هرم
در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
2
توضیحات
احساس کرد دلش آشوب شده است . پیش از این جسدهای زیادی دیده بود. آدم هایی که غرق شده یا خودشان را به دار آویخته بودند. کسانی که بر اثر سوختگی مرده یا طوری در تصادف متلاشی شده بودند که هویتشان قابل تشخیص نبود. اما هنوز به چنین چیزهایی عادت نکرده بود.نگاهی به اطراف انداخت آپارتمان هالن تصویری از وضعیت خودش بود. چیدمان اثاثیه بی روح بود. بدون هیچ گیاه یا تزئیناتی. تخت نامرتب بود . والاندر جسد را برای چند دقیقه بررسی کرد. هالن باید به قفسه سینه خودش شلیک کرده و مرده باشد. والاندر نیازی به گرفتن نبض او برای اطمینان از این مسئله نداشت.فوری به آپارتمانش بازگشت و با پلیس تماس گرفت. خودش را معرفی کرد. یکی از همکارانش آنچه او درباره حادثه شرح داد یادداشت کرد. سپس بیرون رفت و منتظر ایستاد تا نخستین گروه ماموران از راه برسند . پلیس و آمبولانس تقریبا با هم رسیدند . وقتی پلیسه ها از خودرویشان بیرون آمدند . والاندر برایشان سر تکان داد . همه شان را می شناخت.
لیستهای مرتبط به هرم