معرفی کتاب دختری که رهایش کردی اثر جوجو مویز مترجم سونیا سینگ

دختری که رهایش کردی

دختری که رهایش کردی

جوجو مویز و 1 نفر دیگر
3.5
256 نفر |
80 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

30

خوانده‌ام

747

خواهم خواند

127

شابک
9789644531309
تعداد صفحات
480
تاریخ انتشار
1398/2/14

توضیحات

        همان طور آن جا ایستادم و به او خیره شدم. به یاد دارم که آن دختر چه احساسی داشت؛ دختری که نه گرسنگی را می شناخت و نه ترس را؛ دختری که فقط به لحظه تنها شدن با ادوارد می اندیشید. او به یادم آورد که دنیا می توانست جای زیبایی باشد و زمانی در آن، هنر، عشق و لذت هم وجود داشت. او را در صورت خودم می دیدم؛ بعد یک دفعه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده بود. او قدرتم را به من یادآوری کرده بود و این که هنوز می توانستم با تکیه بر توانم بجنگم. ادوارد، قسم می خورم که اگر برگردی، من دوباره همان دختری می شوم که چهره اش را کشیده بودی. مجله ایندیپندنت: داستانی از عشق و خیانت و سؤالی که به دنبال آن ذهن مان را درگیر می‎کند: اگر خیانت به دلایل انسانی باشد، آیا باز هم گناه است؟ آیریش تایمز: داستانی عالی از عشق که شما را به یاد جین آستین می‎اندازد... همان طور آن جا ایستادم و به او خیره شدم. به یاد دارم که آن دختر چه احساسی داشت؛ دختری که نه گرسنگی را می شناخت و نه ترس را؛ دختری که فقط به لحظ? تنها شدن با ادوارد می اندیشید. او به یادم آورد که دنیا می توانست جای زیبایی باشد و زمانی در آن، هنر، عشق و لذت هم وجود داشت. او را در صورت خودم می دیدم؛ بعد یک دفعه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده بود. او قدرتم را به من یادآوری کرده بود و این که هنوز می توانستم با تکیه بر توانم بجنگم. ادوارد، قسم می خورم که اگر برگردی، من دوباره همان دختری می شوم که چهره اش را کشیده بودی.
      

پست‌های مرتبط به دختری که رهایش کردی

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

45

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

مهشید

مهشید

1402/4/26

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        خیلی فکر کردم که باید چه امتیازی به این کتاب بدم.اولین کتابی بود که از این نویسنده میخوندم و موضوعش جذاب بود مخصوصا قسمت های مربوط به گذشته و زندگی سوفی اما حقیقتا قلم نویسنده زیاد به دلم ننشست،شخصیت پردازی ها به نظرم ضعیف بود،روند داستان بعضی جاها خیلی کند میشد و حوصلم رو سرمیبرد و آخر داستان نسبتا قابل پیش بینی بود و بعضی جاها اصلا متوجه نمیشدم چه اتفاقی افتاده ،نمیدونم مشکل از ترجمه و سانسور بود یا خود اصل اثر هم همینه،من هیچ توضیحی ندیدم که بگه چیشد اصلا اسم نقاشی شد دختری که رهایش کردی،یا آخر داستان پل چجوری ادیت بثیون رو پیدا کرد.در  کل برای یکبار خوندن بد نبود اما چیزی نبود که دوباره بهش برگردم و بخونمش.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

سمیرا

سمیرا

1403/8/13

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

12

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ۳از۵⭐️
هنرمندی به نام ادوارد در سال 1916 و در کشور فرانسه، همسر خود، سوفی را ترک می کند و به جبهه های جنگ می رود. شهر کوچک آن ها در اواسط جنگ جهانی اول به دست آلمان ها می افتد و تصویر چهره ی سوفی که ادوارد آن را کشیده، توجه یکی از فرماندهان آلمانی را به خود جلب می کند. سوفی که خود را در مخمصه ای بزرگ می بیند، حاضر است همه چیز خود—خانواده، آبرو و حتی زندگی اش—را به خطر بیاندازد تا دوباره همسرش را ملاقات کند. حدود صد سال بعد، مردی اندکی قبل از مرگ ناگهانی اش، تصویر چهره ی سوفی را به همسر خود، لیو هالستون می دهد. به شکلی اتفاقی، ارزش حقیقی این نقاشی مشخص می شود و منازعه ای بر سر این که چه کسی صاحب برحق این نقاشی است، شکل می گیرد. در جریان این منازعه، تمامی عقاید و باورهای لیو به چالش کشیده می شوند.
__________________________________________
کتاب کشش خوبی داشت و خیلی دلم میخواست زودتر تمومش کنم تا سرگذشت سوفی رو بدونم. عشق بین سوفی و ادوارد خیلی دوست داشتم🤌🥺
در مقابل اصلا شخصیت لیو و پال رو دوست نداشتم و از نظرم خیلی اعصاب خرد کن بودن😂🤷‍♀️ 
        

4