معرفی کتاب بیا با جغدها درباره ی دیابت تحقیق کنیم: جستارها و غیره اثر دیوید سداریس مترجم پیمان خاکسار

بیا با جغدها درباره ی دیابت تحقیق کنیم: جستارها و غیره

بیا با جغدها درباره ی دیابت تحقیق کنیم: جستارها و غیره

دیوید سداریس و 1 نفر دیگر
3.5
18 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

28

خواهم خواند

18

شابک
9786002293947
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1398/10/22

توضیحات

        
این کتاب شامل ?? جستار از ?? جستار کتاب اصلی  است که سال ???? منتشر شده بود. سبک و سیاق نگارش سداریس در مجموعه ی «بیا با جغدها درباره ی دیابت تحقیق کنیم» تفاوت چندانی با آثار پیشین او ندارد، اما در این کتاب چند تک گویی از زبان آدم هایی به شدت عجیب و غریب وجود دارد که با آثار عمدتا اتوبیوگرافیک این نویسنده فاصله دارند.
دندان پزشکان بدون مرز، بارک الله پسر، متفاوت تر فکر کن، کنار ایستادن، من هوادار ازدواج سنتی هستم، درک جغدهای فهیم و بخند کوکابورا برخی از جستارهای این کتاب هستند.
در بخشی از کتاب می خوانیم: نمی دانم این زن و شوهرها چطور از عهده ی این همه چیز برمی آیند، هر شب چند ساعت وقت صرف می کنند تا بچه هایشان را ببرند به رختخواب و برایشان از روی کتاب، قصه ی بچه گربه های بی تربیت و فُک های یونیفرم پوش بخوانند و بعد اگر بچه دوباره دستور داد دوباره از اول شروع کنند به خواندن. در خانه ی ما پدر و مادرمان ما را فقط با دو کلمه می گذاشتند توی رختخواب «خفه شو.» این آخرین چیزی بود که قبل از خاموش شدن چراغ ها می شنیدیم.
نشرچشمه پیش از این نیز کتاب های «مادربزرگت رو از این جا ببر» و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم» را از این نویسنده با ترجمه ی همین مترجم منتشر کرده است.
«اگر یک چیز به درد بخور توی آن خانه بود، چیزی حتا شبیه بستنی، مدت ها پیش خورده شده بود. این را می دانستم و برای همین از فریزر آشپزخانه و فریزر دوم که توی انباری بود صرف نظر کردم و یک راست رفتم سراغ فریز برهوت توی زیرزمین. پشت مرغ هایی که پارسال توی حراج خریده بودیم و بسته های گوشتی شبیه شاه بلوط که روی شان را لایه ای ضخیم از برفک خون رنگ پوشانده بود، یک قوطی بستنی پیدا کردم. وانیلی و به رنگ چرک. اینقدر در فریزر مانده بود که حتا من بچه هم با دیدن برچسب قیمتش احساس کردم سنی ازم گذشته؛ «سی و پنج سنت! با این پول تو این دوره و زمونه هیچی نمی شه خرید!»
متن کتاب

      

لیست‌های مرتبط به بیا با جغدها درباره ی دیابت تحقیق کنیم: جستارها و غیره

بیا با جغدها درباره ی دیابت تحقیق کنیم: جستارها و غیرهکالیپسومخمل و جین تن خانواده ات کن

دیوید سداریس «زندگی‌نگاره‌ها»

6 کتاب

برای بار چندم است که یکی از کتاب‌های #دیوید_سداریس را از توی قفسه کتابهایم برمی‌دارم که سر کلاس نگارش برای بچه‌ها بخوانم و برای بار چندم هم هست که هیچکس غیر خودم سر کلاس با خواندن آن داستان‌ها ریسه نمی‌رود. داشتم فکر می‌کردم چرا این کار را می‌کنم. در حقیقت دارم قیافه‌ی یک دبیر دلسوز را به خودم می‌گیرم که می‌خواهد یکی از ابر انسان‌هایی را به دیگری نشان بدهد که هر حال بدش را درمان که نمی‌کند هیچ آن را تبدیل به قهقهه هم می‌کند. هر وقت که در زندگی احساس پوچی کردم و غم سراسر وجودم را مثل یک مشت، محکم در خود فشرده خودم را رساندم به کتابخانه‌ی کوچکم و دنبال دیوید گشتم. اصلا مهم نیست کدام داستان را برای بار چندم می‌خوانم مهم این است که با هر بار خواندن دوباره‌ی آن خطوط من خندیده‌ام. غش غش و عین روانی‌ها دل درد هم گرفته‌ام. آن اول‌ها می‌دویدم سمت بقیه افراد موجود در خانه یا دوستانم را تلفن‌کش می‌کردم تا از دیوید برایشان بخوانم ولی هر بار با سر به دیوار خورده‌ام. غیر از الهه که با من در خندیدن به سداریس هم‌فکر است هنوز نتوانستم کسی را متقاعد کنم که چرا این نوشته‌ها ارزشمند و نوعی نگرش تازه به زندگی است. سداریس در حقیقت در پی نشان دادن شخص خودش در #زندگی_نگاره‌ هایش نیست بلکه دارد جهانی را از دیدگاه خودش به ما نشان می‌دهد که خیلی مسخره، پوچ و مبتذل است و اینکه او چگونه با همراستا شدن با این حقیقت در جریان یک احمق به نظر می‌رسد. او می‌خواهد فرانسه یاد بگیرد، ضعیف است و تکاپویش را برای بیان دنیا به زبان فرانسه به نمایش می‌گذارد که چگونه در مقابل آن کمالی که در آرزویش هستیم ضعیفیم و از دید دیگران یک احمق به نظر می‌رسیم. داستان‌هایی که از اعتیاد و تمیزکاری خانه‌ها نوشته خالصانه، صادقانه، پر از رنج و خنده توامان اند. وقتی درباره مادرش که یک معتاد به الکل بوده و یا پدرش که میل شدید به احتکار اشیا داشته می نویسد،در جریان شناخت این دو دست و پا می‌زند مثل همه‌ی ما که همیشه دست و پا می‌زنیم تا حقیقتی را در این جهان کشف کنیم در آخر می‌بینیم که خیلی ضعیف، بی دست و پا و پر از کمبودیم. سداریس کاری می‌کند که این کمبود را بپذیریم. دست و پا زدن برای در جریان شناخت دیگری یا جهان ماندن. من فکر می‌کنم اغلب آدم‌ها گمان می‌کنند درکشان از همه‌چیز خیلی کامل است پس این دیوید است که احمق است و داستان‌های احمقانه خلق می‌کند شاید اما تهش هم با این گمان دلم را خوش کردم که خندیدنم به خاطر زیادی نزدیک بودن جهان من به جهان ذهنی است که سداریس سعی در خلق آن دارد.

17

یادداشت‌ها