جذاب و پرکشش
نظر نهایی رو در پایان جلد سوم میدم
        

          از بس درگیر تصویر بودم سالها دیگه نمیتونم خیلی توصیفات کتاب رو تصویر سازی کنم تو ذهنم باید حتما تصاویر ساخته شده رو ببینم و این بده 
و اما کتاب تا اینجا جذاب بوده و من درگیر شخصیت ها شدم و میخوام که بدونم چه اتفاقاتی قراره براشون پیش بیاد
تا اینجای کار هیجان و اتفاق خیلی خاصی نیوفتاده غیر یک مورد 
چون تابحال از سندرسون نخوندم نمیدونم کلا سبکشه یا باید صبر کرد هنوز 
        

          شروع جالب و جذابی داشت. باید دید ادامه ماجرا چی میشه
        

          سلام
قطعا برندون سندرسون از بهترین فانتزی نویسان حال حاضر هست. مه‌زاد آخرین امپراتوری رو با اشک به اتمام رسوندم. این مجموعه شروع خوبی برای ورود به دنیای کازمیر سندرسون هست. کتاب از جذابت بالایی برخوردار بود. سیستم جادویی منحصر به فردی داشت. شخصیت‌های اصلی به خوبی پرادزش شده بودند. در این جلد قطعا کلسیر بهترین شخصیت بود. سندرسون در کتاب‌هاش نگاه جالبی به مذهب داره که در این کتاب هم دیده می‌شد. پایان رمان خوب و راضی کننده بود و آدم رو برای خوندن جلد بعدی مشتاق می‌کرد. 
من واقعا از خواندن این کتاب لذت بردم.
        

          سندرسون قطعا خلاقه و نبوغی در خلق دنیاهای فانتزی داره. جهان و قوانین طبیعی که در این کتاب خلق کرده هم خلاقانه‌س، اما اینجا خلاقیتش رو در ساخت قواعد تازه‌ای برای طبیعت به کار گرفته. مثلا در طریق شاهان خلاقیتش رو صرف ساخت جهانی تاریخی و باشکوه کرده که با تاریخ نسبت بیشتری داره، ولی اینجا درگیر قوانین طبیعی شده و بعضا اون‌قدری تبصره بر قواعد طبیعی زده که از حوصلهٔ من دیگه بیرون رفته. کتاب می‌تونه مخاطب رو غافلگیر و حیرت‌زده کنه و به ادامه دادن ترغیب کنه اما در نهایت اون‌طوری نیست که بعد از خوندن چندان در یاد آدم بمونه و بتونه بگه که من از تجربهٔ خوندن کتاب چیز زیادی برام مونده. یه جور دیگه اگه بخوام بگم، اینجا خلاقیتش چندان برآمده از فکر و اندیشه نبوده و انگار خیلی درگیر تکنیک خلق فانتزی بوده.
        

          خیلی وقت بود که در لیست باید بخوانم هایم بود ولی نمیدانم چرا سراغش نمی رفتم.
احتمالا حکمتش این بوده که آخرین روزهای تابستان بخوانمش تا به یادماندنی تر شود. 
انقدر فوق العاده بود که به گمانم قدرت رقابت با بهترین مجموعه های فانتزی را دارد. 
پیرنگ، شخصیت پردازی، گره ها، تعلیق، دنیای منحصر بفردی که ساخته است، قدرت های خارق العاده ای که در آن دنیا وجود دارند«فلزات الومنتیک»، آن تصویر هولناکی که از عوض شدن عناصر معمول دنیای فعلی ما مانند طبیعت، شیوه ی حکمرانی، مذاهب و... ساخته است و... همگی در جایگاه های بالا در مقایسه با دیگر کتاب های فانتزی قرار دارند. 

خلاصه داستان: 
چند هزار سال از معراج لرد فرمانروا و یاران او می گذرد، نظام طبقاتی کاملا به ثبات رسیده است. 
جامعه به دو قسمت اشراف و اسکاها تقسیم می شود، اسکاهای بی ارزشی که در مزارع، بدون هرگونه حقوق کارگری می کنند، شهر ها را از خاکستری که هزاران سال است که از آسمان همیشه تیره ی کشور فرو می ریزد تمیز می کنند وسرهایشان را پایین نگه می دارند تا فقط زنده بمانند... 
**هم چنین مه سان هایی وجود دارند که با سوزاندن فلزات الومنتیک، قدرت هایی را به دست می آورند. 
سوزاندن کمی قلع ماهیچه هایشان را تقویت می کند، مس رد آن ها را مخفی می کند و...**
و حالا کلسییر، فراری هاتسین که از سیاهچال های لرد فرمانروا جان سالم به در برده است رویای دوباره دیدن آسمان آبی و چیزهایی که حافظان«افرادی که اطلاعاتی که لرد فرمانروا می خواهد فراموش شود را به خاطر می سپارند» از آن می گویند را در سر دارد. 
و اما وین، دختر نامشروع یکی از اشراف که در خانه ی دزدان فرومایه ی لوتادل بزرگ شده است. 
سرنوشت این دو زمانی به هم می پیوندد و همه چیز از قبل پیچیده تر می گردد... 

