معرفی کتاب دختری که رهایش کردی اثر جوجو مویز مترجم مریم میرزایی

دختری که رهایش کردی

دختری که رهایش کردی

جوجو مویز و 1 نفر دیگر
3.5
208 نفر |
69 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

28

خوانده‌ام

614

خواهم خواند

109

شابک
9789645443120
تعداد صفحات
386
تاریخ انتشار
1398/5/12

توضیحات

        کتاب حاضر رمانی انگلیسی است که به زبان فارسی ترجمه شده است. نویسنده در این کتاب با استفاده از خاطرات و حوادث دوران جنگ جهانی دوم، حال و هوای خاصی به خواننده داده و فضاسازی زیبایی را صورت می دهد. همچنین به گونه ای زیبا داستان خود را به صورت موازی، در دو زمان متفاوت، با فاصله صد سال، تعریف می کند. این داستان درباره دو زن با برخی ویژگی های مشابه است که یکی از آن ها با نام سوفی در زمان اشغال فرانسه مجبور است از خانواده اش در نبود شوهرش در مقابل نازی ها دفاع کند و دیگری لیو نام دارد که در لندن زندگی می کند. شوهر لیو قبل از فوت به وی یک تابلوی نقاشی هدیه می دهد که نمایی از یک زن و مربوط به یک قرن قبل بوده که در جریان جنگ از فرانسه به انگلستان منتقل شده است. این نقاشی این دو زن را به هم مربوط می کند.
      

پست‌های مرتبط به دختری که رهایش کردی

یادداشت‌ها

مهشید

مهشید

1402/4/26

        خیلی فکر کردم که باید چه امتیازی به این کتاب بدم.اولین کتابی بود که از این نویسنده میخوندم و موضوعش جذاب بود مخصوصا قسمت های مربوط به گذشته و زندگی سوفی اما حقیقتا قلم نویسنده زیاد به دلم ننشست،شخصیت پردازی ها به نظرم ضعیف بود،روند داستان بعضی جاها خیلی کند میشد و حوصلم رو سرمیبرد و آخر داستان نسبتا قابل پیش بینی بود و بعضی جاها اصلا متوجه نمیشدم چه اتفاقی افتاده ،نمیدونم مشکل از ترجمه و سانسور بود یا خود اصل اثر هم همینه،من هیچ توضیحی ندیدم که بگه چیشد اصلا اسم نقاشی شد دختری که رهایش کردی،یا آخر داستان پل چجوری ادیت بثیون رو پیدا کرد.در  کل برای یکبار خوندن بد نبود اما چیزی نبود که دوباره بهش برگردم و بخونمش.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

          قبل نظرم در مورد کتاب در ابتدا بگم که این کتاب رو با ترجمه‌ی خانم کتایون اسماعیلی خواندم و ترجمه‌ی روانی داشت. در مورد کتاب نویسنده دو داستان رو بصورت مجازی در فاصله زمانی حدود یکصد سال روایت کرد و ماجرا رو از دید دو زن به نام‌های سوفی و لیو بیان کرد٬‌داستان کتاب کشش خوبی داشت و اینطور بود که شما رو دلزده نمیکرد و دوست داشتید بدونید چه اتفاقاتی در گذشته‌ی مبهمِ سوفی رخ داده اما از دید من نویسنده یک جاهایی زیادی داستان رو دراماتیک و خیال‌پردازانه روایت کرده٬ حالا اگر از روایتش از برخورد یک فرمانده نازی با یک زن گرفته فاکتور بگیریم در آخر کتاب رسما کاراکتر پل رو تبدیل به یک کاراگاهی کرده بود که چشمشو میبست و یک مدرک کشف میکرد که کمی داستان رو غیر واقعی نمایش میداد. نسبت به سه‌گانه‌ی قبلی که از خانم جوجو مویز خونده بودم این کتاب رو بیشتر پسندیدم اما چون قبل این کتاب ۳ اثر از داستایوفسکی خوندم نمی‌تونم نمرهي بالایی به این کتاب بدم اما به دوستانی که دوست دارن داستانی رو بخونند و باهاش سرگرم بشن پیشنهاد میکنم در وقت آزاد خودشون این کتاب رو مطالعه کنند.
        

3