با خوندنش قلبم رقیق شد... :)
        

          آیه های جنون از اون کتاباست که قلبت رو نوازش میکنه و تو راه همراه داستان میکنه میشینی کنار آیه (شخصیت اصلی داستان ) اشکاش رو پاک میکنی باهاش میخندی و عشق رو تجربه میکنی و بزرگ میشی 
این کتاب رو به جوان ها پیشنهاد میکنم چون این مسئله رو بهمون یاد میده که قرار نیست که یک کار اشتباهی رو که خانواده و یا حتی جامعه داره انجام میده رو بدون منطق و دلیل بپذیری و اون رو انجام بدی به جاش تلاش کنی که اون رو اصلاح کنی و باهاش مقابله کنی 

پ.ن : بی صبرانه منتظر چاپ کتاب جدید خانم سلطانی هستیم که خیلی خیلی زیباست (رایحه ی محراب)
        

          در زندگی واقعی همه چیز فقط احساس نیست
        

          «آیه‌های جنون» رمانی‌ست که در آن با احوالات یک دختر ۱۸ ساله آشنا می‌شویم. دختری که پدری متعصب و سختگیر دارد، آنقدر که شرکت در کنکور و ادامه‌ی تحصیل دخترانش را مشروط به ازدواج و رضایت شوهرانشان می‌داند.
روایت آیه، نگاه متفاوتی به زندگی دختری جسور و پرتلاش است که سعی می‌کند در عین حفظ احترام پدر و مادرش، برای خواسته‌های معقول و به حقش بجنگد و دست از تلاش برندارد.
آیه‌های جنون پر است از اثبات بالا و پایین روزگار. 
پر است از لبخند و بغض و اشک، پر از شوق و دلمردگی، پر از عشق و نفرت، پر از امید و یاس و.... که زندگی
 مجموعه‌ای از تمام این‌هاست.
آیه‌های جنون اولین اثر چاپ‌شده‌ی لیلی سلطانی عزیز است که بی‌صبرانه‌ی منتظر چاپ اثر بعدی او #رایحه_محراب هستم.
        

          پیرنگ کلیشه‌ای بود با یک تغییر کوچیک که این کلیشه رو کمی می‌پوشوند؛ اما توصیف‌ها و بعضی دیالوگ‌ها خوندنیش کرده بود.
داستان روند کندی نداشت و کلمه‌های به کار برده شده و جمله‌بندی خوب، خوندنش رو راحت‌ و روون کرده بود.
شخصیت‌پردازی خوبی داشت و فضاسازی هم خوب بود. 
به نظرم تعدادی از دیالوگ‌ها اضافی بودن، بعضی قسمت‌ها هم قابل حدس بود و کلیشه‌ای که رمان رو  آبکی می‌کرد.
از لحاظ کلیشه و قلم، خیلی با رمان "رایحهٔ محراب" که هنوز چاپ نشده تفاوت داره و رایحهٔ محراب با پیشرفت چشمگیر قلم ایشون همراهه که کاملا منطقیه. 
در کل خوب بود. 
        

          میگوید:چرا اینطوری میخندی؟!
گیج میشوم از این فعل مغرد!
سریع لبخندم را می‌خورم،معذب نگاهم را به میز میدوزم.
گیج میپرسم:چطوری؟!
با جمله اش قلبم از هم پاشید!
-یه جوری که انگار فقط تو بلدی بخندی!
        

          عشق زیباست عشق های آسمانی زیباتر
        

          به نام خدای آیه ها ؛
کتاب آیه های جنون یه رمان حقیقتا زیباست که از زبان یک دختر به نام آیه روایت میشه و پستی و بلندی های زندگی این دختر رو روایت می‌کنه ، در کنار زبان روان و ادبیات زیبای کتاب این کتاب اشاره هایی به ماجرای شهدای مدافع حرم و خلاصه خیلی پیشنهاد میشه ^^
        

