معرفی کتاب آسایشگاه اثر هرولد پینتر مترجم بهرام قاسمی نژاد

در حال خواندن
0
خواندهام
9
خواهم خواند
0
نسخههای دیگر
توضیحات
بهش گفتم:نه جانم،...آخه تو چطور همچنین فکری کردی؟اینجا آسایشگاهه.مادر 6457 گفت:آهان.که این طور.خوب،مگه اینجا به اندازه ی کافی آسایش نداشت که باید می بردنش استراحتگاه؟گفتم:ای بابا،خانم 6457،موضوع به این سادگی هام که فکر می کنی نیست...بعضی وقت ها آدم باید اول آسایش داشته باشه،بعد استراحت کنه.بعضی وقت هام برعکسه.در هر حالت،چه این حالت چه اون حالت،اول از همه،صلاح و مصلحت خود بیماری بررسی می شه.بعد گفتم:با این حساب،خیالت راحت باشه.اگه پسرت رو از اینجا بردن یه جای دیگه،حتما به صلاح خودش بوده.