ایفی ژنی عمومیداستانفرانسه ایفی ژنی یوهان ولفگانگ فون گوته و 1 نفر دیگر 4.5 3 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 4 خواهم خواند 2 خرید از کتابفروشیها ناشر دامون شابک 9789642714667 تعداد صفحات 196 تاریخ انتشار 1157/10/11 نسخههای دیگر نشر روشنگران و مطالعات زنان نشر پژواک فرزان توضیحات کتاب ایفی ژنی، اسدالله مبشری. بریدۀ کتابهای مرتبط به ایفی ژنی Mahdi ایفی ژنی یوهان ولفگانگ فون گوته 4.5 3 صفحۀ 153 0 4 Mahdi ایفی ژنی یوهان ولفگانگ فون گوته 4.5 3 صفحۀ 194 2 37 Mahdi ایفی ژنی یوهان ولفگانگ فون گوته 4.5 3 صفحۀ 150 0 4 یادداشتها محبوبترین جدید ترین 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚 1402/8/22 اقتباس گوته از نمایشنامه ایفی ژنی در تائوریس که اوریپید حدود ۲۲۰۰ سال قبل از گوته نوشته بود. داستان همون داستانه ولی اینبار گره داستان به جای خدایان به دست انسان ها باز میشه که خب از جناب گوته همین توقع میره متاسفانه ترجمه تعریف چندانی نداره اما از ترجمه ایفی ژنی راسین خیلی بهتره... 0 8 محمدرضا ایمانی 1403/4/13 تو فاوست بهم ثابت شد که گوته ید طولایی تو تحریف اساطیر داره. البته شاید تحریف کلمه درستی نباشه چون تو زمین اساطیر قصه راست برای کسیه که بهتر بتونه امور رو با منطق درونی اساطیر روایت کنه. و از اونجایی که گوته شاعر بزرگ اروپاست لابد این حق رو برای خودش میدیده که دستی تو جریان مشهور اساطیر ببره. . ایفیژنی یا ایفیگنیا، خواهر بزرگ الکترا و دختر آگاممنون، کسی بود که باید قربانی شد تا راه فتح تروا باز بشه. آگاممنون وقتی کشتیهاش رو برای حرکت به سمت تروا آماده کرد به یه مشکلی برخورد اونم اینکه بادی نمیوزید که کشتیهاش رو حرکت بده. بعد از ماهها که حرکت سپاه معطل موند و دیگه بیم اون میرفت که سپاه از گرسنگی و بیماری هلاک بشه، پیشگوها خبر دادند که آرتمیس به خاطر بیاحترامی که آگاممنون به اون کرده، تصمیم گرفته اینجوری تنبیهش کنه و تنها راه برای خاموش کردن آتش خشم آرتمیس قربانی کردن ایفیگنیاست. آگاممنون بعد از کلنجار بسیار با خودش راضی میشه که اینکارو بکنه. ایفیگنیا قربانی میشه و کشتیها موفق میشن به سمت تروا حرکت کنند. کلومنتسرا از این واقعه کینه میگیره و برای همین بعد از فتح تروا آگاممنون رو میکشه. تا اینجای داستان روایت آیسخلوس در تریلوژی اورستیا و سوفوکلس در نمایشنامه الکترا از قضیهست. اوریپید دوتا نمایشنامه داره به نامهای ایفیگنیا در اولیس و ایفیگنیا در میان توریها. تو نمایشنامه اول پایانبندی داستان اینجوریه که لحظه آخری که آگاممنون داشته تیغ رو روی گلوی ایفیگنیا میکشده، طوفانی در میگیره و آرتمیس جای ایفیگنیا رو با بزی عوض میکنه. باد که میخوابه همه میبینن به جای ایفیگنیا بزی قربانی شده. ولی این تیکه آخر خبر به کلومنتسرا نمیرسه یا شاید هم باور نمیکنه چون ایفیگنیا