فاکنگو
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
این رمان از دیدگاه اول شخص و به شکلی خاطره گویانه روایت می شود، در ابتدا به نظر می آید مخاطب با رمانی اجتماعی رو به روست؛ تا اینکه ماجرا وارد فازی جدید می شود و اتفاقاتی غیرقابل پیش بینی رخ می دهند، به طوری که خواننده ضمن بهره بردن از لحن و روایتی طنزآمیز می تواند به این باور برسد که زندگی همیشه طبق عادت پیش نمی رود و ممکن است احتمالات دیگری پیش ِروی آدمی باشد، احتمالاتی که قبل از وقوع حتی در خیال هم نمی گنجند. در گزیده ای از این رمان می خوانید: «به در بزرگ پایینی که رسیدیم فقط یه افسر تو سالن مونده بود و داشت اسلحه خودش رو برمی داشت تا به صف همرزم هاش بپیونده. افسر سریع تر از ما از در رد شد و ما دیدیم که تو تاریکی پشت در داره به سمت یه نردبون فلزی شبیه اونایی که تو استخرها می ذارن میره. ما هم دنبالش رفتیم. نردبون طولانی بود و اون پایین تو استخری از تاریکی تهش دیده نمی شد. خیلی صدا و داد از اون پایین به گوش می رسید اما...».
لیستهای مرتبط به فاکنگو
یادداشتها