معرفی کتاب گزنه و استخوان اثر تی کینگفیشر مترجم میثاق خلج

گزنه  و استخوان

گزنه و استخوان

تی کینگفیشر و 1 نفر دیگر
3.3
5 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

18

ناشر
تندیس
شابک
9786001829130
تعداد صفحات
311
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        این کتاب از آن دست داستان‌های تخیلی نیست که در آن شاهدختی با شاهزاده‌ای ازدواج ‌کند.
بلکه داستانی است که شاهدخت شاهزاده‌اش را می‌کشد…
مارا، دختر سوم و خجالتی خاندانی سلطنتی که بخشی از عمرش در صومعه پرورش یافته، پس از دیدن سال‌ها رنج خواهرش به دست شاهزاده‌ای پرخاشگر، متوجه می‌شود که قرار نیست کسی برای نجاتشان بیاید. هیچ‌کس جز خود مارا.
مارا برای دریافت کمک سراغ ساحره‌ی قبرستان می‌رود. او برای کشتن شاهزاده انجام چند کار را پیشنهاد می‌کند و تنها در صورتی این ساحره یاری‌اش خواهد کرد که سه وظیفه‌ی غیرممکن را به انجام برساند. اما همچون سایر داستان‌هایی که در آن ساحره‌ها، شاهزاده‌‌ها و دختر‌ها حضور دارند، تنها ابتدای کار به نظر غیرممکن می‌آید.
در این سفر اکتشافی یک ساحره‌ی قبرستان، یک مادرخوانده‌ی افسانه‌ای بی‌میل به همراهیشان، یک شوالیه‌ی سابق نیرومند، یک مرغ تسخیرشده توسط شیطان و سگی خیالی مارا را همراهی می‌کنند تا دستی شوند که دور گردن شاهزاده می‌پیچد و خانواده‌ی مارا و تاج‌وتختشان را از چنگال حاکم مستبد رها می‌سازد.
      

پست‌های مرتبط به گزنه و استخوان

یادداشت‌ها

Elias

Elias

1403/9/4

          نام کتاب: گزنه و استخوان 
نویسنده: تی.کینگ‌فیشر
مترجم: میثاق خلیج
تعداد صفحات: ۳۱۲ 
ژانری: فانتزی دارک
خلاصه داستان:
 زمانی که مارا متوجه رفتار شوم شاهزاده سرزمین شمالی، شوهر خواهرش، می‌شود تصمیم به نجات خواهرش میگیرد. برای اینکار به سراغ ساحره گورستان میرود. حالا مارا باید مراحلی را طی کند تا بتواند خواهرش را نجات دهد...

بررسی: 
داستان با روایت سوم شخص و با رفت و امد به گذشته و حال اطلاعات لازم رو به مخاطب میده. 
هرچند توی همین کارهم نتونسته قوی عمل کنه؛ اول به صورت پارت پارت از گذشته میگه و بعد به صورت کلی گذشته رو تعریف و به زمان حال میاد.
فضا سازی کتاب رو میشه تا جایی برای قسمت‌های خاص خوب حساب کرد ولی در کل جای کار داشت. فضای صومعه قابل لمس نبود. بیشتر وایب یه خانه رو میداد تا صومعه که دختری رفته داخل برای اموزش. 
فضای اول کتاب جنگل و حس و حالش رو خوب در اورده بود. 
شخصیت پردازی نا پخته بودانگار خطی گذاشته بود که نمیشد ازش عبور کرد و کاراکترها رو فهمید و حسشون رو درک کرد. 
خود شخصیت اصلی مارا تاجایی قابل قبول بود.
دیالوگ، تنها ریکشن به همه بدبختی‌ها، وااایی بود که از مارا میشنیدیم. 
روند داستان نسبتا ارومه و خودگویی‌های مارا یه خورده بعضی جاها تکراری و رو مخ میرفت‌.
ایده داستان خوبه ولی نمیتونه درش بیاره نویسنده و ساده ترین چیزها رو انتخاب میکنه. داستان از یه جایی به بعد حالت سفر میگیره و تک تک شخصیت‌ها اضافه میشن و در نهایت خیلی ساده تمام میشه.
رمنس داستانم جون خاصی نداره که بشه اونجوری به حساب اوردش.
در کل کتاب گزنه و استخوان کار ساده و جمع‌وجوریه بیشتر به درد کسایی میخوره که میخوان فانتزی یا فانتزی دارک بخونن و بیشتر از این چیزی برای عرضه کردن نداره.
        

