معرفی کتاب پاک ستان: هجده روایت از خدام و زائرین اربعین شبه قاره در سیستان و بلوچستان اثر امیررضا انتظاری

پاک ستان: هجده روایت از خدام و زائرین اربعین شبه قاره در سیستان و بلوچستان

پاک ستان: هجده روایت از خدام و زائرین اربعین شبه قاره در سیستان و بلوچستان

امیررضا انتظاری و 4 نفر دیگر
5.0
6 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

4

شابک
9786000356040
تعداد صفحات
164
تاریخ انتشار
1404/4/29

توضیحات

        "پاکِ ستان" مجموعه‌ای از ۱۸ روایت میدانی از ۱۰ نویسنده خلاق و پرتوان درباره زوار شبه‌قاره است که در مرزهای میرجاوه و ریمدان خودشان را به ایران می‌رسانند تا باوجود موکب‌هایی که چند سالی است راه افتاده نفسی تازه کنند و ادامه مسیر را به سمت زیارت اربعین پیش بروند. این روایت‌ها قرار است شرح حالی باشد بر احوال زوار پاکستانی و هم چنین روایتی از میهمان‌نوازی مردم سیستان و بلوچستان. از محله غلام سرور گرفته تا اکرم پلوی خانم امیدی که حالا شهرت فراوانی به دست آورده است.
      

یادداشت‌ها

          *پاک سِتان* روایتی از عشق به ایرانِ حسین(ع) 
 
به مرز که می رسد خودش را روی زمین می اندازد و خاک ایران را غرق بوسه می کند. ردخورد ندارد از هر صدتا نودتایشان به خاک ایران برسنند این کار رو میکنند. وقای علتش را میپرسی می گوید تو حال مرا درک نمی کنی خسته شدم از بس خبر مرگ عزیزانم را در انفجارهای طالبان شنیدم! ایران تنها کشوری است که به این فلاکت نیفتاده که هر روز کسی در جایی برایش تصمیم بگیرد" آمریکا برای مردم پاکستان مثل قلدری است که با مرگ هر عزیزی کینه اش در دلشان تازه تر می شود خودشان زورشان نمی رسد اما هر کس به آمریکا بد و بیراه بگوید ذوقش را می‌کنند. به خاطر همین ۷۷ سال قبل با رهبری محمد علی جناح و علامه اقبال لاهوری خودشان را از هند هزار آئین و فرقه جدا کردند تا پاک بمانند اسم خودشان را هم گذاشتند پاکِ ستان یعنی سرزمین پاک ها.
ما غالبا از پاکستان آن چیزی که رسانه برای مان ساخته شنیده ایم. جولان گروهک های تروریستی، جدایی طلبی، کارتل های مواد مخدّر، قاچاق سوخت و... اما مردم در پاکستان به عنوان دومین کشور پرجمعیت مسلمان به شدت عاشق ایران اند که هیچ، کشته مرده اهل بیت اند. هر شهری برای خودش امام بارگاه دارد که ماکت حرم امام حسین را گذاشته اند و آنجا را زیارت می کنند.
پاکستانی ها حالا هر سال از مرز میرجاوه و ریمدان خودشان را باید به اربعین برسانند. نه برای آنکه استخوان سبک کنند و نه برای آنکه از شلوغی شهر و خانواده به کربلا پناه ببرند نه، سفر کربلا را حق امام می‌دانند سفری که گاها تا ۵ هزار کیلومتر بعد مسافت دارد. دو هزارتایش داخل خاک خودشان است که با چه مصیبتی خودشان را باید از دست وهابی ها و تندوروهایشان نجات میدهند تا به مرز ایران برسند آنجا تازه گاهی تا ده روز پشت مرز زیر آفتاب می نشینند تا دولتشان مرز را باز کند. حتی آب و غذایشان تمام می‌شود.چه کسانی که همانجا مرده اند و نرسیدند چه زنانی که همانجا زایمان کردند. چه بچه هایی که تلف شدند. تازه می آیند وارد خاک ما می شوند که بعضا نگاه شهروند درجه دومی به آنان بکنیم البته آنان کاری به برخوردها ندارند ولی ایران را قبله آمال خودشان می دانند. تازه می رسند عراق و بعد زیارت و همین مسیر را دوباره بر می گردند البته قبلش حتما قم و مشهدشان را می روند.
شنیدی اتوبوسشان چپ کرد؟ فکر کن در کشور غریب پرپر شدن عزیزانت را ببینی و خودت هم زخمی شوی و حسرت زیارت هم به دلت بماند. انگار داغ چند برابر می شود اما فکر می کنی کوتاه می آیند. نه سال دیگر باز دوباره یک سال نمیخورند و نمی پوشند تا پول سفر کربلایشان آن هم با اتوبوسی که نه صندلی درستی دارد نه کولر و وسیله تهویه هوایی فقط چندتا پنکه دارد تا فقط هوا برود و بیاید تا پنج هزار کیلومتر بکوبند تا به کربلا برسند البته اگر زنده برسند. برای من پاکستانی ها معنی وطن و شیعه بودن را عوض کردند.
"پاکِ ستان" مجموعه ای از 18 روایت میدانی از 10 نویسنده خلاق و پرتوان از زوار شبه قاره است که در مرزهای میرجاوه و ریمدان خودشان را به ایران می رسانند تا با وجود موکب هایی که چند سالی است راه افتاده نفسی تازه کنند و ادامه مسیر را به سمت زیارت اربعین پیش بروند. این روایت ها قرار است شرحی حالی باشد بر احوال زوار پاکستانی و هم چنین روایتی از میهمان نوازی مردم سیستان و بلوچستان. از محله غلام سرور گرفته تا اکرم پلوی اکرم خانم که حالا شهرت فروانی به دست آورده است.
*پاک سِتان* حاصل دسترنج حلقه روایت ترانگ حوزه هنری سیستان و بلوچستان است.
        

11