شاه: 1298 تهران، 1350 شیراز عمومیداستانایران شاه: 1298 تهران، 1350 شیراز حنانه سلطانی و 1 نفر دیگر 2.9 9 نفر | 6 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 14 خواهم خواند 9 خرید از کتابفروشیها ناشر شابک 9786220107927 تعداد صفحات 148 تاریخ انتشار 1400/4/12 توضیحات کتاب شاه: 1298 تهران، 1350 شیراز، نویسنده حنانه سلطانی. لیستهای مرتبط به شاه: 1298 تهران، 1350 شیراز فاطمه کاردانی کتابهای ۱۴۰۲ 41 کتاب خیلی تلاش کردم بیشتر از این بخوانم اما نشد.. 0 11 یادداشتها محبوبترین جدید ترین محمدصالح سلطانی 1401/3/24 احتمالا بهترین نمونهی "تاریخجایگزین" در ادبیات فارسیست. یک داستان پرکشش که در عین اختصار، عمیق است و پر از موقعیتهای خلاقانه. خواندنش برای اهالی ادبیات تجربهی جدید و جذابیست. 0 1 مصطفا جواهری 1402/12/24 اولین یا دومین رمانِ «تاریخ جایگزین» ایرانی. تاریخ جایگزین ( Alternate history)، به معنای تغییر یک اتفاق تاریخی در داستان است. سبکی که ذیل ژانر علمیتخیلی جا میگیرد و در ادبیات ایران بسیار نحیف و نوپاست. محمدرضای پهلوی، در سال ۱۳۵۰ در جریان جشنهای ۲۵۰۰ ساله ترور میشود و زندگی کاوه نمازی، شخصیت اصلی داستان، دستخوش تغییر میشود. اگر از ریتم نسبتا کند داستان و فلشبکهای گاه غیرضروری داستان بگذریم، با اثری حائز اهمیت مواجهیم. از چند جهت: اول، پیشگام بودن در ادبیات تاریخ جایگزین. حتما در سالهای آینده، نویسندهٔ رمانهای این سبک، مدیون نویسندهٔ این کتاب خواهند بود. دوم، این کتاب مثال نقضی بر توصیهٔ معروف و پرتکرار اساتید نویسندگی مبنی بر «همجنس بودن نویسنده و شخصیت اصلی داستان جهت توفیق نویسنده و رمان» است. خانم سلطانی در خلق شخصیت کاوه نمازی بسیار موفق ظاهر شدهاند. و سوم، نثر ساده و تصویرپردازِ نویسنده است. بیادا و بیادعا. 0 32 مسعود بربر 1400/12/1 شاه ایران، هنگام صبحانه و پیش از آن که بر فراز تخت جمشید به پرواز درآید، چه گفت؟ چه شد که سران کشورها در جشنهای ۲۵۰۰ ساله چادرهایشان را شبانه ترک کردند و چه کسی کنار شهبانو نشسته بود؟ سایهای که در لباس سرباز هخامنشی در تاریکنای گوشه کادر فیلمبردار ثبت شد، چه کسی بود و چه میخواست کرد؟ اینها سوالاتی است که میتواند رمان «شاه» نوشته حنانه سلطانی را برای هر خوانندهای جذاب کند. رمانی که با تصویربرداری هوایی از سرستونهای تخت جمشید آغاز میشود، در کاخها و باغها با شاه و خانواده و درباریان همنشین و همقدم میشود و بعد ناگاه با ضربهای چنان غافلگیرکننده دانستهها و باورهایمان درباره تاریخ معاصر را به تمسخر میگیرد که از میان رمانی ظاهراً مستند و آرام به میانهی داستانی پرشتاب و معمایی-پلیسی پرتاب میشویم که البته روایت عاشقانهای هم در چنته دارد: شهلا، خواننده معروف و محبوب، نامزد کاوه، فیلمبردار و راوی داستان، جاهایی میرود و کارهایی میکند که کاوه دوست ندارد و در همین راستا و در میان همه کشمکشهای سیاسی و امنیتی داستان، همه تلاش کاوه را متوجه خود میکند. داستان نثری ساده، خوشخوان و تصویری دارد و بدون ذهنگوییهای اضافه و پیچیدگیهای روایی، نخست به آرامی خواننده را به تهران و شیراز دهه پنجاه میبرد، از دریچه ذهن و نگاه آشنای