توسط خود آرتمیس ربوده میشه. . نمایشنامه حاضر بازنویسی نمایشنامه ایفیگنیا در میان توریهاست. داستان هم به این صورته که ایفیگنیا به جزیرهای منتقل شده که در اون به مقام کاهنه معبد آرتمیس ( گوته از اسم رومی اون یعنی دیانا استفاده میکنه) منصوب شده که وظیفش تقدیس اسرای بیگانهایه که برای قربانی کردن به اون جزیره میارن. تو جریان فرار اورست از دست الهگان انتقام، اگه اشتباه نکنم آپولون تو خوابی به اورست میگه برو سردیس آرتمیس رو از معبد اون جزیره به معبد من تو آتن بیار تا بخشیده بشی. اورست هم به جزیره میره و اونجا میفهمه ایفیگنیا زندهست. تو روایت اوریپید هم ایفیگنیا و هم سردیس رو میاره ولی تو روایت گوته میفهمه منظور آپولون از سردیس خواهرش بوده. . چنتا نکته درباره درباره نمایشنامه وجود داره: ۱- من نمایشنامه اوریپید رو نخوندم و الان دقیق به افتراقها واقف نیستم. ولی علی الاصول تو قضیه تانتالوس گوته نتونسته با منطق درونی اسطوره پیش بیاد که البته برای دوره اون و تحقیقات کم تو زمینه اسطوره طبیعی هم هست. در حال حاضر ما گناه هوبریس رو برای تانتالوس میدونیم که خواست از خدایان پیشی بگیره ولی گوته این قضیه رو نه برای تانتالوس بلکه برای پسراش میدونه و دعوا رو به انتقام گیری ساده دوتا برادر تقلیل میده که تیاِست داداشش رو گول زد که پسر خودش رو بکشه و آتریوس هم پسرای تیاِست رو تیکه تیکه کرد و ریخت تو غذاش. ۲- نمیدونم چرا گوته این اثر رو بازنویسی کرده. البته گوته سابقه بازنویسی داستانهای عامیانه رو داره ولی چند دلیل میشه برای این اثر به خصوص متصور بود. شاید اثر اصلی زمان گوته موجود نبوده و بعدا پیدا شده. شاید مقصود خاصی از پایانبندی داستان داشته و میخواسته در قضیه بردن ایفیگنیا به جای سردیس نوعی انسانگرایی رو نشون بده و ... . ۳- اگه دقت کنید داستان جایگزینی بز به جای ایفیگنیا خیلی نزدیک به داستان قربانی کردن اسماعیله. کلا اساطیر به تاریخ ادیان خیلی نزدیکن که توضیحش مجال دیگهای میطلبه. ۴- ترجمه محشره. متاسفانه سواد المانیم اجازه نمیده به اصل متن رجوع کنم منتهی مترجم به زیبایی برای اینکه جنبه تغزلی اثر رو حفظ کنه، نمایشنامه رو به نیمایی برگردونده. ۵- یه نکتهای درباره طبع اثر وجود داره. انتشارات مطالعات زنان در چاپهای اولیه اسم مترجم رو «بهروز مشیری» ذکر کرده ولی بعداً رو جلد اسم مترجم «اسدالله مبشری» اومده. من بررسی کردم هر دوتا طبع ترجمههاش عین همه ولی تفاوت اسم مترجم رو متوجه نشدم! خوشحال میشم اگه کسی میدونست بگه. لازم به ذکره که بهروز مشیری و اسدالله مبشری دوتا آدم متفاوتند. • نقاشی یادداشت: قربانی ایفیگنیا 1749 اثر گابریل فرانسوا دوین 16 21 Mahdi 1403/4/5 یه متن خاص که ادامه داستان انتقام ارست پسر آگاممنون هستش و سرنوشت خواهرش ایفیژنی. از همه چیز بهتر ترجمه فوقالعادش بود که خیلی به دلم نشست. 0 7