پ. ن: فلزات الومنتیک به چهاردسته تقسیم می شوند: جسمانی، روانی، زمانی و فزاینده. 
هرکدام از این دسته ها شامل دو فلز بنیادین و آلیاژ های آن ها می باشد که هر کدام مربوط به یک توانایی خاص می باشند. 
هر فلز تاثیری درونی یا بیرونی در پی خواهند داشت. 

پ. ن۲:کتاب حذفیات زیادی دارد  که گاهی اوقات این حجم از تغییر لغات و معانی اذیت کننده می شوند. 
        

          خب باید گفت که برندون سندرسون همیشه نویسنده مورد علاقم بوده و واقعا این کتاب شروع خیلی خوبی داشت فضا سازی همچنین داستان های گذشته شخصیت ها واقعا عالی بود 
        

          واقعا محشره تا اینجا 
پیچیدگی  رازالود بودن داستان باعث شده سریع برم بخش دومشم بخونم 
کتاب تا الان بهترین شخصیت پردازی هارو داشته 
توصیف های بسیار قابل فهم در صحنه های نبرد 
داستانی جدی و بینظیر 
وکلا تا الان ایرادی ازش نتونستم بگیرم خدایی
وقتی این کتابو میخونید خیلی جاها قراره از استرس و ترس از اینکه چه اتفاقی قراره بیوفته به خودتون بلرزید 
و قرار نیست به این راحتی کتابو زمین بزارید 
بهترین فانتزیه که تا به حال  خوندم 
        

          من مه زاد  را شاید یکی دو سال پیش خواندم و اینجا ثبت نشده بهرحال
دنیای مه زاد یک دنیای عجیب غریبه از سیستم جادویی فلز افسایی گرفته تا مفتش های اون یک دنیای جادویی ، فانتزی از دل کاراکتر های جذاب که حجم و صفحات را برای تو بی معنا می کرد 
این مجموعه را به تمامی فانتزی خون ها پیشنهاد میکنم اخیرا هوپا جلد دوم هم زده من سه جلد رو از آذرباد خواندم و راضی بودم 
جلد یک هوپا هم خواندم و اونم ترجمه خوبی داشت 
        

          مه زاد...؟!
حتی فکرشم نمیکردم یه روزی برسه که بخوام یه کتاب فانتزی بخونم و اینقدر ازش خوشم بیاد...

یکی از دلایلی که باعث می‌شد از کتاب های فانتزی خوشم نیاد این بود. که فکر میکردم محتوای خاصی ندارن...البته که شاید اکثرشون واقعا محتوای خاصی نداشته باشن... ولی مه زاد واقعا برام جالبه، شخصیت های قوی ای داره که در عین اینکه باهم متفاوت هستن ولی در نهایت مکمل همدیگه هستن و برای ساختن دنیایی بهتر برای مردم ضعیف در کنار اهداف شخصیشون تلاش میکنن... 

و یه چیز جالب اینکه خیلی راحت تونستم باهاش ارتباط بگیرم چون اختلاف طبقاتی، به کار گیری قشر ضعیف توسط قشر قوی و مرفه جامعه، سرکوب و محروم کردن مردم عادی، سیاست های موجود در کتاب و .... دقیقا تو دنیای ما هم هست متاسفانه و همین باعث شد محتوای کتاب رو درک کنم 


        

