معرفی کتاب جادوگر اثر ارسولاک لوژوان مترجم پیمان اسماعیلیان

جادوگر

جادوگر

ارسولاک لوژوان و 2 نفر دیگر
3.7
20 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

23

خواهم خواند

14

شابک
9789645362773
تعداد صفحات
328
تاریخ انتشار
1391/7/18

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          Ged, the greatest sorcerer in all Earthsea, was called Sparrowhawk in his reckless youth. Hungry for power and knowledge, Sparrowhawk tampered with long-held secrets and loosed a terrible shadow upon the world. This is the tale of his testing, how he mastered the mighty words of power, tamed an ancient dragon, and crossed death's threshold to restore the balance.
      

لیست‌های مرتبط به جادوگر

بهخوان

بهخوان

1401/11/10

جین ایرغرور و تعصبصبحانه قهرمانان

پیشنهادهای کتاب‌فروشان هاروارد

100 کتاب

کتاب‌فروشی جای محشری است! هم به خاطر حضور کتاب‌ها و هم کتاب‌فروشان. کتاب‌فروشان [خوب]، اطلاعات کاملی در مورد کتاب‌ها دارند و کافیست سلیقه‌ی کتاب‌خوانی شما دستشان بیاید تا با پیشنهادهای معرکه‌شان غافلگیرتان کنند. یک کتاب‌فروش خوب می‌تواند شما را به کتاب محبوبِ بعدی‌تان معرفی کند و حتی بر مسیر کتاب‌خوانی شما تأثیر بگذارد. یکی از دلایل منحصربه‌فرد بودن تجربه‌ی خرید از کتاب‌فروشی، همین کتاب‌فروشان هستند. در همین راستا، کتاب‌فروشی هاروارد، اوایل دهه‌ی 2000 میلادی، در یک اقدام تحسین برانگیز پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشانش را جمع‌آوری و مرتب و نتیجه را در قالب یک لیست صدتایی منتشر کرده است. حالا افرادی هم که به صورت مجازی از این کتاب‌فروشی خرید می‌کنند، می‌توانند پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشان را ببینند تا تجربه‌ی خرید حضوری از کتاب‌فروشی برایشان تا حدی شبیه‌سازی شود. (به دلیل محدودیت صدتایی بهخوان صرفاً کتاب‌های اول مجموعه‌های ارباب حلقه‌ها، کمدی الهی، نیروی اهریمنی‌اش و نارنیا ضمیمه شده‌اند)

88

یادداشت‌ها

          کتاب‌های طفلکی رو در حال خواندن نگه می‌دارم که سر فرصت یک یادداشت درخور و شایسته براشون بنویسم، اما اون فرصت هرگز از راه نمی‌رسه و مجبورم به همین یادداشت‌های دم دستی نه چندان خوب رضایت بدم...
جادوگر اولین جلد دریای زمینه که سال 1968 چاپ شده و جزء فانتزی‌های کلاسیک به حساب میاد. کتاب سرگذشت گِد رو روایت می‌کنه، از بچگی که در گونت بزچران بوده و بعدتر که آموزش جادوگری می‌بینه و بعد هم بلایی که به خاطر غرور گریبانگیرش می‌شه.
لوژوان در این کتاب دنیاسازی کرده: دریای زمین سرزمینی متشکل از جزایر کوچک و بزرگه که با دریای بی‌کران احاطه شدن و به طرز جالبی از کلیشه‌های رایج در دنیاسازی دوره. شکل جادو در این کتاب هم متفاوته: این جادو در کلمات نهفته‌ست و برای به کار گرفتنش باید اسامی حقیقی چیزها رو به زبان کهن یاد گرفت.
کتاب متن، ترجمه، سرعت و شخصیت پردازی خیلی خوبی داره (پر از شخصیت‌های کم‌گوی و گزیده‌گوی چون در) و کلا دارم از خوندنش لذت می‌برم (الان میانه‌ی جلد سوم هستم). 
ممکنه بعد از خوندن جلد ششم برگردم و اینجا رو ویرایش کنم :)
        

16

          «در آغاز کلمه بود، کلمه با خدا بود، و کلمه، خدا بود.»

