معرفی کتاب سگ اثر اریک امانوئل اشمیت مترجم سروش حبیبی

سگ

سگ

3.9
47 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

90

خواهم خواند

48

شابک
9789644487392
تعداد صفحات
82
تاریخ انتشار
1398/2/10

توضیحات

        شمیت نمایشنامه‌نویس، فیلسوف و نویسنده‌‌ی دوتابعیتی فرانسوی ـ بلژیکی است. او از شخصیت‌های بارز ادبیات معاصر فرانسه است که شهرتی در سطح جهانی دارد. نمایشنامه‌های او تاکنون در بیش از پنجاه کشور اجرا شده‌اند. این نویسنده جوایز ادبی زیادی از کشورهای فرانسه، آلمان، بلژیک، ایتالیا و روسیه دریافت کرده است. او فعالیت ادبی خود را در دهه‌ی نود میلادی با نوشتن نمایشنامه شروع کرد. اولین نمایشنامه‌هایش برایش شهرت و جوایز ادبی معتبری به ارمغان آوردند و باعث شدند شمیت برای خودش جایگاهی در ادبیات معاصر جهان کسب کند. در دهه‌ی اول قرن بیست‌ویکم، شمیت مشغول به نوشتن رمان شد. تمام رمان‌هایش در لیست پرفروش‌ترین‌ها جای گرفتند و تاکنون به 43 زبان ترجمه شده‌اند.

رمان سگ پیرامون ارتباط میان انسان و حیوان نوشته‌ شده است. شمیت در این کتاب، تنهایی انسان را در تلخ‌ترین و غمگین‌ترین حالتش توصیف می‌کند و نشان می‌دهد که چطور یک حیوان می‌تواند همدم انسان شود و ضربات عاطفی سنگین گذشته را تسکین دهد. او تبعات فجایعی را که در جنگ جهانی دوم برای یهودیان اتفاق افتاده بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که گاهی زخم‌هایی که بر پیکر روان انسانی بر جای مانده‌اند، تا سال‌ها بی هیچ تغییری تازه می‌مانند و با کوچک‌ترین یادآوری دوباره مثل روز اول سر باز می‌کنند.

این رمان داستان پزشک هشتادساله‌ای به نام ساموئل را بیان می‌کند که پس از فوت همسرش برای فرار از تنهایی سگی از نژاد بوسرون را به خانه‌اش می‌آورد. او در طول داستان سگ‌های زیادی را از دست می‌دهد؛ ولی پس از مرگ دلخراش آخرین سگش طاقت نمی‌آورد و خودش را می‌کشد. باقی رمان توسط نامه‌ای که ساموئل برای دخترش به جا گذاشته پیش می‌رود.


      

لیست‌های مرتبط به سگ

نمایش همه

یادداشت‌ها

          بسم الله 

موضوع کتاب "سگ" درباره پزشک هشتاد ساله ای به نام ساموئل است که بعد از فوت همسرش با سگی از نژاد "بوسرون" زندگی می‌کند. بعد از مدتی سگش هم می‌میرد و او از همان نژاد، سگی دیگر جایگزین می‌کند. او به شدت به دنیای سگ‌ها وابسته است و بریدگی از آدم ها را با سگ‌ها می‌گذراند.

سیر کتاب به صورت معماگونه‌ای پیش می‌رود. پس از مرگ ساموئل، دوست او و دخترش، به دنبال کشف معمای علاقه بیش از حد او به سگ‌ها می‌گردند و داستان به همین شیوه رمزگشایی می‌شود.

داستان "سگ" پیرامون تنهایی و غربت انسان است. جایی که انسان به عنوان عنصر درجه چندم حساب می‌شود و جز تنهایی نصیب او نیست، گاه یک موجود دیگر یا حتی شی دیگری او را از این تنهایی می‌رهاند و آنجا است که دیگر تعریف این رابطه عوض می‌شود.
در بخشی از کتاب، ساموئل می‌گوید، در دوران غربت و تنهایی و در جامعه‌ای که انسان درجه چندم بودم، ناگهان سگی پیدا شد و مرا به جایگاه انسانیت رساند و همچنین انسانیت را به من یادآور شد.

