معرفی کتاب نماز اثر محی الدین حائری شیرازی

نماز

نماز

4.3
17 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

30

خواهم خواند

18

شابک
0000000025851
تعداد صفحات
140
تاریخ انتشار
1399/6/12

توضیحات

کتاب نماز، ویراستار زهره اکبرپور.

لیست‌های مرتبط به نماز

یادداشت‌ها

eledah

eledah

1403/10/16

          «آیات زیادی وجود دارد که می‌گوید اگر نماز درست شود، همهٔ فضائل از برکت نماز درست خواهند شد و در صورت آسیب دیدن نماز، همهٔ فضائل از دست می‌روند. اگر همهٔ فضائل اسلامی را به دانه‌های تسبیح تشبیه کنیم، نماز یکی از آن‌ها نیست؛ بلکه بند تسبیح است. هر یک از این فضائل اگر آسیب ببیند یک دانهٔ تسبیح ناقص شده است؛ اما اگر نماز آسیب دید، همهٔ ‌دانه‌های تسبیح از دست می‌روند.»


توی چند موردی که در مورد نماز از آدم‌های مختلف خوندم، یک الگوی مشترک دیده می‌شه. اول از همه با نماز مثل یک جعبهٔ سیاه برخورد می‌کنن که مثل متن بالا، «همه چیز بهش مربوط می‌شه» و «اولین چیزی هست که ازش سؤال می‌شه و اگر مشکلی توش باشه بقیهٔ چیزا هم مشکل‌دار می‌شن» و «ستون دین هست» و «یه‌تنه آدم رو از فحشا دور می‌کنه» و... اول کاری اصلاً کسی در مورد خود نماز صحبتی نمی‌کنه؛ صرفاً خروجی‌های این جعبهٔ سیاه رو احصاء می‌کنن. توی این فاز، شما هر نوع عبادتی (از جنس محاسبهٔ نفس و ذکر خدا) رو بذاری جای این جعبهٔ سیاه، می‌بینی که هیچ تغییری توی نتیجهٔ صحبت‌ها ایجاد نمی‌شه (حتی امثال مدیتیشن هم می‌تونه جا بگیره). پس چی هست که نماز رو «نماز» می‌کنه؟

این‌جا هست که یه گریزی به خود نماز و افعال و اذکارش می‌زنن که مثلاً «سورهٔ حمد اولش» فلسفه‌اش اینه و رکوع و سجود و... نماد این موارد هستن؛ ولی نکته این‌جاست که این «گریز» هیچ ربطی به خروجی‌های جعبهٔ سیاه بالایی نداره. مجدد تأکید می‌کنم: در این نوع از توضیحات، داخل و بیرون نماز دو عالم بسیار جدای از هم هستن و طبق توضیحاتی که دیدم، رابطهٔ انسان با نمازش و کاری که نماز با انسان می‌کنه دو تا موضوع کاملاً منفک هستن. آیا باید ارتباطی باشه یا نه؟ آیا می‌شه جنبهٔ فردی نماز رو به جنبه‌های دیگه‌اش وصل کرد و با یه نگاه واحد بهش نگاه کرد؟ اینا احتمالاً از اون سؤال‌هایی هست که بعد از خوندن کتاب به آدم دست می‌ده ولی حداقل توی سخنرانی‌های کتاب جوابی براش نیومده و باید خود شخص بیفته دنبالش :شست:
        

0

          واقعا خوشحالم که به لطف خدا با آثار آقای حائری شیرازی آشنا شدم. این کتاب، سومین کتابیست که بعد از کتاب‌های تفکر و تعلق از ایشان خواندم.
کتاب‌های ایشان به نظرم مصداق بارز سهلِ ممتنع هستند. فهم‌شان راحت است و حتی یک نوجوان می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما عمیق‌اند و می‌توان روی خیلی از جملاتش، کلی فکر و تأمل کرد.
ایشان مثل آقای قرائتی در روشن‌کردن معنای مفاهیمِ بلند دینی با استفاده از تمثیل‌ها ید طولایی دارند. برخی از این تمثیل‌ها و استعارات، می‌توانند در مدل ذهنی و شیوهٔ اندیشیدن‌مان نقشی کلیدی و اساسی داشته باشند. مثلا در این کتاب، ایشان از استعارهٔ درخت برای فهم لزوم توجه به جنبه‌های درونی و اجتماعی دین و رابطهٔ بین آن‌ها استفاده می‌کنند که خیلی راه‌گشاست. توضیحش نمی‌دهم که خودتان بخوانیدش!

اگر بخواهم صرفا با یک کلمه آثار ایشان را توصیف کنم، از واژهٔ «حکمت» بهره می‌گیرم. توصیه می‌کنم یکی دو کتاب از ایشان را با حالی مناسب و ذهنی باز بخوانید تا احتمالا با من هم‌نظر شوید.
        

9