چرا آرامش نایاب شده؟

به عنوان یک انسان برای هرکدام از ما پیش می‌آید که احوال خوبی نداریم و در دنبال لحظه‌ای آرامش زمین و زمان را دشنام می‌دهیم، دچار حمله عصبی می‌شویم و سعی میکنیم نفس عمیق بکشیم، شاید این موضوعات در روزگار نسل‌های پیشین ما کمتر پیش می‌آمد و در این اندازه که قشر بزرگی از جامعه با آن آشنایی دارد یا آن را تجربه کرده.

کودکی که با لالایی مادر گوش می‌دهد و کلام مادر را درک نمی‌کند اما از آوای آن آرام می‌گیرد و می‌خوابد. آسمانی که روزگاری صفحه نمایش انسان برای شب بود تبدیل به علمی مخصوص ستاره‌شناسان شده و جز اندکی علاقه‌مند کسی به این سیاه و سپید درخشان نگاه نمی‌کند. 
موسیقی، آسمان، طبیعت، مذهب و بسیاری چیزهای دیگر که می‌توانند زندگی ما را ساده‌تر و آرام‌تر از امروز کننده، از موضوعاتی هستند که می‌توانند در این کتاب برای خواننده مفید باشند، همه‌ی توصیه‌ها  برای افراد از جذابیت یکسانی برخوردار نیستند اما هرکسی ‌می‌تواند آنچه برای اوست پیدا کند.
        

          تمام کتاب های مدرسه زندگی آلن دوباتن کاربردیه. با توجه به درگیری ذهنی تون اگه موضوع کتاب رو انتخاب کنین خیلی کمک کنندست. من برای این کتاب دورهمی هم تو کانال تلگرامم گذاشتم 👌🏻
        

          این کتاب جزو مجموعه The school of life آقای دوباتن هست و بهتره در همین قالب هم بهش نگاه کنیم. بعنوان یک کتاب مستقل شاید به اون صورت تعریفی نباشه؛ ولی اگر بعنوان یک عضو از یک مجموعه بزرگ بهش نگاه کنیم، درخور توجهه و ارزش خوندن داره.
اگر کسی کتابی از این مجموعه نخونده، بنظرم بهتره با این کتاب شروع نکنه. آثار دیگه‌ای از آقای دوباتن رو می‌شه پیشنهاد کرد.
        

          هنگام چیدن گل‌های داودی از پرچین شرقی
به افق کوهستان جنوبی خیره شدم. 
هوای کوهستان هنگام غروب آفتاب روح‌نواز است.
آن‌گاه که پرنده‌ها فوج‌فوج به خانه باز می‌گردند.
در این چیزهاست که معنی حقیقی را می‌یابیم،
اما وقتی به بیانش می‌کوشم، نمی‌توانم کلمات را بیابم.
        

          هر وقت کتابی از آلن دوباتن میخوانم شگفت زده میشوم ، چون حرف هایش برای منِ سرگردان در دنیا ی مدرن مثل حرف های یک دوست خوب است ، کسی که به تو نشان میدهد اگر هم‌رنگ جماعت نیستی اشکالی ندارد تو تنها نیستی!
این کتاب همان چیزی بودی که میخواستم و چقدر خواندش در این روزهای نسبتا گرم پاییز حالم را خوب کرد.
ما انسان های مدرن دقیقا به این دیدگاه برای آرامش نیاز داریم ، همین نگاه کاملا واقع بینانه.

پ.ن : به صورتی اتفاقی حدیث روی گوشی ام امروز این بود 
 " آن که چشم دارد به انچه که در دست مردم است ، غمش به درازا کشد و اندوهش همیشگی گردد..." حضرت رسول "ص" 
        

          همه ما آرزو داریم آرامتر صبورتر و آسوده تر باشیم و بتوانیم با کمال آرامش و با شوخ طبعی با شکستها و ناراحتیهای زندگی روبه رو شویم . اما چگونه میتوانیم اینگونه آسوده باشیم در حالی که اضطراب و نگرانی در روابطمون با آدمها ذهن و ضمیر ناخود آگاهمون و حتی در روزها و شبهای ما رخنه کرده است؟

آلن دوباتن از اون دست نویسنده هایی ست که وقتی کتابی ازش می‌بینید بی‌ شک بدونید که با کتابی پخته و کاربردی مواجه هستید که نگاهی ساده، منطقی و قابل اجرا نسبت به مسائل
اطرافمون ارائه میده.


اما کتاب آرامش؛
  یکی از جنبه های مثبت کتاب دسته بندی مطالب اون هست. از آنجایی که اکثر نگرانیهای ما از روابطمون با دیگران نشات میگیرد، کتاب با قسمت روابط شروع میشه و در هر فصل به خوبی به بررسی روابطی مثل ازدواج ، ارتباط با دیگران محیط کار و ....... میپردازه .در قسمت آخر کتاب به اسم سرچشمه ی آرامش به ما نشون میده که چطوری میتونیم در هر چیزی زیبایی و آرامش رو پیدا کنیم.
کتابی کم حجم اما بسیار مفید و کاربردی بود که از خوندنش لذت بردم و به محض تموم شدن مجدد در برنامه کتابخوانیم قرارش دادم کتابهای خوب نه یکبار که بارها باید خوانده شوند.
        

          توانایی آرام ماندن از جمله مهارت های مهم زندگی ست که بسیار نادیده گرفته میشود و بدترین تصمیمات رو رو هنگامی میگیریم که آرامشمان را از دست داده ایم.
یک کتاب بروز از آلن دوباتن که پیشنهاد مطالعه میدم