داستانِ خواندن این کتاب بهانه‌ای‌ست تا در مورد یکی از موضوعات موردعلاقه‌ و محبوبم یعنی کلمات و جادو صحبت کنم. برای همین این یادداشت بیش از آنکه نقدی بر کتاب باشد، روده‌درازی‌‌ست از قدرت جادویی کلمات. 
ارسلا گویین را نه با داستان‌هایش که با یک مقاله‌ی ۴ صفحه‌ای درخشان می‌شناختم. مقاله‌ای که در آن با استادکاری در مورد ارتباط بین رمان، انسان‌های نخستین، سفر قهرمان، شکار، جمع‌آوری گیاهان و قصه‌گویی زنان صحبت می‌کند. فقط در ۴ صفحه و در همین صفحات اندک هم من را شگفت‌زده کرد و به گریه انداخت. دقیقا بعد از خواندن این مقاله و آشنا شدن با قدرتش در به کارگیری کلمات مطمئن شدم باید مجموعه‌ی فانتزی‌ای که با آن شناخته می‌شود و از قضا در آن از دنیایی صحبت می‌کند که جادو در آن با به‌کار بردن نام کهن و حقیقی پدیده‌ها انجام می‌شود را بخوانم. و این مسئله، بیش از آنکه فانتزی و صرفاً برآمده از تخیل ارسلا گویین باشد، ریشه‌ای کهن و تاریخی دارد. تقریبا‌ً به قدمت اولین اجدادمان که برای یک پدیده‌ نام گذاشتند.

از نظر ارنست کاسیرر، فیلسوف و نظریه‌پرداز آلمانی، انسان‌های نخستین قادر نبودند که مرزی بین واقعیت و نماد قائل شوند. نتیجه‌ی این نگرش، تمایز نگذاشتن بین پدیده و کلمه‌ای که برای آن انتخاب می‌کردند بود. برای مثال اگر یکی از اجداد ما برای باران نامی می‌گذاشت و نام باران را صدا می‌زد این عمل همانند آن بود که خود باران را احضار کند. 
از طرفی از آنجا که در گذشته اکثر کلمات با نیروهای طبیعی یا در واقع خدایان مرتبط بودند، این کلمات ساحتی قدسی پیدا کردند. کم‌کم اتفاقات به‌ گونه‌ای پیش رفت که تکرار یک کلمه، همانند یک ورد جادویی عمل کرد و این تصور را در ذهن گوینده‌اش شکل داد که با تکرار آن کلمه در حال انجام عملی جادویی و البته مقدس است. 
دوباره به مثال باران برگردیم. تصور کنیم که یکی از اجدادمان کلمه‌ی «باران» را بارها و بارها بر زبان می‌راند و از قضا پس از این تکرار ناگهان آسمان شروع به باریدن می‌کند. به همین ترتیب این باور شکل می‌گیرد که با تکرار نام یک پدیده می‌توانیم بر آن تاثیر گذاشته و در واقع عملی «جادویی» انجام دهیم. 
این مسئله، یعنی قدرت جادویی کلمات حتی در کتاب مقدس هم بارها نمایان شده است. مانند همان جمله‌ی معروفی که در ابتدای یادداشتم نوشتم که در آن ساحت مقدس کلمه مشخص است و می‌گوید که کلمه و خدا یکی هستند. 
 و البته این جمله‌ی حقیقتاً جادویی:« خدا گفت: روشنایی بشود و روشنایی شد.» این جمله عیناً همان چیزی است که در مثال باران توضیحش دادم. 

خلق دنیایی جادویی و فانتزی براساس همین مسئله برای من کافی بود تا این کتاب را بخوانم. برای همین کم بودن هیجان آن، اشکالات متعددش در شخصیت‌پردازی و ضعفش در توضیح وقایع آنچنان من را آزار نداد. کتاب را فقط و فقط به خاطر بیشتر خواندن از جادویی کهن و حقیقی شروع کردم و آن را به هر کس دیگری که مثل من شیفته‌ی جادو و اسطوره‌ست پیشنهاد می‌کنم.
        

47