6

joiboy

joiboy

1404/2/5

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

🔸گزنه و ا
          🔸گزنه و استخوان: ششمین کتاب امسالم🔸

کتاب خیلی عجیبیه، ولی خب قشنگ هم هست. اولش با یه حال‌و‌هوای دارک و مرموز شروع می‌کنه، اونجوری که حس می‌کنی قراره تا تهش تو یه دنیای تاریک و عجیب بمونی. حتی جلدش هم دقیقاً همین حس رو میده. ولی یهو همه چی عوض میشه و کتاب میره سمت فضایی بامزه و گرم و دل‌نشین. خلاصه بدون اینکه بخوام حاشیه برم، بریم سر اصل حرفام.


---

🛑پیش نیاز ها برای قبل خوندنش:🛑

🔻داستانش حال و هوای یه قصه‌ی کلاسیکو داره، ولی با نوشتاری امروزی و راحت. انگار مثلاً بیان سیندرلا رو با سبک نوشتار امروزی بنویسن. نویسنده به‌نظرم خوب تونسته این تلفیق رو دربیاره و راستش خوشم اومد از این سبک نوشتنش.
حالا چرا اینو گفتم؟ چون نباید با یه سری توقعات بری سراغش. مثلاً شخصیت‌پردازی عمیق تو کار نیست، یعنی اون مدلی نیست که بشینی با شخصیتا زندگی کنی. ولی خب کاراکترا باحال و بانمکن، دوسشون داری.
اتفاقای عجیب‌غریب توش زیاده، بعضیاش شاید منطقی نباشه، ولی اونقد خوب تعریف شدن که اذیت نمی‌شی. دنیاسازی خیلی خاصی هم نداره، ولی فضاها رو قشنگ می‌تونی تصور کنی. کلاً کتابیه برای لذت بردن، نه اینکه بشینی تجزیه‌تحلیلش کنی.🔻


---

1️⃣:داستان

ماجرا درباره‌ی یه شاهدخته، بچه‌ی سوم یه خانواده‌ی اشرافی. یه وصلت سیاسی بین کشورشون و کشور شمالی باعث میشه خواهر بزرگ‌ترش بمیره و یه تراژدی سنگین رخ بده.
اوایلش نویسنده پرش زمانی داره، یعنی یه بار میریم گذشته، بعد برمی‌گردیم به حال. این اولش جذابه، ولی بعد دیگه می‌چسبه به گذشته و داستان کند میشه. من تا صفحه نود که خوندم، گفتم خب اینم از کتاب بد چهارم امسالم!
ولی وقتی خانم غبارروب میاد تو داستان، ورق برمی‌گرده. شخصیت جالب و بانمکیه، با ورودش حال داستان عوض میشه. بعدشم فضای ماجراجویی شروع میشه، شخصیتای جدید میان، و همه چی جون می‌گیره.
کلاً اگه بخوام خلاصه بگم، داستان مثل یه قصه‌ی قدیمیه که الان بازنویسی شده، یه چیزی تو مایه‌های سیندرلا یا سفیدبرفی، ولی با زبان و فضای امروزی.


---

2️⃣:روایت

تا صفحه نود بیشتر با فضا و توصیف سروکار داریم. بعد از اون، دیالوگا میشن اصل ماجرا. شخصیتا از طریق حرف زدنشون خودشونو نشون میدن، نه با توضیح مستقیم. این مدل روایتو خودم خیلی دوس داشتم، چون هم خلاقه هم سخت، ولی نویسنده خوب از پسش براومده.


---

3️⃣:شخصیت پردازی

اگه دنبال شخصیت‌پردازی عمیق و خاصی، اینجا خبری نیست. بیشتر شخصیتا تیپ‌گونه‌ان، ولی هرکدوم لحن و استایل حرف زدن خودشونو دارن. قشنگ معلومه نویسنده وقت گذاشته براشون. من شخصاً مشکلی با این نداشتم، چون از اول می‌دونستم داستان هدفش یه چیز دیگه‌ست: سرگرمی و حس خوب گرفتن از قصه.


---

4️⃣:فضا و توصیفات 

تو وصف کردن خیلی زیاده‌روی نشده، ولی اون چیزی که هست کافیه و کارو درمیاره. مثلاً اوایل که حال و هوا دارکه، قشنگ حسش منتقل میشه. بعد که ماجرا میره تو جنگل، من خودمو می‌دیدم وسط یه عالمه درخت کاج، که نور آفتاب از لای شاخه‌ها بهم می‌تابه. خیلی حس لطیف و قشنگی داشت. به دل من که نشست.