کتاب شگفت‌انگیز نیست اما داستان هیجان‌انگیز و قابل قبولی دارد.
اشمیت خلاقیت خوبی در نوشتن کتاب‌های بکر دارد و جذابیت کتاب‌هایش به واسطه همین بکر بودن است.
        

4

          همۀ ما از کودکی تجربۀ داشتن یک حیوان یا بازی کردن با آن را داشته‌ایم. خاطراتی از جنس پیدا کردن کفشدوزک و حلزون از لابه‌لای سبزی‌، ضربه‌ زدن به تنگ ماهی شب عید برای به واکنش واداشتن ماهی، نوازش جوجه اردک و تجربه‌هایی از این دست. اولین مواجهه با موجودی دیگر، خارج از جهان انسان‌ها و مشاهدۀ حرکات آن‌ها در تقلا برای فرار از شیطنت‌های کودکانۀ ما پرسش‌هایی را در برابر ما قرار می‌داد. 

آیا انعکاس چهرۀ ما در چشمان معصومانۀ این حیوان ملوس صرفاً بازتابی از تخیلات ما و امیدی واهی برای ایجاد ارتباط با این موجود است یا تصویری که از ما در عمق چشمان او شکل می‌گیرد به سرزمینی پنهانی و شگفت‌انگیز منتهی می‌شود که فقط آلیس‌ها را یارای رسیدن به آن است؟ این موجودات خاص که از زمان پدران باستانیمان همراه شرایط سخت و همدم لحظات شیرینشان بوده‌اند، با وجود تحقق انقلاب‌هایی از جنس صنعت و کشاورزی، همچنان بخش جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمرۀ ما هستند و با حضورشان یادآور می‌شوند که ما این سیاره را با آن‌ها شریک هستیم.

آیا دوست داشتن یک حیوان آسان‌تر است یا مهر ورزیدن به آدم‌ها؟ این پرسش در وهلۀ اول شاید ساده‌ به نظر بیاید و یا حتی برای برخی سؤال احمقانه و توهین‌آمیزی باشد، اما با اندکی درنگ و تصورِ شرایط روحی و نیز مقدماتی‌ که در رسیدن به این سؤال از پسِ ذهنِ فرد گذشته است، نفس عمیقی کشیده و با احترام بیش‌تری به آن می‌نگریم. 

تعامل با سگ‌ها و حیوانات خانگی که تاریخ اهلی شدنشان به چند هزار سال می‌رسد، شاید از سروکله‌ زدن با انسان‌ها راحت‌تر باشد؛ انسانی که هر دم، هزاران فکر و خیال، آرامش روان او و بالاخره روح اطرافیانش را می‌آزارد؛ بشری که در مواجهه با او گاهی هیچ پیش‌بینی اولیه و قطعی نسبت‌به نوع رفتار او نمی‌توان داشت و درنهایت انسانی که ممکن است از آزار‌ رساندن بدون دلیل موجه به خود یا اطرافیانش لذت ببرد یا برای آن دلیل بتراشد. همۀ این‌ها و عواملی دیگر شرایط را برای شخصیت اصلی داستان «سگ» طوری رقم می‌زند تا خواننده به او حق دهد که دست از جهان موجودات دوپا بشوید و موجودات چهارپا را محرم اسرار خود بداند. تا اینجا تلاش کردم با فضای ذهنی و روانی چنین فردی آشنا شویم و دلیل او برای گرفتن چنین تصمیمی را درک کنیم. البته جزئیات اصلی را برای فاش نشدن داستان از نظر پنهان داشتم.
 
