2.5
What makes me like a non-fiction book?
Further elaboration of the subject.
What makes me love it?
When the elaboration is personal.
This book didn't have any of those. 

As a result of my recent panic attacks and sleepless nights, I desperately clinged to this book looking for help and guidance from someone who suffered the same thing. But Matt Haig himself is barely out of the woods. With every sentence I read I got the feeling that he's on the verge of an anxiety attack himself, therefore every kind of advice he gave left a bitter taste in my mouth as I felt it was shallow and so stubbornly cliche and not that practical. And even if I wanted to take them seriously, the writing was so BLAND and tedious that I just couldn't.
Do this, Do that, Stop doing this, Be grateful for that and so on...

In any case, I think him, not being fully well, had its advantages. I terribly could relate to him and his incidents and seeing someone out there, in a whole other country with so many qualities different from you is going through the exact same thing, feels like a huge weight off of your shoulders. 

I'm happy I read this, but I'm not happy about it not providing me with any useful advice.
well maybe just one but that was a quote from Lao Tzu anyway... 

"When I let go of what I am, I become what I might be."
        

          مت هیگ کتاب هاش شاهکاره!!
فقط میتونم بگم باورم نمیشه تموم شد:)
عمیییقا برای اون هایی که هنوز نخوندنش و قراره بخونن خوشحالم!!!
برای خوندنش هیییچ شکی نکنید.خیلی رندوم خریدمش و فکر نمیکردم جزو مورد علاقه هام بشه!:)
        

          مت هیگ تو این کتاب با زبونی خیلی ساده و بی ادا از اضطراب،افسردگی،نا امیدی و خیلی چیزهای دیگه حرف میزنه و تجربه های خودش هم در این موارد در اختیارمون می‌زاره تا با مخاطب احساس همدلی داشته باشه و حین خوندن کتاب احساس بدی نسبت به خودش بابت چیزایی که تجربه کرده نداشته باشه‌؛همچنین درباره تاثیراتی که تکنولوژی و زندگی مدرن روی انسان ها گزاشته صحبت می‌کنه و با بیان فکت های علمی و منطقی مارو از تاثیراتشون آگاه تر می‌کنه که البته راهکار هایی هم در این خصوص ارائه میده که بتونیم از اونها استفاده کنیم.
چیزی که خیلی برام دلگرم کننده و تاثیرگذار بود شجاعت مت هیگ تو برهنه کردن ذهنشه. نمی ترسه از اینکه بگه شکست خورده،ترسیده،نقص های زیادی داره و بریده اما دوباره بلند شده و صادقانه و بی پرده درباره همه چیز صحبت میکنه،برعکس خیلی از آدم ها که میترسن شکست ها و عیب و نقص ها و مشکلاتشون رو با کسی مطرح کنن.
اگه دنبال کتابی هستین که همدلانه حرف بزنه، نه از بالا، بلکه از کنار این کتاب برای شما انتخاب درستیه.
        

          سومین کتابی بود  که از مت هیگ نویسنده کتاب معروف کتابخانه نیمه شب می‌خوندم.
نویسنده ای که تجربه دوره طولانی افسردگی رو داشته .
تو این کتاب به مسائلی اشاره می‌کنه که باعث میشه تو دنیای مدرن دچار اضطراب و استرس بشیم.
به عقیده نویستده قدم اول برای درمان این استرس ها ، آگاهی و شناخت اون هاست و البته یک بخش هایی از کتاب هم به دادن راهکار اختصاص داده شده.

پ.ن : کتاب کمی آشفته است و  فصل ها بر اساس منطق خاصی چیده نشده ؛ مثل یک دوست که مقابلتون نشسته و از هر دری صحبت می‌کنه.
البته که خوندنش خالی از لطف نیست .

        

          انگار رسالت مت هیگ یادآوریِ زندگیه.
کتابو که می‌خونی انگار نشسته جلوت و داره خیلی خودمونی کلی حرف ارزشمند می‌زنه.مثل کلاسای شیرینی که دلت نمی‌خواد حرفای استاد تموم شه.
لذت بخشه
آگاهی بخشه
و باعث می‌شه با خودت و این سیاره ی پر‌ استرس دوست‌تر باشی.
        

          مت هیگ خیلی خوب بلده حرف‌هایی که هزاران بار شنیدیم رو طوری بنویسه که در قلبت نفوذ کنه.
        

          کتاب های مت هیگ رو دوس دارم
همیشه نوشته هاش عالیه
باورم نمیشه این کتاب هم تموم شد

        

          خوندن این کتاب رو حتی یکبار هم شده تجربه کنید ... برای رهایی از فکر و استرس های زندگی مدرن