کتاب حاضر، رمانی عاشقانه است. از این نظر که گره افکنی و گره گشایی و پایان تقریباً بسته دارد، به سمت وسوی داستان کلاسیک سوق پیدا کند، ولی ازنظر اینکه زمان داستان بین گذشته و حال در رفت وآمد است و روایات و توصیفات پویاست و شخصیت های داستان غالباً خاکستری هستند، داستان مدرن می شود. داستان درست از وسط ماجرا شروع می شود. جایی که «خاطره» و «کوروش»، روز عروسی «کوروش» بعد از چهارده سال دوباره همدیگر را می بینند. داستان به صورت یکی در میان از زاویه دید محدود به ذهن «خاطره» و «کوروش» روایت می شود.