پس اون خدمتکارا چی؟‌ که فقط یه اشاره‌های کوچیکی بهشون می‌شد... اونا که هیچ‌وقت حق شرکت در مجالس رقص رو ندارن و هیچ‌وقت پیش نمیاد بتونن مورد توجه کسی خارج از طبقهٔ خودشون قرار بگیرن و ... و خب یاد حرف‌های نهرو در مورد دهقانان و زمین‌داران می‌افتادم...

و همچنین اینکه به نظرم قضیهٔ ارث زنان در انگلستان ۲۰۰ سال پیش پیچیده‌تر از چیزی بود که اول تصور کرده بودم. تو همین داستان نمونه‌هایی داریم که به جنس مونث ارث می‌رسیده. پس اینکه خونهٔ آقای بنت به دختراش نمی‌رسیده صرفا به این دلیل نبوده که زن ارث نمی‌بره (البته تو داستان یه اشاره‌ای به دعوای آقای بنت با پدر آقای کالینز سر این زمین می‌کنه... شایدم کلا بحث ارث زمین با ارث پول فرق داشته باشه...)
        

11

فاطمه

فاطمه

1401/12/14

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4

Parisa

Parisa

1402/5/13

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          داشتن تعریف متفاوتی از عشق باعث شده کمتر سراغ کتاب هایی با مضامین عاشقانه برم، اما نکاتی تو این کتاب بود که برای من جالب بود، سرنوشت زنان ،از هر ملیت و تباری که به لحاظ حقوقی نمیتونن مالکیت اموالشون رو داشته باشن  و صرف مزدوج شدن  به حقوقشون میرسن تو کتاب به نقد کشیده شده، از طرفی اشاره به موضوع صفر و صدی نبودن روحیات ادما و عدم قضاوت افراد داشت که جالب توجه بود، همیشه فکر میکردم اولین بار کی به این نتیجه رسید که مردان عصا قورت داده و خودشاخ پندار، که فکر میکنن با بی توجهی میتونن چذاب قلمداد بشن مورد توجه خانم ها هستن؟ چون برای خود من کوچکترین رفتار این چنینی کافی بوده تا کلا اون آدم رو بایکوت کنم لذا همیشه تعجب میکردم از مورد توجه بودن این قبیل افراد ،اما گویا از دیرباز  این مدل رفتارها مرسوم بوده و تقریبا جز فاکتورهای جذابیت  ثبت  شده و طرفدارای خودش داره، لذا در مورد وجوه عاشقانه داستان نظری ندارم که قابل قبول باشه،اما از دید اجتماعی نکاتی مطرح شده بود که از نظر شخصی من بهتره تلاش کنیم کم کم کمرنگشون کنیم،  مثلا اشاره به این موضوع که هر خانمی صرف داشتن زیبایی قطعا زن زندگیه یا در مقابل هر آقایی صرف دارا بودن رفاه مالی و جایگاه اجتماعی قطعا همونه که میخوایم، یا تلاش مزخرف و بیهوده خانواده ها برای ازدواج فرزندانشون به هر قیمتی ،که این موضوع مناسفانه از قدیم تا امروز بسیار شایع هست،یا عدم اعتماد به نفس ادم ها در ابراز احساساتشون و ترسِ از شرایط ،بعد از بیان انها  ، یا تلاش برای کسب مهارت نه شنیدن ، چرا که به نظرم ضرورت نه گفتن به اندازه کافی درحال حاضر جا افتاده،،
موضوع دیگه ای که بنظرم لازمه دست از پردازشش کشیده بشه،این هست که خانواده های مرفه ای که پسر یا دختر دارن ،و این دختران و پسران اصرار دارن حتما با کیسی ارتباط عاطفی برقرار کنن که هم سطح نیستن و در ادامه بزرگان خانوادشون  با تهدید ،التماس ، پول و .. تلاش میکنن مثلا این بچه بره ها رو از چنگ اون گرگ صفتان بیرون بکشن واقعا فقط تو سریال های ترکی به نظرم الان جوابه و هیچ جذابیتی نداره، در کل باید بگم که جزو کتابایی نیست که  دلم بخواد باز بخونمش ،  به کسی هدیه بدم یا تو بحث های در موردش شرکت کنم،هرچند مطمئنم مورد پسند خیلیا خواهد بود ، اما انتظار من رو با میزان امتیازی که کسب کرده بود برآورده نکرد .
        

20