خداحافظ تسوگومی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
4
خواهم خواند
0
توضیحات
انرژی زیادی که تسوگومی صرف کرد، آفتاب شدید در ساحل تابستانی، دوست جدیدی که پیدا کرده بودم...همگی دست به دست هم دادند تا فضایی متفاوت با هرچه تا به آن زمان تجربه کرده بودم، خلق شود. جهانی قدرتمند و محکم تر از واقعیت، به آشکاری رویاهایی که سربازان، درست پیش از مرگشان یا هنگام دیدن شهرهایی که درآن متولد شده اند . دارند. ولی در این آفتاب بی رنق سپتامبر می بینم که دست خالی ام، حتی ردی از تابستان هم در وجودم باقی نمانده، حتی ذره ای از آن. وقتی دیگران در مورد کارهایی که انجام دادم می پرسند، فقط می توانم بگویم تمام وقتم را در شهری که در آن بزرگ شده ام گذراندم و مجانی در مسافرخانه ی یکی از اقواممان ماندم . تابستان برای من عصاره ی غلیظ تمام چیزهای گذشته است که دوستشان داشتم و ازدستشان دادم.
یادداشتها