معرفی کتاب درد قهوه اثر ماریو بندتی مترجم عطیه الحسینی

درد قهوه

درد قهوه

ماریو بندتی و 2 نفر دیگر
3.0
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

2

شابک
9786008209645
تعداد صفحات
240
تاریخ انتشار
1400/5/9

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
مجموعه­ی ادبیات
بدنم یخ کرده بود، در آن هوای پاییزی این واکنش بدنم حقیقتا
نوبر بود. پاییز دل­انگیزترین فصل من بود. اما آن لحظه وقتی سوز
اشک را احساس کردم، هوای پاییزی معنا و مفهوم دیگری یافت.
از پشت پرده­ی اشک خوب که نگاهش کردم، زیبایی و شیرینی
نگاهش رنگ باخته بود. با انگشت­های ظریفش که سرد هم بودند،
ری گونه­های خیسم کشید. تا گفتم چه غریبانه می­روی! احساس
کردم شهسواری هستم که شهبانویش را به اسیری می­برند. به
قول شاعر مکزیکی: « آن­که رفت، خاطره­اش را برد، چونان رودی
رونده، چونان نسیمی گذرا، بدرود و دیگر هیچ.»

      

یادداشت‌ها