---

5️⃣:ترجمه و ظاهر کتاب

من قبلاً کتاب "شمشیر کایگن" رو با ترجمه‌ی سهیلا سهرابی خونده بودم، اونم شاهکار بود. این کتاب هم بازم ترجمه‌ش روونه، خوش‌خوان و بی‌دردسره. کتاب هم از نظر ظاهر، یکی از خاص‌ترین‌هاست. جلد و عطفش محشره، از اون کتاباس که دلت نمیاد بذاریش تو قفسه. دم نشر باژ گرم، کارشون عالی بوده.


---

جمع‌بندی آخر:

🔸«گزنه و استخوان» یه کتابیه برای حال خوب. دنبال منطق عجیب یا شخصیت‌پردازی شاهکار نباش. بخون که بخندی، لذت ببری و از یه داستان متفاوت و بانمک حال کنی. من که خوشم اومد، امیدوارم تو هم حال کنی باهاش!🔸

🟧🟡با نظراتم موافقی؟🟡🟧
        

62

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کتاب چهارم چالش کتابخوانی متفاوت پارت دوم:
گزنه و استخوان؛
خیلی وقت بود که منتظر این کتاب بودم حتی از قبل اینکه باژ بگه که قراره ترجمه‌ش کنه میدیدم که مورد علاقه‌ی خیلی از بوکتیوبرهای خارجیه و خلاصه خیلی دلم میخواست بخونمش و بالاخره خوندمش.
اول از همه از نحوه روایت داستان بگم، داستان از زمان حال شروع می‌شد و کم کم فلش‌بک میزد به گذشته و از یه جایی از اول داستان شروع کرد تا دوباره رسید به زمان حال که خب خیلی واسم جالب بود و به نظرم شیوه قشنگی بود.
قلم نویسنده خیلی خیلی خاص و خفن بود. کاملا اون حس عجیب و غریب و جادویی رو موقع خوندن به آدم می‌داد.
قبلا هم گفتم شخصیت‌ها خیلی خیلی برای من مهمن و این کتاب پر از شخصیت‌های دوست داشتنی و متفاوت بود که خیلی خوشحالم کرد. از شخصیت اصلی، مارا، گرفته تا شخصیت‌های خیلی فرعی.
شخصیت اصلیش بر خلاف خیلی از کتا‌ب‌های  فانتزی از اونایی نبود که نویسنده بخواد ادعای قوی بودنشون رو داشته باشه(یا خوده شخصیت توی داستان ادای خفن‌ها رو بخواد در بیاره) در حالی که واقعا پر از نقطه ضعف و مشکله و متکی به بقیه. مارا یه شخصیت پخته داشت که می‌دونست بی نقص نیست و همین قدرتمندش کرده بود.
اینم بگم که کتاب هایی که شخصیت غیر انسانی دارن خیلی خیلی باحالن به نظرم و توی این کتابم ما یه مرغ داشتیم که توش اهریمن بود و وای خیلی بامزه و گوگولی بود😭
در مورد رومنس داستان هم اگه بخوام بگم، جالب بود ولی خیلی کم حس میکنم البته آخرش رو واقعا دوست داشتم. یه جاهاییش هم یکم نامفهوم بود که فکر کنم بخاطر سانسوره ولی وقت نشد با نسخه اصلی مقایسه کنم.
فقط یه چیزی بود که تو طول کتاب اذیتم می‌کرد اونم اینکه اوایل کتاب(اصلا همون صحنه اول) ما با یه سرزمینی به نام سرزمین تاول زده مواجه میشیم که مارا توشه و داره تکالیف غیرممکنش رو انجام میده و یه سرزمین خیلی عجیب و ترسناکه شاید بشه گفت اما بعد از چند فصل اول بجز چندتا اشاره کوتاه به اسم سرزمین تاول زده هیچ توضیح دیگه ای در موردش داده نشد. اولش که من فکر کردم داستان قراره اصلا حول محور اون سرزمین بگذره ولی بعد دیدم که نه تنها اینجوری نیست بلکه حتی درست نفهمیدیم قضیه این سرزمین چیه.
در آخر هم بگم دلم واسه خوندن کتاب فانتزی خیلی تنگ شده بود، اون حسی که هیچی نمیفهمی توی ۵۰ صفحه اول و باید تحمل کنی تا بالاخره بفهمی اصلا موضوع چیه😭
۱۴۰۴/۴/۱۷
        

1