شخصیت پردازی خوبی داشت
        

          کتاب، هم‌زمان، ماجرای زندگی شش شخصیت اصلی خود را روایت می‌کند. از یک‌سو رافائل و ویلیام، از سویی دیگر ساندرا و پاتریک و درنهایت جسیکا و اورلی. البته در این میان، شخصیت‌های فرعی نیز ایفای نقش می‌کنند. نویسنده کتاب را به سبک فیلم‌های اکشن آمریکایی آغاز می‌کند؛ سرقت از یک جواهرفروشی بزرگ و درنهایت تیراندازی بین سارقان و نیروهای پلیس. پس از آن، وارد زندگی دختری نوجوان و دوستش در پاریس می‌شویم و درنهایت چندصد کیلومتر آن‌طرف‌تر، در یکی از دهکده‌های فرانسه، با ساندرا، دامپزشکی محلی، آشنا می‌شویم. هر سهٔ این ماجراها در نقطه‌ای از داستان به‌هم می‌رسند. نویسنده با توانایی زیاد خود توانسته چندین خط زمانی ـ روایی را هم‌زمان دنبال کند و همین کار وی جذابیت داستان را چندبرابر کرده‌است.

برزخ بی‌گناهان به‌خوبی گوشه‌های تاریک روح و روان آدمی را به‌تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد رخدادهای کودکی چقدر می‌تواند در به‌وجود آمدن مسائل و مشکلات روانی زندگی آیندهٔ هر شخص نقش داشته‌باشد. این اثر را هرگز نمی‌توان داستانی ساده در ژانر پلیسی‌-جنایی دانست، بلکه رگه‌هایی از رمان‌های روان‌شناختی نیز در آن به‌خوبی مشهود است.
        

          وای واقعا این کتاب معرکه س 
نگارش بی نظیری داره ، انگار تو فیلم سینمائئ ای 
داستان انقد جذابه که کتاب از دستم زمین نذاشتم
        

          ناراحت کننده بود ولی خواندنش یک نفس پیش رفت.اگه دنبال حال خوب و حس خوب هستید این کتاب اصلا پیشنهاد نمی شود چون داستان تلخی ها و غصه ها و جنایت هاست...
        

          خوندن صد صفحه اول این کتاب برام سخت بود. حتی اونقدر ازش ناامید شدم که چند روزی کنار گذاشتمش. اما چهارصد صفحه باقی مونده رو یک روزه خوندم. به شدت نفسگیر و جذاب و تلخ بود.
        

          من که بهت گفته بودم تا دیر نشده برو.. چرا بهم گوش ندادی آخه؟
😭😭😭
***
آخرین کتابی که در آخرین ساعت آخرین روز ماه شهریور 1403 تمام کردم
برزخ بی گناهان دومین کتابی هست که بعد از ایستگاه پایانی از این نویسنده می خونم
و واقعا عالی بود
هست گرگی پنهان در نهاد هر بشر..
خیلی خیلی به یاد داستان انیمه و مانگای هیولا افتادم..
هیولا سازی چگونه است؟
این کتاب به خیلی ها پیشنهاد نمیشه
در واقع به هیچکس پیشنهاد نمیشه
مگه اینکه همزاد پنداری باشه..
وگرنه اگه یه پرنسس این کتاب رو بخونه میاد توی کامنتا میزنه:
dnf
***
آقای آریا نوری مترجم خوبی هستن و به خوبی هم این کتابو ترجمه کردن
ولی آخرش
چرا سانسور به این شکل؟!
رفتم سراغ نسخه فرانسویش و آخرشو دوباره ترجمه کردم به شکل زیر دراومد، اگه نمیخواین اسپویل بشین بهتره نخونین

"آنها به سر او شلیک کردند و دکتر را بیرون آوردند.
بدون آسیب
رافائل دو عکس با خود داشت. عکسی که مادرش را دوباره ملاقات می کند
و دو برادرش
عکس پدرش هم

و همینطور چند نامه..

جسیکا این خبر را هنگام تماشای اخبار ساعت 20 شنید.
آن شب، او در سکوت دور خود را دیوار کشید
خاموش شد
تا به امروز، او هرگز یک کلمه دیگر صحبت نکرده است."
        