          بعضی آدما مثل هادی قصه ی آیه یهو میان توی زندگیت و جهنم رو برات بهشت میکنن، این آدما در واقع آدم نیستن، دست رحمت و لطف خدا روی زمین هستن، آینه ای از مهربونی خدا هستن که به ما نشون بدن ناامید شدن معنا نداره. بعضی آدما میان و اثری میگذارن توی این دنیا که تا همیشه باقیه...  قدر هادی های قصه خودتونو بدونید
        

          سلام
من همیشه از رمان هایی که یه پسر مذهبی بود که عاشق به دختر غیر مذهبی شیطون می شد خوشم نمی اومد، به دو دلیل
یکی اینکه برعکسش رو‌ من ندیده بودم یعنی دختر مذهبی و پسر غیر مذهبی ، انگار که دختر مذهبی دل نداره عاشق بشه همینطور اینکه دیگه رمانی که جفت شون مذهبی باشند کم پیدا می شه.دلیل دمم هم این هست که این رمان ها اصلا این اختلاف عقیده رو در نظر نمی گیرند که می تونه چه مشکلاتی به بار بیاره برای دو‌طرف 
کتاب آیه های جنون همونی بود که من می خواستم.یعنی هم دختر داستان ما معتقد بود هم این اختلاف عقیده رو خوب نشون داد.
ممنون از لیلی سلطانی
        

          باید بگویم طول رمان پر از احساسات است ولی مثل رمان های مجازی دیگر نیست که نویسنده عقده های دخترانه اش را خالی کرده باشد و داستان سیر منطقی دارد با این حال با بعضی عقاید نویسنده که به کتابش راه پیدا کرده بود موافق نیستم .
+ قلم فوق العاده لطیف است :)))
        

          توقع بیشتر داشتم؛ به گرد پای «رایحهٔ محراب» هم نمی‌رسید و من با اون سطح توقع تهیه‌ش کرده بودم. نظرات مثبت خواننده‌هاش به شدت راغبم کرد تهیه‌ش کنم اما بعد خوندنش تعجب کردم که واقعا این رمان رو انقدر دوست داشتند؟!
به هر حال، رمان کمی آبکی و فاقد موضوع خاصی بود. عاشقانه‌ش، عاشقانهٔ دم دستی (و مشابه رمان مدافع عشق) بود. نقش اول مرد هر دو نیمهٔ داستان در حد رمان‌های آبکی اینترنت، فوق‌العاده ایده‌آل بود. خوش‌تیپ، خوش‌هیکل، زیبا، پولدار، متشخص و...!
        

          برام جالب و زیبا بود. پر از حس خوب، پر از نگاه واقع گرایانه، پر از لبخند و اشک.
دور از کلیشه‌های رمان‌های زرد عاشقانه‌ی امروزی و نزدیک به حس و حال این روزهای عشق...
شاهد پیشرفت قلم نویسنده توی اثر جدیدشون هستم.
        

          این روز ها رمان عاشقانه ای که محتوا داشته باشه کم پیدا میشه.
احساسی که توی داستان آیه های جنون جریان داشت آمیخته شده بود به منطق. و این باعث میشد با یه ماجرای عاشقانه فانتزی و غیر واقعی رو به رو نباشیم. علاوه بر آموزه های عقیدتی و نکات روانشناسی ای که توی رمان انتقال داده شده؛ اخلاق شخصیت ها،  واکنش هاشون نسبت به اتفاقات مختلف و نحوه صحبت و برخوردشون با بقیه هم بسیار آموزنده و مفید بود.
این کتاب رو مخصوصا به نوجوون هایی که به رمان های عاشقانه علاقه دارن پیشنهاد میکنم.
امیدوارم بخونید و مثل من لذت ببرید!✨
        

          یه رمان با روایت جذاب که به نظرم میتونه برای کسایی که دنبال یه رمان عاشقانه-اجتماعی هستن که چهارچوب و عرف رو رعایت کرده، جذاب باشه.
تنها مشکل کتاب به نظرم نوع چاپش هست که متاسفانه اصلا چاپ خوبی نداره و با توجه به کم کیفیت بودن کاغذ و چاپ قیمت بالایی داره و همین نقطه ضعف کتاب محسوب میشه. 
        