          تصور نمی‌کردم بعد از هری پاتر، کتاب فانتزی و ماجراجویی‌ای پیدا کنم که تا این حد جذبم کنه🌪️👑
.
لوتادول پایتخت آخرین امپراطوری است. شهری که لایه‌ای از خاکستر مثل تور روی آن را پوشانده و کارگران اسکا دائما در حال زدودن آن هستند. خاکستر هم مانند ظلم آخرین پادشاه‌ صدای اسکاها را در گلو خفه می‌کند. اسکاهایی که پایین‌ترین طبقه اجتماعی‌اند و معمولا کشاورز، برده، خدمتکار و... هستند و جان‌شان هیچ ارزشی ندارد بطوریکه بخاطر مسائل بی‌اهمیت، به راحتی توسط اشراف کشته می‌شوند. 
بالاخره فردی به نام کلسییر گروهی تشکیل می‌دهد تا با پادشاه بجنگد و شرایط را به نفع اسکاها تغییر دهد. افرادی هم قبل از کلسیر شورش کرده‌اند ولی دستاوردی نداشته‌اند؛ یعنی می‌توان به موفقیت این گروه امید بست؟
بعضی از افراد این اجتماع دارای توانایی‌های خاصی به اسم آلومنسری هستند که قدرت فوق‌العاده‌ای به آن‌ها می‌دهد و این قدرت در خانواده‌های اشراف وجود دارد. پادشاه هرگونه رابطه میان اشراف و اسکا را ممنوع کرده است تا از به دنیا آمدن فرزندان دورگه با این توانایی جلوگیری کند...
.
افراد گروه کلسیر:
داکسون، هام، بریز، کلابز، اسپوک، لرد رنو، سیزد و وین
.
فلزات مورد استفاده در آلومنسری:
*آهن: جذب جاذبه، به فرد این امکان را می‌دهد که به سمت یک نقطه جذب شود.
*فولاد: پرتاب به جلو، فرد می‌تواند خود را به سمت نقطه‌ای پرتاب کند.
*مفرغ: تقویت قدرت فیزیکی، فرد می‌تواند از نظر فیزیکی قوی‌تر شود.
*قلع: تقویت حس‌ها، به فرد این امکان را می‌دهد که حواس پنج‌گانه‌اش را افزایش دهد.
*برنز: شناسایی استفاده از فلزات دیگر، فرد می‌تواند دیگران را که از آلومنسری استفاده می‌کنند شناسایی کند.
*آتیوم: دیدن آینده نزدیک، فرد می‌تواند حرکات دیگران را چند ثانیه پیش از وقوع مشاهده کند. 
‌.
📖 از متن کتاب:
منيس شانه‌اى بالا انداخت و گفت:« وقتى به سن من برسى، بايد خيلى حواست‌رو جمع كنى كه كجاها  انرژيت‌رو تلف مى‌كنى‌. بعضى چيزها ارزش جنگيدن ندارن.»

رین همیشه به او می‌گفت که اگر دختری می‌خواهد زنده بماند، باید سرسخت و خشن باشد - حتی خشن‌تر از یک مرد.

«برای افراد من ثروتمند شدن مهم نیست... حتی زنده موندن هم مهم نیست. این کار رو می‌کنیم تا کاری بزرگ و بی‌نظیر انجام داده باشیم.... تا به اسکاها امید بدیم.»

گفت:«تو مارو استخدام کردی، چون نتایج شگفت‌آوری می‌خواستی، دوست عزیزم. در خط کاری ما، نتایج شگفت‌انگیز معمولاً مستلزم خطرات شگفت‌انگیز هم هست.»

وین گفت: «احساسات محو میشن، مگه نه؟»
بریز عقب رفت، درپوش روزنه را بست و گفت: «بله، ولی خاطراتش باقی می‌مونه. اگه مردم حسی قوی نسبت به یک اتفاق داشته باشن، اون رو بهتر به خاطر می‌سپرن.»

کلسییر با چشمک گفت: «نکته خنده‌دار درمورد رسیدن به جایی همینه، وین. وقتی می‌رسی، تنها کاری که واقعاً می‌تونی انجام بدی اینه که دوباره اونجارو ترک کنی.»

وین گفت: «فکر می‌کنم داری دروغ می‌گی.»
- «تا به‌حال از من دروغ شنیدین؟»
- «بهترین دروغگوها اونایی هستن که بیشتر اوقات حقیقت‌رو میگن.»
.
تصاویر:
بالا سمت راست: وین
بالا سمت چپ: وین و کلسییر 
پایین سمت راست: لوتادول
پایین سمت چپ: شبح مه
وقتی سرچ می‌کردم، تصاویری که دیگران از ذهنیات‌شون نسبت به کتاب به اشتراک گذاشته بودن، به تصورات من هم خیلی نزدیک بود. چندتاش رو گذاشتم. منبع دقیق شون رو نمیدونم، از پینترست هستن.
.
۱۱ بهمن ۰۳
        