یک سؤال نیز برای بخش داوری و ارزش‌گذاری چنین تصمیمی باقی می‌گذارم که آیا انسان در هر شرایطی باید بکوشد تا با همنوعان خود کنار بیاید و اگر سر به بیابان نهد و دیگر موجودات را انیس خود بداند، مرتکب خیانت شده است؟‌ آیا در طول تاریخ بشر چنین شرایط دشواری برای انسان‌های برجسته رخ نداده است که هم‌نشینی با حیوانات و طبیعت را به زندگی با انسان‌ها ترجیح دهند؟ 

این کتاب حجم کمی دارد، اما من بدترین زمان را برای خواندن آن انتخاب کردم. البته شاید بهترین زمان را برای این کار برگزیدم! بدترین زمان از این نظر که مطالعۀ این اثر پس از جنگ غزه و وحشی‌گری ارتش بی‌اخلاق رژیم صهیونیستی، هرگونه بروز احساس همذات‌پنداری و دلسوزی را برای افرادی که در اردوگاه‌های نازی‌ها دوران سختی را گذرانده‌اند، به‌غایت مشمئزکننده، نامربوط و تبعیض‌آمیز می‌نمود. از یک نظر بهترین زمان مطالعۀ این کتاب بود، زیرا دقیقاً در زمانی که گرسنگی و تشنگیِ کودکان بی‌گناه غزه را مشاهده می‌کنیم، دیگر فیلم‌های اسکارگرفتۀ مربوط به جنایات نازی‌ها و کتاب‌هایی که راجع به آشوییتس نوشته شده‌اند، رنگ‌ می‌بازند و کارکرد خود را از دست می‌دهند. بهای رسیدن به حقیقت سخت است و جانکاه، اما لازم.

پ: با تذکر همخوان دریافتم که به داستان کمتر اشاره کردم زیرا بنا داشتم بیشتر از ایدۀ اصلی نویسنده سخن به میان آورم. در واقع مخاطب من در این فرسته بیشتر افرادی هستند که این کتاب را خوانده‌اند.

۸ مرداد ۱۴۰۴
سید علی مرعشی
        

3

رها

رها

1404/5/6

          #معرفی_کتاب

کتاب «سگ» اثر نویسندۀ فرانسوی اریک امانوئل اشمیت است که داستان پزشک هشتادساله‌ای به نام ساموئل هِی‌من را روایت می‌کند که پنجاه سال است با سگی از نوع بوسرون زندگی می‌کند که همنام سگ اودیسه است: آرگوس؛ تنها کسی که توانست اودیسه را پس از بیست سال بشناسد.

هرگاه سگ ساموئل می‌میرد، او آن را با سگ دیگری از همان نژاد و با همان نام جایگزین می‌کند، اما با مردن آخرین سگ، ساموئل هم به زندگی خود پایان می‌دهد و چرایی آن همان معمایی است که خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند.

بخشی از کتاب به موضوع هلوکاست و اردوگاه نازی‌ها و ... می‌پردازد که محتوا و به‌دنبال آن توصیف‌ها و صحنه‌های آن برایم تکراری بود و علاوه بر آن، فارغ از واقعیت یا افسانه بودن ماجرا، در شرایط کنونی غزه و جنایت‌های بی‌حد‌وحصر اسرائیل، هیچ همذات‌پنداری و همدردی‌ای نتوانستم با قربانیان آن بکنم! به‌قول همخوان گرامی، شاید کتاب باید در زمان دیگری خوانده می‌شد.

داستان شروع خوب و جذابی داشت، اما در ادامه، گرۀ داستان می‌توانست سخت‌تر و جذاب‌تر از این باز شود. نقش میراندا - به‌عنوان دختر شخصیت اصلی - چندان برایم پذیرفتنی نبود و به‌نظرم نبودنش هم به داستان، لطمۀ چندانی نمی‌زد.

این کتاب را از نوار شنیدم، هر چند نیم‌نگاهی به نسخۀ چاپی آن هم داشتم‌. علاوه بر این‌که گویندۀ کتاب در ادای برخی کلمات و گذاشتن تکیۀ مناسب اشتباهاتی داشتند، صدایشان را نیز چندان نپسندیدم.

        

3