گزنه و استخوان

گزنه  و استخوان

گزنه و استخوان

تی کینگ فیشر و 1 نفر دیگر
1.5
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

ناشر
تندیس
شابک
9786001829130
تعداد صفحات
311
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        این کتاب از آن دست داستان‌های تخیلی نیست که در آن شاهدختی با شاهزاده‌ای ازدواج ‌کند.
بلکه داستانی است که شاهدخت شاهزاده‌اش را می‌کشد…
مارا، دختر سوم و خجالتی خاندانی سلطنتی که بخشی از عمرش در صومعه پرورش یافته، پس از دیدن سال‌ها رنج خواهرش به دست شاهزاده‌ای پرخاشگر، متوجه می‌شود که قرار نیست کسی برای نجاتشان بیاید. هیچ‌کس جز خود مارا.
مارا برای دریافت کمک سراغ ساحره‌ی قبرستان می‌رود. او برای کشتن شاهزاده انجام چند کار را پیشنهاد می‌کند و تنها در صورتی این ساحره یاری‌اش خواهد کرد که سه وظیفه‌ی غیرممکن را به انجام برساند. اما همچون سایر داستان‌هایی که در آن ساحره‌ها، شاهزاده‌‌ها و دختر‌ها حضور دارند، تنها ابتدای کار به نظر غیرممکن می‌آید.
در این سفر اکتشافی یک ساحره‌ی قبرستان، یک مادرخوانده‌ی افسانه‌ای بی‌میل به همراهیشان، یک شوالیه‌ی سابق نیرومند، یک مرغ تسخیرشده توسط شیطان و سگی خیالی مارا را همراهی می‌کنند تا دستی شوند که دور گردن شاهزاده می‌پیچد و خانواده‌ی مارا و تاج‌وتختشان را از چنگال حاکم مستبد رها می‌سازد.
      

یادداشت‌ها

Elias

Elias

1403/9/4

          نام کتاب: گزنه و استخوان 
نویسنده: تی.کینگ‌فیشر
مترجم: میثاق خلیج
تعداد صفحات: ۳۱۲ 
ژانری: فانتزی دارک
خلاصه داستان:
 زمانی که مارا متوجه رفتار شوم شاهزاده سرزمین شمالی، شوهر خواهرش، می‌شود تصمیم به نجات خواهرش میگیرد. برای اینکار به سراغ ساحره گورستان میرود. حالا مارا باید مراحلی را طی کند تا بتواند خواهرش را نجات دهد...

بررسی: 
داستان با روایت سوم شخص و با رفت و امد به گذشته و حال اطلاعات لازم رو به مخاطب میده. 
هرچند توی همین کارهم نتونسته قوی عمل کنه؛ اول به صورت پارت پارت از گذشته میگه و بعد به صورت کلی گذشته رو تعریف و به زمان حال میاد.
فضا سازی کتاب رو میشه تا جایی برای قسمت‌های خاص خوب حساب کرد ولی در کل جای کار داشت. فضای صومعه قابل لمس نبود. بیشتر وایب یه خانه رو میداد تا صومعه که دختری رفته داخل برای اموزش. 
فضای اول کتاب جنگل و حس و حالش رو خوب در اورده بود. 
شخصیت پردازی نا پخته بودانگار خطی گذاشته بود که نمیشد ازش عبور کرد و کاراکترها رو فهمید و حسشون رو درک کرد. 
خود شخصیت اصلی مارا تاجایی قابل قبول بود.
دیالوگ، تنها ریکشن به همه بدبختی‌ها، وااایی بود که از مارا میشنیدیم. 
روند داستان نسبتا ارومه و خودگویی‌های مارا یه خورده بعضی جاها تکراری و رو مخ میرفت‌.
ایده داستان خوبه ولی نمیتونه درش بیاره نویسنده و ساده ترین چیزها رو انتخاب میکنه. داستان از یه جایی به بعد حالت سفر میگیره و تک تک شخصیت‌ها اضافه میشن و در نهایت خیلی ساده تمام میشه.
رمنس داستانم جون خاصی نداره که بشه اونجوری به حساب اوردش.
در کل کتاب گزنه و استخوان کار ساده و جمع‌وجوریه بیشتر به درد کسایی میخوره که میخوان فانتزی یا فانتزی دارک بخونن و بیشتر از این چیزی برای عرضه کردن نداره.
        

0