          با نام و یاد خدا
*شکوندن قلنج دست  و گردن
_هم اکشنه،هم توش بزن بزن داره،هم عشقیه،هم دارمه،هم ملودارمه
ما از یه کتاب چی می خوایم؟ داستان پر کشش؟شخصیت های جذاب؟دوست داشتنی؟قابل لمس؟ تاریخچه اسرار امیزی که همه راجعش حرف می‌زنن اما به نظر میاد که کسی نمیتونه ازش سر در بیاره؟
خب مطمئنا برندون سندرسون جزو نویسندگانیه که. دلم میخواد مغزش رو بابت همچین کتاب جذاب و پرکششی ببوسم.
خدا حفظت کنه مرد🤌🥸
        

          فانتزی خون ها همگی باید این کتاب رو بخونید 
بله واقعا این کتاب الان در لیست مورد علاقه های منه 
واقعا لذت بردم برندون ساندرسون بی شک نویسنده توانایی هست و  قطعا بقیه کتاب هاش هم می خونم 
و در ادامه می خوام راجب سیستم جادویی داستان صحبت کنم 
من واقعا از قوه تخیل برندون ساندرسون خیلی خوشم اومد 
الومنسی واقعا من رو شگفت زده کرد واقعا خیلی خیلی خوب در مورد اومنسی صحبت کرد 
الومنسی قدرتی هست که بعضی از افراد داستان از این قدرت بهره مند هستند(در کتاب های بعدی خیلیییی بیشتر در این مورد خواهید فهمید) که با فلزات سرو کار داره هر الومنسر می تونه از قدرت یکی از فلزات استفاده کنه برای مثال الومنسر های مفرغ با سوزاندن مفرغ (دربدنشان) می توانند عضلات خود را قوی تر کنند و درد را کمتر حس کنند 
اما مه زاد ها توانایی استفاده از همه فلزات را دارند(من عاشق مه زاد ها هستم)
اما شخصیت پردازی داستان عالی بود واقعا لذت بردم من واقعا عاشق کلسیر هستم و شخصیت  مورد علاقم هست شخصیت وین در طول داستان خیلی رشد کرد و الان عاشقشم و اما کل کل های بریز و هام واقعا عالی بود  سیزد هم واقعا دوست دارم اوایل از الند خوشم نمیومد اما الان بی شک یکی از مورد علاقه هامه 
واییی خیلی طولانی شد کلی چیز های دیگه هست اما فعلا کافیه🤣
در آخر به همه ی شما پیشنهاد میدم این دنیای عالی رو از دست ندید 
#حتما_بخرید

        

          چه بگویم؟! در وصف خود اثر، نویسنده گفته است اگر روزی آخر پیشبینی ها، آنی نباشد که فکر می‌کنید، چه خواهد شد؟! امپراطوری هزار ساله که با ظلم خود، نظامی طبقاتی را بنیان نهاده و با تمام قوا آن را حفظ می‌کند. حالا گروهی کوچک از شورشیان می‌خواهند این نظم شوم را برهم زنند. و چه خواهد شد؟!

پ.ن: بی نهایت لذت بردم ازش. طبق گفته‌ی منتقدان، جزو قوی ترین داستان های فانتزی والا هست. نظام جادویی داستان تقریبا بی نقصه و با پتانسیل های خودش شگفت زدتون می‌کنه. مگه میشه برندون سندرسون بد بنویسه؟!
        

          عاممم،سلامم
این کتاب رو من وقتی خوندم که بشدت تو اینستا ترند شده بود ،و یکی از بوکسترام (اگه درست نوشته باشم)هایی که کتاب های پیشنهادیش رو دوست داشتم بشدت اینو معرفی می‌کرد.
خب منم رفتم و از نشر هوپا جلد اولش رو تهیه کردم،با اینکه باید کتاب رو ادامه میدادم و خوندن صرفا یک جلد برای نظر دادن راجع به کل مجموعه کافی نیست ،اما می‌خوام بگم که:
چرا من از این کتاب خوشم نیومد؟
البته سلیقست دیگه و چرا هم نداره،این کتاب واقعا هیجان چندانی برای من نداشت،انتظار داشتم بیشتر شگفت زده بشم.دنیای خشنش موردعلاقم نبود ،گرچه خیلی لذت هم بردم و داشت یکی از کتابهای مورد علاقم میشد،اما نشد.

        

          از اونجا که الان وسط کتابم یادداشتی نمی‌نویسم تا قسمت دومش هم تموم بشه.😅