جوانان همان دهه به اعماق ماجراهای دربار مینگرد و سپس با واقعهای تکاندهنده تمامی شخصیتهای داستان را به چالش میکشد و خواننده را پا به پای راوی با رفتار مهمترین شخصیتهای مملکت در هنگام بحران آشنا میکند. به این ترتیب داستان که همچون مستندی آرام و ملایم در میان کاخها و باغها آغاز میشود به یک «ورقبرگردان» ظاهرا کلاسیک بدل میشود که خواننده به سختی میتواند آن را زمین بگذارد اما در پایان باز هم در مییابد که رودست خورده و این داستانِ ورقبرگردان هر چیزی میتواند باشد الا کلاسیک. نویسنده، تاریخ، ماجراها و شخصیتهای واقعی و حتی ساختار داستان را به سخره میگیرد، گاه حتی باورها و ارزشهای مخاطب را به چالش میکشد و از خواننده با خلسهای آرام و نوستالژیک، هیجانی پرتنش، اندوهی عاشقانه، و بهتی فرمالیستی پذیرایی میکند. 0 1 عطیه عیاردولابی 1403/4/2 از این تیپ داستانها خوشم میاد. داستانهایی با ایده اینکه اگه فلان اتفاق در تاریخ رخ میداد/نمیداد دنیا و گردش روزگار و زندگی ماها چی میشد. درسته که داستان تخیلی میخونیم ولی چون با رویدادهای تاریخی و اشخاص واقعی سر و کار داره، انگار آدم خیلی جدیتر به این مقوله فکر میکنه. شاید حتی این حس به آدم دست بده نویسنده به غیب دسترسی داره و بخونم ببینم چی میشد واقعا. برای همین فکر کنم رفتن سراغ هر موضوعی تحت این ایده خیلی شجاعت میخواد. چون در هر حال مجبوری تاریخ رو توی همه قسمتهای داستانت لحاظ کنی. با توجه به توضیحات پشت جلد کتاب، این داستان اولین داستان بلند نویسندهاش بوده و الحق به عنوان کار اول ایده و پرداختش خوب بوده. بخوایم خیلی ریز بشیم ایرادهایی هم میشه درآورد. مثلا لحن و اخلاقی که نویسنده برای شخصیت اصلی در نظر گرفته بود تو داستان یکدست نبود. اولش آروم و مودب و سر به زیر بود و یهو شد بددهن و وحشی. روند تبدیلش ملموس نبود. یا مثلا فلشبکهایی که میزد گاهی معلوم نبود برای چیه. یا دقیقا شخصیت با طی چه مراحلی به جایی رسیده بود که به عنوان مستندساز اصلی جشن ۲۵۰۰ ساله کار میکرد و حتی میتونست یه صبحانه اختصاصی و دونفره با شاه بخوره؟ اما بهرهگیریهای رندانهای از تاریخ داشت. از شایعاتی که همون زمانها بوده تا وقایع و حقایق تاریخی مستند که شاید سالها بعد انقلاب و بعد انتشار خاطرات درباریها علنی شد در گوشه گوشه داستان چپانده بود؛ مثل قرصهای مخصوص و تقویتی شاه که در واقع قرصهای درمانکننده سرطانش بود. یا اشاراتش به نوادگان قاجاری، گوگوش و قربانی، امام خمینی و این موارد خیلی جالب و به جا بود. اما با همه اینها من نفهمیدم آخرش نقش رضا قطبی نویسنده دقیقا چی بود؟ چرا اون کارها رو کرد و چرا پایان داستان اون طور رها بود؟ بعضی دوستان نوشته بودن پایان باز بود ولی من موافق نبودم. 0 22 زهرا عباد 1402/12/24 کتاب جالبی بود. یک مدل آلترناتیو تاریخی (نمیدونم اسمشو درست گفتم یانه) شبیه ارتداد. این دفعه قراره شاه کشته بشه و ما در بستر یک داستان فرعی، به این موضوع بپردازیم. خود داستان زیاد جذب کننده نبود ولی لحن داستان با اینکه نویسنده خانم بود به شدت مردانه بود و کاملا فضا و حس و حال رو منتقل میکرد. 0 5 فاطمه کاردانی 1402/12/20 ایده بسیار عالی اما پرداخت افتضاح... 0 5