          به نام خدای آیه ها ... نشونه ها...
رمان زیبای آیه های جنون جزو معدود رمان هایی است که علاوه بر سبک عاشقانه زیبایی که دارد پر از محتواهای مذهبی و اطلاعات روانشناسی هست. 
برای بنده که به روانشناسی علاقه بسیار دارم و قراره ان شالله در آینده ای نه چندان دور در این شغل  ارزشمند و زیبا  کار کنم، سخنان روانشناس آیه در طول کتاب، به ویژه در پایان رمان، بسیار حال دل خوب کن بود. 🥰
به نظرم تموم نوجوانان به ویژه دختران سعی کنند این کتاب را مطالعه کنند مطمئنم مثل من و دیگر دوستداران قلم خانم سلطانی، عاشق این کتاب و شیوه نگارش داستان می شوند.
با آرزوی موفقیت برای خانم لیلی سلطانی نویسنده داستان های زیبا و لطیف‌❤️
بی صبرانه منتظر رمان رایحه ی محراب هستم ان‌شالله به زودی این کتاب نیز در کنار آیه های جنون در کتابخانه تک تک ما دوستداران آیه و رایحه قرار بگیره. 
        

          آیه های جنون از اون دست کتاباست که مثل نسیم بهاری روحتو نوازش میده...
احساس نزدیکی که مخاطب نسبت به شخصیت های داستان داره، جزو نقاط قوت نویسنده محسوب میشه
داستان عشق هادی و آیه همون اندازه که عمیقه به همون اندازه هم سریع پیش میره....
مثل حس دل انگیز نسیمی که از بال زدن پروانه ها روی صورتمون باقی میمونه🦋✨
        

          کتابُ توی ۲۴ ساعت تموم کردم. ولی اینقد قشنگ که دلم نمیاد به عنوان کتابی که خوندم بزارمش کنار  و با اینکه دو ماه از خوندنش میگذره هنوزم بعضی وقتا با دلتنگی میرم سراغش و بعضی صفحه ها را میخونم و صدا میزنم آیه‌ی امیدواری را💙
دوسش داشتم به اندازه تموم کتابایی که خوندم، البته رایحه‌ی محراب جلی خودشو داره و ما چشممون به کانال لیلی عزیزه برای خبر انتشار رایحه‌ی عزیز🌱🤍
        

          شانزدهمین کتاب ۱۴۰۳_ 
آیه های جنون از خانم لیلی سلطانی.
اول راجب نویسنده بگم من از ایشون هیچ کتابی نخونده بودم ولی ایشون همیشه یکی از انسان های دوست داشتنی من بودن،مثل شب های آرام بهار .

داستان راجب دختریه که با عقاید سنتی و سختگیرانه پدرش در دوراهی قرار میگیره دوراهی بین علاقه‌اش و غرورش.
و مجبور به انتخابی میشه مسیر زندگی شو تغییر میده.

داستان قلم روانی دارد.
قابل فهمه و در سبک رمان، داستان قوی دارد.

و الحق که انسان هایی که کتاب می‌خوانند بیشتر از یک زندگی را تجربه میکنند، و من با آیه شاد شدم، خندیدم و به همان اندازه برای زندگی که برای من نبود غصه خوردم.

دلتنگی عجب استخوان سوز است روزی عشق را برای قلبت به تپش می‌اندازد و به همان زیبایی و آرامی روزی آن تپش را از قلبت میگیرد؛ که بعد از هر سختی نه، همراه هر سخنی آسانی است.

بهار همه‌ی آدم ها شکوفه ندارد گاهی میان برف ها بهار میشود دستانت داغ میکند، لپت گل می‌اندازد و تپش قلبت تند تر میشود.

آیه های جنون بهار نیست اما نسیمی بهاری است که قلبت را سنگین میکند و خودش هم دوا میگذارد روی جان پر تپش‌ات.