عشق و اراده

عشق و اراده

عشق و اراده

رولو می و 1 نفر دیگر
4.4
5 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

12

ناشر
دانژه
شابک
9786002500106
تعداد صفحات
448
تاریخ انتشار
1399/5/20

یادداشت‌ها

          رولو می، در این کتاب در مورد دلیل یخ زدگی و بی شوقی و بی ارادگی انسان امروزی نوشته. این که چه شد که انسان امروزی، نسبت به هر چیزی، خالی از شور انسانی شد و رفتاری ماشین وار و تکراری گرفت. چه شد که فردیت خودش رو از دست داد و تبدیل به یک قالب تکراری از مجموعه رفتارها و برخوردهای بی خطر، پذیرفته شده و تصنعی شد. چی شد که بشری که قرن ها بدون نیاز به انواع کلاس های موفقیت، آموزش روابط با جنس مخالف، انواع دوره های سکسوتراپی و ... موفق، عاشق و پر شور و سازنده زندگی می کرد، در این زمانه که عصر اطلاعات و ارتباطات هست و حتی هیچ نوع حیا و مخفی کاری در خصوصی ترین وجوه زندگی انسانی نیست، اینقدر بی اشتیاقه و به قول می، جمله مکرری که در روابط زناشویی شنیده می شه اینه که «رابطه داشتیم ولی چیزی حس نکردم». مسخره است، اجداد ما، قرن ها بدون مشکل داشتند زندگی و ازدواج و تولید مثل و جنگ و اختراع و ... می کردند. بی هیچ مشکل و کلاس و کتاب و دوره آموزشی! اونم وقتی که صحبت کردن در مورد خیلی از مسائل در زمان قدیم تابو بوده! 
چی شد که عشق برای بشر امروزی تنها جنبه جنسی گرفت و به این شکل خالی از تعهد و زیبایی و ارضاکنندگی روح شد. عشق سطحی شد و دیگر راهی برای درد ابدی تنهایی بشری نبود، دیگه نقطه ای برای یکی شدن انسانی با انسان دیگر نبود.
کتاب شاید راه حل شسته رفته و اتوکشیده ای ارائه نده (در واقع اگر چنین کنه، خودش و حرف خودش رو نقض کرده!) اما مشکل رو تشریح می کنه و راه و مسیر حرکت رو تا حدودی مشخص کرده و به نظر من، حداقل در این مشکل (بی شوقی، بی ارادگی و ...) دانستن مشکل و چرایی اش، خود به نوعی راه حلش هم هست.
کتاب در مورد آمریکای پنجاه شصت سال پیش نوشته شده (هرچند در این مورد به نظرم هنوز هم وضع آمریکا هم درست نشده) ولی برای ایران امروز و فردا مفیده، چون ما ایرانی ها، عادت داریم چشم و گوش بسته، هر کاری غربی ها کردن رو کورکورانه، بدون بررسی کردن اینکه واقعا درسته یا غلط دنبال کنیم و معمولا وقتی اونها می فهمند چیزی اشتباهه ما داریم با ذوق از اشتباه سابق اونها، به عنوان زندگی مدرن و علمی و چه و چه استقبال می کنیم! در این مورد هم جامعه امروز ما، به خاطر پیروی بی مطالعه و منطق از سبک زندگی غربی، داره دچار بحرانی در عشق، اراده و شوق زیستن می شه که ۵۰ - ۶۰ سال پیش دامن آمریکا رو گرفته.
در نهایت اگر دچار بی آرزویی، بی انگیزگی و سردی و بی تفاوتی شدین، اگر توان اراده کردن دارین ولی دلیلی براش ندارین، اگر شوقی برای زیستن ندارید، این کتاب رو بخونید، در بدترین حالت، حتی اگر مشکلتون حل نشد، حداقل می فهمید چی شد که اینطوری شدید!
        

