معرفی کتاب فرزندان ما جواهرند ولی ما آهنگریم اثر مسلم تسابحجی مترجم اسماء نشاطی اعظم

فرزندان ما جواهرند ولی ما آهنگریم

فرزندان ما جواهرند ولی ما آهنگریم

مسلم تسابحجی و 2 نفر دیگر
3.5
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

شابک
9786009220366
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1390/11/11

توضیحات

        
پدر و مادر غوره می خورند ولی دهان فرزند ترش می شود.وقتی رفتارهای ناپسند و انفعالی از فرزند سر می زند پدر و مادر از نقش اساسی خودشان در ایجاد مشکل به کلی غافلند. فرزندان ما مانند آینه ی شفافی هستند که رفتارها و شیوه های تربیتی را که در خانه و مدرسه بر آن ها اعمال می شود، بازتاب می دهند.
هنگامی که اولیا مربیان به اجبار رو می آورند،... هنگامی که پدر و مادر در مراقبت از فرزند زیاده روی می کنند،...
هنگامی که آن ها در تربیت فرزند سستی به خرج می دهند،...
هنگامی که بیش از حد توان کودک سعی دارند با گفت وگو و سخنرانی او را قانع کنند،...
هنگامی که اولیا و مربیان خودشان دودل و مرددند،...
مولف در این کتاب با بیانی ساده و شیرین به نقد روش های تربیتی ناکارآمد و غلط می پردازد.و روش های کارآمد و صحیح را معرفی می کند. خواندن این کتاب را به همه ی پدر و مادرها و معلم های عزیز توصیه می کنیم.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به فرزندان ما جواهرند ولی ما آهنگریم

نمایش همه
سلام

سلام

1403/10/26

بریدۀ کتاب

صفحۀ 58

همه پدران و مادران فرزندان خود را بدون قید و شرط دوست دارند؛ اما مشکل اساسی که این اعتماد را مختل می‌کند این است که فرزندان این واقعیت را نمی‌دانند. اگر از کودکان بپرسید پدر و مادرتان چه زمانی شما را دوست دارند فهرستی از کارهای کم و بیش ناممکن را می‌آورند که باید انجام دهند تا پدر و مادرشان آنان را دوست داشته باشند کودکان اغلب به آنچه در ذهن دارند گرایش پیدا می‌کنند. اگر کودکی خیال کند که مادرش تنها و تنها در صورتی او را دوست خواهد داشت که همیشه سرآمد باشد، در همه کارها از مادرش پیروی کند ،غذایی را بخورد که مادرش دوست دارد، از دست زدن به بسیاری از کارهایی که برای او خوشایند است دوری کند ،یا ساعات طولانی درس بخواند ،اگر چنین تصوری بر ذهن او حاکم باشد احساس سرخوردگی می‌کند و از اینکه بتواند دل مادرش را به دست آورد ناامید می‌شود. در این هنگام است که اعتماد به مادرش را ز دست می‌دهد. زمانی فرزندت را بدون قید و شرط دوست داری که از او بپرسی :«من چه زمانی تو را دوست دارم ؟»و او در جواب بگوید:« همیشه هر کاری هم انجام دهم باز هم تو مرا دوست داری »و اگر از او بپرسی:« چرا من تو را دوست دارم ؟»در جواب بگوید:« چون من فرزند تو هستم.»

1

یادداشت‌ها