معرفی کتاب مدخل شعر معاصر فارسی (1392 1285) اثر شهریار خسروی

مدخل شعر معاصر فارسی (1392  1285)

مدخل شعر معاصر فارسی (1392 1285)

4.4
9 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

26

خواهم خواند

8

ناشر
فاطمی
شابک
9789643189518
تعداد صفحات
330
تاریخ انتشار
1399/3/12

توضیحات

        این کتاب کوششی است برای معرفی منسجم و نظام مند شعر فارسی در یک قرن اخیر. مولف ضمن عبور از کلیشه های رایج روایتی از شعر معاصر ایران به دست می دهد که اساس آن را ایده ها و مفاهیم موجود در شعر و نقد ادبی معاصر ایران و نسبت آن ها با یکدیگر بر می سازد ابتدا روایت معیار شعر معاصر ایران معرفی و نقد شده است. سپس با اصلاح روایت رسمی و معیار روایت جدیدی عرضه شده که هم مبتنی بر داده ها و شواهد تاریخی و هم مبتنی بر دیدگاهی منسجم است. این اثر یک جریان شناسی توصیفی و مفهومی از شعر معاصر ایران است که در پایان گزارش تاریخی از شعر معاصر ایران هم به آن افزوده شده است. مزیت کتاب حاضر آن است که شعر معاصر را منحصر در شعر نو ندانسته و به انواع شعر قدمایی در دوره ی معاصر نیز می پردازد. همچنین کتاب تصویری از تحولات شعر معاصر پس از انقلاب اسلامی هم ترسیم کرده است که در اغلب آثار دیگر مغفول مانده است.
      

لیست‌های مرتبط به مدخل شعر معاصر فارسی (1392 1285)

تکوین زبان فارسیرباعیات خیام و خیامانه های پارسیعرفان و رندی در شعر حافظ

پیشنهادی به دانشجوی ادبیات فارسی؛ مطالعاتی نظری

10 کتاب

چند نکته قبل از معرفی کتاب‌ها: ● مخاطب این پیام "دانشـ"ـجویان رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی هستند. دانشجویانی که با این رشته برخورد مستقیم داشته‌اند می‌توانند کمبودها و معضلاتش را درک کنند و آشنایی با مسائل نظری برای آن‌ها مفیدتر خواهد بود. کسانی هم که از رشتهٔ ادبیات دنبال «لذت» هستند نه «دانش»، اصلا این مسائل برایشان ایجاد نمی‌شود. ● کتاب‌ها به ترتیب مطالعه چیده شده‌اند، نه اهمیت. ● سعی کردم کتاب‌هایی را انتخاب کنم که معمولاً در صدر پیشنهادها نیستند و در سرفصل رشته هم جایی ندارند. ● تلاشم بر این بوده که از گروه‌های مختلف کتابی به‌عنوان نمونه آورده باشم؛ زبان‌شناس تاریخی، زبان‌شناس شناختی، ادیب، روشنفکر، فیلسوف، جامعه‌شناس و نظایر این‌ها. مقایسهٔ روش‌ها و مسائل این افراد موضوع جالبی است. ● مسئلهٔ من ادبیات "فارسی" است. قرار نیست با مطالعهٔ نظریاتی که مال فرهنگ و زبانی دیگر است دربارهٔ ادبیات خودمان نتیجه بگیریم. ● مهم نیست اگر بعضی فصول این کتاب‌ها را درست نفهمید. نفهمیدن هم خالی از فایده نیست. خودم یکی‌دوتا از این کتاب‌ها را با شکنجه تمام کردم؛ بعضی حرف‌ها را نمی‌فهمیدم، گاهی هم مطالب خیلی خشک بود. ● برای چندتا از این کتاب‌ها در همین بهخوان یادداشت معرفی نوشته‌ام، آن‌ها را هم می‌توانید ببینید. ● این سیر مطالعاتی چند هدف دارد؛ آشنایی با مسئله‌ها* و روش‌های مختلف در مطالعهٔ ادبیات فارسی (برای یادگیری به‌کار بستن روش درست برای هر مسئله)، بررسی مواجههٔ ادبیات ما با غرب از ابعاد گوناگون، درک چیستی و چرایی ادبیات و تکثر آن. "غایت" من هم چند چیز است؛ نشان دادن اینکه ادبیات صرفاً آن چیزی نیست که رشتهٔ دانشگاهی‌اش می‌گوید، نورافکن انداختن به بن‌بستی که رشته در آن به سر می‌برد و انداختن این فکر به سر که راهکار چیست؟ (هرچند این حرف‌ها خیلی از دهن من گنده‌تر بود، امیدوارم این فهرست کتاب اندکی از پسش بربیاید.) ● خودم دانشجوی کارشناسی‌ام و [اینجا و در این لحظه] ادعایی ندارم، من هم همکلاسی کوچکتر شما! فقط خواستم کتاب‌هایی که خودم به‌عنوان دانشجو خوانده‌ام و در شکل‌گیری ذهنیتم مؤثر بوده را هم‌رسانی کنم. *مسئله با موضوع فرق دارد. مسئله یعنی محل سؤال. سؤالات ممکن بی‌نهایتند، مهم این است که ما روی کدام سؤال دست می‌گذاریم. برای کتاب‌ها یکی‌یکی توضیح نوشته‌ام که محدودیت کاراکتر بهخوان مانع از درجش در اینجاست. در کانال تلگرامم می‌توانید بخوانید: https://t.me/Varedat_digar/874