0

          روانشناسی که از مطبش بیرون می آید و تبدیل به یک آدم معمولی میشود آدم شریفی نیست! فقط شغلش ایجاب میکند به دردهای مردم گوش بدهد و احتمالا نمیتواند با شنیدن آن همه درد، به تحلیلی از جامعه خودش برسد. چه بسا حالش از بیمارانش به هم بخورد
اما روانشناسی که در همه حال به فکر درمان دردهای روانی زمانه خودش است و شغلش بر هویتش منطبق است قطعا آدم شریفی است. این است موقعیت روانشناس مهم قرن بیستم: #رولو_می

این سالها البته پر مخاطب ترین روانشناس غربی در میان ما ایرانی ها #اروین_یالوم است که چون علاوه بر آثار علمی اهل ذوق و داستان نویسی هم هست اقبال فراوانی به کتابهایش وجود دارد.

اگر رواندرمانی اگزیستانسیال یالوم خوانده باشید دیده اید که یالوم تقریبا بیش از هر کس به "رولو می" ارجاع داده. این ارجاعات باعث شد من سراغ آثار رولو می هم بروم و سر نخ رواندرمانی اگزیستانسیال را آنجا جستجو کنم.
آثار رولو می هم مثل یالوم کاملا میان رشته ای است. اساسا آبشخور این مکتب چنان که از اسمش پیداست بیشتر #فلسفه است. و بعلاوه #اسطوره_شناسی و #ادبیات.

به همین خاطر این کتاب مملو از ارجاع به اساطیر و آثار ادبی است. دقیقا مثل "انسان در جست‌وجوی خویشتن" این شیرینی خواندنشان را مضاعف میکند.
البته مهم ترین ویژگی آثار می این است که ضمن تایید بخشهایی از میراث علمی #زیگموند_فروید نقدهایی هم به او وارد میکند. از جمله این که #جبرگرایی او در گره زدن همه مشکلات بیماران روانی به #گذشته و ناخودآگاه را رد میکند و آثار مخرب این جبرگرایی در بیماران را بازگو میکند.

در هر دو کتابش به این مسئله که فرهنگ غربی چطور خودش به یکی از عوامل بیماری زا تبدیل شده تاکید میکند و مخصوصا در #انسان_در_جستجوی_خویشتن نشان میدهد که چطور جوامع غربی امکان رسیدن به #خودآگاهی را از بین برده اند.
در #عشق_و_اراده همانطور که از نامش پیداست به ناتوانی انسان معاصر در #عشق_ورزیدن و #اراده_کردن انگشت گذاشته و باز هم انگشت اتهامش به سمت فرهنگ غربی است.

خواندن هر دو کتاب را به علاقه مندان روانشناسی و فلسفه توصیه میکنم با این توضیح که با آثاری عمیق تر از آثار یالوم روبرو هستید و بالتبع با حلاوت کمتر. مخصوصا که در قلم رولو می تحلیل بر توصیف میچربد.

در کتاب حاضر رولو می دو مفهوم اصلی را تعریف میکند که برای درک نظراتش لازم است آنها را درک کنیم:
دیوآسایی: جنبه ناشناخته عشق که خارج از اراده عقل مآل اندیش عمل میکند و بنابراین در تعارض با جهان منظم مدرن قرار میگیرد. می میگوید مدرنیته که نمیتواند دیوآسایی را در عشق بپذیرد با ابزارهایش اعم از روشهای پیشگیری از بارداری و عشق ورزی مکانیکی و ... از انسان یک ماشین عشق ورزی ساخته که طبیعتا این مانع از رضایت فرد است.
قصدمندی: بخش ظریفی از کنش ذهنی است که بین "قصد کردن" و "عمل کردن" قرار میگیرد. می توضیح میدهد که ای بسا بیماران روانی قصد انجام کاری را دارند اما اراده انجام آن را ندارند. مشکل ناتوانی در قصدمندی است که ناشی از نبود خودانگیختگی و تخیل است
        

0