معرفی کتاب چهار سرباز اثر اوبر مینگارللی مترجم ابوالفضل الله دادی

چهار سرباز

چهار سرباز

اوبر مینگارللی و 1 نفر دیگر
3.8
17 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

15

خواهم خواند

6

ناشر
افق
شابک
9786223321597
تعداد صفحات
180
تاریخ انتشار
1403/9/3

توضیحات

        زمستان 1919 است، سرمای زمستان تیغ برنده‌اش را پراکنده، جنگ داخلی در جریان است، جنگِ قدرت و جاه‌طلبی عرصه را بر مردمان تنگ کرده است. در نزدیکی خطِ مقدم رومانی چهار سرباز ارتش سرخ همراه شده‌اند و باید صبر کنند؛ صبر برای آنچه اجتناب‌ناپذیر است، برای شروع مبارزه و شاید برای مرگ.

از جنگ‌های داخلی روسیه گاه به‌عنوان جنگ کمونیسم یاد می‌شود: رژیم جدید علاوه بر کشمکش با نیروهای ضدانقلاب داخلی و متحدان خارجی آن‌ها، کوشش کرد تا مهار دولت را بر تمام فعالیت‌های اقتصادی برقرار کند. دو گروه بزرگ نظامی به نام ارتش سرخ، که برای منافع بلشویک‌های کمونیست به رهبری ولادیمیر لنین می‌جنگیدند، و نیروهای متحدی که اتحاد ناپایداری از
گروه‌های بلشویک‌ستیز بودند، آن‌ها ارتش سفید خوانده می‌شدند.

چهار سرباز اثر اوبر مینگارللی طبیعتاً با حضور چهار سرباز روایت می‌شود: در زمستان 1919 چهار سرباز در زمانۀ محدود میان نبرد و آتش‌بس در جنگلی یخ‌بسته در نزدیکی خط مقدم رومانی برای زنده ماندن تقلا می‌کنند. برای زنده‌ ماندن هر چیزی می‌خورند و در این فضای معلق میان گذشته و مرگ، کاری جز حرف زدن ندارند. سربازها حرف می‎‌زنند و سیگار می‌کشند و منتظر می‌مانند.

راوی برایمان تعریف می‌کند: با هم‌قطارانش در دل جنگ برکه‌ای می‌یابند که پناهگاه‌شان می‌شود برای گذران زمستان و امید بستن به بهار. همان‌جا می‌مانند و از زمین و آسمان، ترس‌ها و آرزوها، خشم‌ها و خانواده و تمام انسانیتشان حرف می‌زنند.

تعلیق چهار سرباز را از لحن راوی و از آنچه به انتظار نشسته‌اند می‌شود خواند؛ سربازها منتظرند بهار از راه بیاید، منتظرند گردانشان برسد و همه با هم راهی شوند، منتظرند آنچه گزیرناپدیر است زودتر آغاز شود به امید پایانِ آن: منتظرند خشونت و جنگ دوباره شعله بکشد.

اوبر مینگارللی (1956 – 2020) از نویسندگان جریان‌ساز و از صدای نوین در ادبیات غرب بود. او در کوهستان‌های لورن متولد شد، نوجوانی کتاب‌دوست بود، در جوانی سه سال به نیروی دریایی پیوست و از آن پس، فقط نوشت و نوشت. ‌منگارللی در سال 2003 برای رمان چهار سرباز برندۀ جایزۀ مدیسیس شد. منگارلی جز چهار سرباز کتاب موفق دیگری هم داشت: خوراکی در زمستان که نامزد جوایز متعددی شد، از جمله من‌بوکرِ بین‌المللی. اوبر منگارلی در سال 2020 و بر اثر سرطان چشم از جهان فرو بست و صدایی بی‌نظیر در ادبیات خاموش شد.

چهار سرباز را ابوالفضل الله‌دادی، مترجمِ پرافتخار و شناخته‌شدۀ ادبیات فرانسوی، به فارسی ترجمه کرده است. نشر افق با خرید حق انحصاری نشر اثر (کپی‌رایت) ناشر انحصاری چهار سرباز و اوبر مینگارللی در ایران و به زبان فارسی در سراسر جهان است.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

