معرفی کتاب عشق و رویا اثر آلکساندر دوما مترجم غلامرضا اقبال السلطان

عشق و رویا

عشق و رویا

آلکساندر دوما و 1 نفر دیگر
3.8
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

1

ناشر
مصدق
شابک
9786001760761
تعداد صفحات
246
تاریخ انتشار
1397/11/1

توضیحات

        الکساندر دوما در سال 1802 میلادی در شهر ویلز- کوترت واقع در فرانسه دیده به جهان گشود و آنگاه که به نوشتن روی آورد، مانند یک هنرمند زبردست، سبکی زیبا و دلپذیر برای خود برگزید که آن آفرینش رمانهای تاریخی بود به طوری که مورد توجه و پسند همگان قرار گرفت.
الکساندر دوما، در میان نویسندگان مغرب زمین فردی باذوق و هنرمند است و در هنگام خلق یک اثر، با مهارت هنری خاص خویش مضمونهایی بس تازه و نو پدید می آورد که خواننده را متحیر و شگفت زده می نماید.
کتاب حاضر مجموعه دو داستان از داستانهای زیبا و برجسته اوست که همواره اثرش در ژرفای ذهن خواننده باقی می ماند و هیچگاه فراموش نمیشود.
      

یادداشت‌ها

کتاب شامل
          کتاب شامل دو داستان بود: عشق - رویا
داستان اول (عشق) در مورد یه شاهزاده تاتار به اسم املت بیگ (خودمم نمی‌دونستم چطور باید تلفظش کنم🙄) بود که یه خان به اسم احمد خان بخاطر تکبر، کینه و اعتقادات مسخره خودش زندگیش رو زیر و رو کرد و این شاهزاده جوان مغرور نادون با کله افتاد تو چاهی که احمد خان براش کنده بود و عقوبتش رو هم دید
احمد خان حتی به عشق این جوون بدبخت هم رحم نکرد و به عنوان یه ابزار برای سوءاستفاده از املت ازش استفاده کرد
مثل بسیاری از داستان های دوما این داستان هم خالی از اطلاعات تاریخی نبود. داستان عشق تو سال های بین دو جنگ بزرگ ایران و روسیه تزاری بر سر قفقاز تو دوران فتحعلی شاه قاجار و ولایتعهدی عباس میرزا می گذشت و با اینکه مستقیما به این جنگ اشاره نشد ولی فضای داستان مملو از تاثیرات این جنگ بود و بارها اسم ایران، سعدی، حافظ، حتی خسرو انوشیروان و کوروش به میون اومد و به ایرانی بودن املت بیگ اشاره شد
داستان دوم با عنوان رویا مربوط به سفر تفریحی خود شخص دوما تو دوران جوانی به اطراف پاریس و مواجهه اش با یک قتل خانوادگی بود. تو ادامه ماجرا و تو یه مهمانی با حضور شهردار صحبت به ارواح و ماجراهای عجیب و باورنکردنی که برای افراد حاضر تو مهمونی افتاده بود کشید و یه سری داستان عجیب گفته شد و در نهایت دوما تصمیم گرفت دیگه از این برای چنین سفرهایی خیلی از پاریس دور نشه😂
ترجمه هم خوب بود و مشکلی نداشت

پ.ن¹: در کل داستان اول نسبتا خوب و داستان دوم نسبتا بد بود
پ.ن²: یکی از اطلاعات جالب تاریخی داستان اول در مورد دیوار چهل کیلومتری دربند قفقاز بود که برای محافظت از اون منطقه در مقابل مهاجمان به دست ساسانی ها بنا شده بود و بعدها هم تا زمان قرارداد گلستان و واگذار شدن قفقاز به روسیه توسط ایرانی ها استفاده می شد
پ.ن³: تو ارتباط با همین دیوار خیلی جالب بود که فرمانده روسی خسرو انوشیروان رو می‌شناخت ولی کوروش رو نمی‌شناخت و موقع توضیح در مورد دیوار می‌گفت مردم میگن یه کوروش نامی دیوار رو ساخته ولی من معتقدم انوشیروان ساسانی اینو ساخته
        

13