96

یادداشت‌ها

          مدتی پیش می‌خواستم مطلبی با عنوان " درکشاکش مدرنیته و سنت " بنویسم و در آن به جنبش ‌ها و آمد و شدهای فرهنگی  در ایران بپردازم. وقتی کتاب آقای خسروی را خواندم، به نتیجه رسیدم که یکی از بهترین‌ و شفاف‌ترین‌های این جریانات، ادبیات معاصر یا بهتر بگویم ادبیات ۱۰۰ ساله اخیر ماست.
جدال و ستیز هوداران سنت و مدرنیته و اعلان برحق بودن از جانب هر کدام، مخاطب امروز را به سردرگمی و تشکیک می‌اندازد. هر کدام از جناحین، طناب را با زور هر چه تمام، به سمت خود می‌کشند و انتظار تشویق از سمت تماشاگران را دارند. در اینجا اگر گروهی با نوعی مسامحه وارد شوند و وسط طناب را ببرند تا از تنش جلوگیری کنند، مقصود حاصل نشده و دو گروه بیشتر از قبل به جان هم می‌افتند.
اساساً ورود ناگهانی عناصر مدرن، آن‌هم با حجمی وسیع در بستری عتیق، هر جامعه‌‌ای را به نوعی گلاویز شدن فرهنگی وا‌می‌دارد که نمی‌شود نقطه پایانی بر آن گذاشت. صرفاً می‌توان انتظار داشت که یک کفه در برابر کفه دیگر در زمانی خاص، سنگین‌تر باشد.
ادبیات معاصر ما و بالاخص شعر، میدانی فراخ برای این گونه زورآزمایی‌ و درگیری‌هاست. فارغ از هرگونه جهت گیری، باید این اتفاقات را پذیرفت. اینکه باید به وجود شعر معاصر  اذعان کرد و دست از لجاجت و یک‌دندگی برداشت. به‌نظر من (و برخلاف بسیاری از افراد) می‌بایست شعر را به نو و کهن تقسیم کرد و هر کدام را مسئله‌ای مقبول شمرد. این جدایی هرچه نباشد می‌تواند حضور یکی را برای دیگری مسجل کند.
 در پایان باید بگویم که شعر، امّری مقدس نیست. از آسمان نیامده و یا  دخل و تصرف در آن ممنوع یا محدود نیست. چه بخواهیم چه نخواهیم شعر به زمانه خود و آدمی متعلق است. شعر نور نیست ولی بازتاب ضیاء روزگار ماست.

        

22