30 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به چهار سرباز

خنده سرخسفر به انتهای شبدر جبهه  غرب خبری نیست

ادبیات ضدجنگ

68 کتاب

قرار است وجود خود را بفروشم. قرار است نیست شوم، غرق در شومی و پلیدیِ جنگ. می‌خواهم خود را فدا کنم. از وجودم چیزی نخواهد ماند. نمی‌دانم این کار را چرا انجام می‌دهم، می‌دانم وجودم زخم خواهد دید. شاید زخمش هیچگاه التیام نیابد. اما انجامش می‌دهم. چرا؟ ضروری است؟ برای روحم تحمل این زجرِ مطالعه‌ٔ ادبیات ضدجنگ ضروری شده است. چرا؟ معمولا شرح علتِ امورِ ضروری کارِ سختی است. علتی ندارم برایش. توجه‌ام به آن جلب شده است، قوای ذهن‌ام را اشغال کرده است و وجودم معطوف به آن شده است. پس انجامش می‌دهم و زجر می‌کشم. اینجا لیستِ آثار ادبیات ضدجنگی که پیدا کرده ام را قرار می‌دهم (مشخصا ترجمه‌ها و آثار فارسی را. چون هدفم فهم جامعهٔ ایران است). حتما برای هرکدام از این کتاب‌ها که بخوانم، مرور خواهم نوشت و سعی خواهم کرد تکه تکه تصویرِ کلیِ ادبیات ضدجنگی را که می‌خواهم معطوف به فهمِ جامعهٔ ایران باشد را تکمیل کنم. اصلا ادعا چیه؟ باور دارم که ادبیات تصویری از جامعه را نشان می‌دهد، این بدان معنا نیست که تصویرِ تمام جامعه در ادبیات منعکس می‌شود (هیچ اثر و روایتی نمی‌تواند همه‌چی را به تمامه در خود بازنمایی کند) و این گزاره بدان معنا نیز نیست که ادبیات چیزی جز بازنمایی جامعه نیست، یعنی کارکردهای دیگری نیز برای متنِ ادبی قابل تصور است. در کنار این، باور ندارم که برای فهمِ جامعه نوعی متن‌بسندگیِ ادبیات‌پایه مکفی و از قضی حتی ممکن است؛ یعنی ادبیات مفری برای فکر در باب جامعه است و فهمِ جامعه طبیعتا و قطعا منحصر در متنِ ادبی نیست. پس، متنِ ادبی به فراتر از خود (تاریخ و جامعه) ارجاع دارد و از این حیث منطقی است که برای فهمِ جامعه بتوانیم ادبیات را فراخوانی کنیم. در این لیست، که تا اینجا بدونِ جست‌وجوی روشمند و صرفا با پرسان پرسان گشتن، سرچرخاندن و بُر خوردن میانِ کتاب‌ها تشکیل شده است، سعی کردم به جوانب مختلفِ چیزی که بهش "ادبیات ضدجنگ" می‌گیم توجه داشته باشم. در نهایت هیچ ادعایی ندارم و با تمام وجود گشوده هستم به هر اتفاقی که در این مسیر بیافتد. هیچ چیز را مفروض نخواهم گرفت جز اینکه "جنگ سراسر پلیدی است و چیزی در جنگ پرتویی از روشنایی ندارد." این لیست را بسیار ادیت/ویرایش خواهم کرد. حتما اگه نکته‌ای هست، اثری را جا انداخته ام، اثری را به اشتباه در لیست قرار داده و خلاصه هرچه بود خیلی خوشحالم می‌کنید بهم اطلاع بدید. اگر در این مسیر به هر کدام از کتاب‌ها رسیدم که دوست داشتید همخوانی کنیم، البته باید جدی و ضربتی باشید، بهم خبر بدید. شاید بتونیم هماهنگ کنیم و هم‌فهمی کنیم با کتاب‌ها. جا دارد از همهٔ کسانی که در مورد این دغدغه باهاشون حرف زدم و توی پیدا کردن آثار بهم کمک کردن تشکر کنم. مشخصا از علی آقای عقیلی‌نسب عزیز که واقعا زیادی کمکم کرد. دمت‌گرم مرد 🙏✌️ پی‌نوشت: لیست ابتدایی است و هرچی ایراد است برگردهٔ منه و حتما بهم اطلاع بدید. خوشحال می‌شم.

83

یادداشت‌ها

          مترجم اثر «ابوالفضل الله‌دادی» مقدمه‌اش را با چنین جمله‌ای آغاز می‌کند:
«چهارسرباز قصه‌ی دوستی و هم‌بستگی و برادری است. قصه‌ی رفاقت بِنیا، پاول، کیابین و شیفرا، چهار سربازِ ارتش سرخ که در سال ۱۹۱۹، شکست‌خورده و درمانده، با سرما و گرسنگی و شبیخونِ دشمن دست‌وپنجه نرم می‌کنند.»
همین نوشته در معرفی کتاب و جذب کردن مخاطب به نظرم کافی است.

📚 از متن کتاب:
«در آن لحظه به نظر می‌رسید که از زمستان جنگل بسیار دور شده‌ایم و همه بسیار دور بودیم از جنگ که به زودی با پایان زمستان از سر گرفته می‌شد.»

«چهار سرباز» اثری است ضدجنگ و روایت‌گر قصه‌ی دوستانی است که در دل آشوب جنگ و برای فرار از ترس‌های‌شان به رفاقت پناه برده‌اند. این اثر، کوتاه و جذاب اما به شدت تاثیرگذار است. نویسنده آن‌قدر دقیق و با ظرافت شخصیت‌پردازی کرده است که بعید می‌دانم خواننده‌ای جذب کتاب نشود و رابطه‌ی دوستانه‌ای را از گذشته‌ی خویش به یاد نیاورد و غرق در خاطراتش نشود!

روایت مینیمال و تاثیرگذار نویسنده باعث می‌شود که خواننده احساسی عمیق از تنهایی، دوستی و تهی بودن جنگ از هر نوع معنایی را تجربه کند. همچنین کتاب به جای تمرکز بر خشونت جنگ، بر لحظات هر چند کوتاه و کمیاب انسانی و پیوندهای عاطفی میان شخصیت‌ها متمرکز است. شخصیت‌هایی که هر یک پیشینه‌ی متفاوتی با یکدیگر دارند و ای‌بسا که در شرایطی عادی تن به رفاقت با هم نمی‌دانند اما در شرایطی که زندگی‌شان هر لحظه ممکن است به پایان برسد، رفیقِ شفیق همدیگر شده‌اند.
        

0