معرفی کتاب دیوان کامل اشعار فروغ فرخزاد اثر فروغ فرخزاد

دیوان کامل اشعار فروغ فرخزاد

دیوان کامل اشعار فروغ فرخزاد

4.1
21 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

63

خواهم خواند

12

شابک
9780000636232
تعداد صفحات
462
تاریخ انتشار
1382/10/11

توضیحات

        فروغ فرخزاد (۸ دی، ۱۳۱۳ - ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵) شاعر معاصر ایرانی است. فروغ پیش از مرگش پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه های قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد در ۳۲ سالگی بر اثر تصادف اتومبیل بدرود حیات گفت.فروغ با مجموعه های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. سپس آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم ساز سرشناس ایرانی، و همکاری با او، موجب تحول فکری و ادبی در فروغ شد. وی در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعهٔ تولدی دیگر، تحسین گسترده ای را برانگیخت. سپس مجموعهٔ ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت کند. آثار و اشعار فروغ به زبان های انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شده اند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دیوان کامل اشعار فروغ فرخزاد

نمایش همه
zahrakhalaji

zahrakhalaji

1402/7/16

بریدۀ کتاب

صفحۀ 197

مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور در زمستان غبار آلود و دور یا خزانی خالی از فریاد و شور مرگ من روزی فرا خواهد رسید روزی از این تلخ و شیرین روز ها روز پوچی همچو روزان دگر سایه ای ز امروز ها ، دیروز ها دیدگانم همچو دالان های تار گونه هایم همچو مرمر های سرد ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد از فریاد درد می خزند آرام روی دفترم دست هایم خالی از افسون و شعر یاد می ارم که در دستان من روزگاری شعله می زد خون شعر خاک میخواند مرا هر دم به خویش می رسند از ره که در خاکم نهند آه شاید عاشقانم نمیه شب گل به روی گور غمناکم نهند بعد من ناگه به یک سو میروند پرده های تیره ی دینیای من چشم های ناشناسی می خزند روی کاغذ ها و دفتر های من در اتاق کوچکم پا می نهد بعدمن با یاد من ببگانه ای در بر آیینه می ماند به جای تار مویی ، نقش دستی ، شانه ای می رهم از خویش و می مانم از خویش هر چه بر جا مانده ویران میشود روح من چون بادبان قایقی در افق های دور پنهان میشود می شتابند از پی هم بی شکیب روز ها و هفته ها وماه ها چشم تو در انتظار نامه ای خیره می ماند به چشم راه لیک دیگر پیکر سرد مرا می فشارد خاک ، دامنگیر خاک بی تو ، دور از ضربه های تو قلب من میپوسد انجا زیر خاک بعد ها نام مرا باران و باد نرم می شویند از رخسار سنگ گور من گمنام میماند به راه فارغ از افسانه های نام و ننگ . . . بعد ها / دفتر عصیان

0

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3