          یه نفس خوندم ؟
دقیقا 
این کتاب واقعا دردناک بود ..
ولی فقط یه بخش کوچیکی از سیاهی جامعه بود🙂💔
اگه اعصاب آروم میخواید نخونید🗿
        

          باسمه
خب این کتاب رو قبلاً خوندم؛ اما هنوز در موردش چیزی ثبت نکرده بودم.
مبنای داستان، واقعی هست و واقعاً تلخ و سیاه... روندش هم کند نیست... ولی معمایی هم نیست و از اول، کامل در مورد جزئیات مطلع هستید.
منتهی واقعاً اگه روحیه آسیب‌پذیری دارید یا در شرایط روحی خوشی نیستید، اصلاً توصیه به خوندنش نمی‌کنم.
        

          ترجمه کتاب چندان جالب نیست
چرا باید یه فرانسوی بگه بسم الله اگر حریف مایی🥲


اسپویل ❌

و  تقریبا صد صفحه حرف کارکتر ها اینکه اون آقای نامحترم عموی ساندرا هست(ترجمه اشتباه)در حالی که در روند داستان متوجه میشین دایی شه
        

          تا صد صفحه اول فک میکردم ی کتاب معمولیه. ی داستان تکراری مثل بقیه داستان های پلیسی؛ اما باقیه کتاب و هر پنج صفحه یبار می‌بستم خودم رو آروم میکردم بعد ادامه میدادم.
اگه روحیه حساسی دارین اصلا پیشنهاد نمیکنم.
        

          دردناک و هولناک

خوندن هر خط منو به صلابه می‌کشید و به خط بردی می‌برد… آخرش چی می‌شه؟ چه بلایی سرشون میاد؟ درد تک تک شخصیت‌ها، زندگی‌شون، گذشته‌شون، اشک‌هاشون.. اصلا چرا همچین چیزی باید واقعیت داشته باشه؟ چقدر ما آدم‌ها پست هستیم!
پایانش تا حدی قابل پیش‌بینی بود ولی دردناک. توی انتقال درد و به تصویر کشیدن خیلی خوب بود، اما بعضی جاها کم داشت و بعضی جاها زیادی، گزافه‌گویی! ترجمه خوب بود اما حس می‌شد بعضی جاها امانت‌دار نبوده…
در کل، پیشنهاد خوبی بود از رفیقم… و پایان خوبی بود برای چالش شهریورم! مرسی.

کتاب پانزدهم از ۱۵ کتاب چالش شهریور ۱۴۰۳ :)
———
[اگر دوست دارین بیشتر از کتابایی که می‌خونم ببینید تلگرام می‌تونید به نشونی @ReadByMani دنبالم کنید.
        

          میخوام یکبار دیگه بخونمش اگرچه هنوز بعضی اتفاقات قشنگ یادمه بس که هولناک بود
        

          دلهره آور و وحشتناک بود ... سادیسمی بودن افراد رو نشون میداد ..متن روان بود کشش داشت ولی به شدت ناراحت کننده بود... تم دارکی داشت انرژی خوبی نگرفتم ازش. 
        

          نکته ی مهم !!!! این کتاب را یا شروع نکنید یا چاره ای جز اتمامش ندارید !!!!
خوب میتونم بگم تا الان هیچ کتاب جنایی معمایی راز آلودی منو اینجوری میخکوب نکرده بود ، جنایت ها و سادیسم هایی که داخلش بود به قدری وحشتناک بودند که میشه کفت باید اول کتاب هشدار داده بسه 
نهایت پست شدن یک انسان روانی و خطراتی که داره 
روبه تصویر میکشه 
و واقعا کتاب دارک و تلخیه ...
سه ستاره میدم چون این دومین کاری بود که از این نویسنده خوندم فکر نمیکردم همچنین داستان چندشی هم نوشته باشه و دوا ینکه سانسور های الکی و بی جا 
خیلی اعصابمو خورد کرد 
من از ابتدای داستان حدس هم زده بودم اما مطمئن نبودم
        

          با اینکه داستان در واقعیت بود اما قلم نویسنده این کتاب رو به یکی از زیباترین های جنایی معمایی بدل کرده.