معرفی کتاب بانو با سگ ملوس و چند داستان دیگر اثر آنتون چخوف مترجم عبدالحسین نوشین

بانو با سگ ملوس و چند داستان دیگر

بانو با سگ ملوس و چند داستان دیگر

آنتون چخوف و 1 نفر دیگر
4.0
16 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

36

خواهم خواند

6

شابک
0000000068396
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1370/7/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        بانو با سگ ملوس یا بانویی با سگ کوچولویش داستان کوتاهی است از آنتوان چخوف که در سال 1889 نوشته است. این داستان بارها به فارسی ترجمه شده است.مشتمل بر مجموعة داستان های کوتاه روسی ـ قرن 19 م ـ اثر «آنتوان چخوف»، (1904-1860م) با موضوعات مختلف است. عنوان داستان ها «چاق و لاغر»، «ماسک»، «وانکا»، «شوخی»، «سبک سر»، «جان دلم»، «بانو با سگ ملوس»، «سرگذشت ملال انگیز» و… است. در خلاصة داستان «بانو با سگ ملوس» آمده است: «دمیتری دمیتریچ گوروف» در آستانة چهل سالگی، و اهل مسکو است، در رشتة زبان شناسی تحصیل کرده و در خدمت بانک است. او برای استراحت به «یالتا» آمده است. گوروف همسری مبتکر و از خود راضی دارد. او ازدواجی اجباری را پذیرفته و اینک در همسر خود ظرافت و زنانگی نمی بیند. با وجود فرزند، گوروف بنای بی وفایی را آغاز کرده و به وی خیانت می کند. تا اینکه «آنا سرگه یونا» بانوی ملقب به «بانو وسگ ملوس» به یالتا می آید. او اهل پترزبورگ است و شوهر کرده است. این دو خیلی ساده، با هم صمیمی می شوند. با گذر زمان آن ها ترک پنهان کاری دیدارهای مخفیانه را با تصمیمی قاطعانه آغاز می کنند.
      

لیست‌های مرتبط به بانو با سگ ملوس و چند داستان دیگر

یادداشت‌ها

          بیشتر داستانهای این کتاب رو در کتاب مجموعه داستانهای چخوف از انتشارات نگاه خونده بودم.
اما همون چند داستانی هم که جدید بود، خیلی عالی بود.
قلم آنتوان چخوف طوری که همه چیز رو جلوی چشمت مثل فیلم تصور میکنی. شخصیت پردازی های عمیقی داره. که حتی با وجود اینکه یه سری از داستانهای کتاب تکراری بود من از خوندن دوباره اش همچنان لذت می بردم. و فهمیدم این شخصیت ها جایی تو ناخودآگاهم هنوز زنده بودن. آنتوان چخوف رو به خاطر دقت اش به جزئیات رفتار ها انسان ها و طبیعت تحسین می کنم.
و بنظرم نگاهش به زندگی یه نگاه واقع گرایانه است. 
سبک چخوف بیشتر به صورت پایان باز البته من خیلی این پایان بازش رو دوست دارم. شاید به این دلیل که همیشه همه ی اتفاقات زندگی به نتیجه نمیرسه و گاهی باید بقیه ی داستان رو به ذهن خواننده سپرد. چون گفتنش چندان اهمیتی نداره.
و یه چیز دیگه که نثر چخوف رو برای من خاص میکنه.
اینکه در یه داستان کوتاه چند صفحه ای یا داستان بلند تموم چیزی که از یه داستان انتظار داری رو برات فراهم میکنه بدون اینکه اضافه گویی داشته باشه.
داستان های چخوف بسیار تاثیر گذاره. من وقتی داستان تموم میشه همچنان با اون داستان و تاثیراتش زندگی میکنم.
و بنظرم این بهترین چیزی که میشه از یه نویسنده انتظار داشت.
داستان های سرگذشت ملال انگیز 
سبکسر 
برام از بقیه ی داستانها خاص تر بودن.
        

1

عصماء

عصماء

1404/1/4

          به نام آنکه جان را فکرت آموخت

کتاب به نیمه های راه رسیده و انتخابی من برای چالش عیده. چون برای چندمین بار هست که مطالعه ش می کنم به داستانهای اون اشراف کامل دارم ولی می دانم که هر بار خواندن برای من تجربهٔ جدید و نویی بوده و نکته تازه ای ازش میتونم برداشت کنم.
باری در این خوانش جدید چیزی که بیشتر برایم جلب توجّه کرد که قبلاً به آن بی اعتنا بودم،  مناسبات بین زن و مرد، مشکلات در رابطهٔ زناشویی، عدم ارضای عاطفی و جنسی بین هر کدام از آنها و در نهایت خیانت از طرف زن و یا مرد که البته با در نظر  گرفتن جنسیت، آسیب ها و مسائل متفاوتی را برای هر کدام ایجاد می کرد.
و همین بخش آخر پاراگراف بالا در همه داستان‌ ها به طور مشخصی یکسان بود یعنی تفاوت آسیب ها. این زن ها بودند که از بی بند باری در روابط به گرفتاریهای بیشتری در ادامه زندگی شان مبتلا می شدند و به سختی با مشکلات روحی و اجتماعی بعد از آن کنار می آمدند.
نمی خواهم از بیان این موضوع به نتیجه خاصی برسم یا قضاوتی بکنم امّا  این فکر منو به خودش مشغول کرده که ما زنها بهتره به این آگاهی برسیم که ما مرد نخواهیم شد پس باید بیشتر مواظب خودمان باشیم. 
        

6